"خبرنگار تئاتر "مهر"- نوشتن درباره نمايشي كه روز گذشته به اجراي خود در تالار كوچك تئاتر شهر پايان داد ، كمي مضك است . اما دانستن اين نكته كه اين نمايش خلاق ، در حالي به اجراي خود پايان داد كه كمتر منتقد و خبرنگاري آن را ديد و براي آن نوشت، يا به خاطر برچسب دانشجويي و جوان بودن گروه ، كمترين حجم و شكل تبليغات اصولي را داشت، نگارنده را كه شب گذشته شانس ديدن آخرين اجراي اين نمايش نسيبش شد، برآن داشت كه براي جبران سهل انگاريش چند سطر در باره اين اثر بنويسد.
هنگامي كه گروهي از دانشجويان به همراه ايرج محرمي نمايش" گودو مي آيد" را براي اولين باردر هفتمين جشنواره بين المللي دانشگاهي فجر به روي صحنه بردند و برگزيده شدند ، تصورگرفتن اجرا ي عمومي در مجموعه تئاتر شهررا نمي كردند، اما اين آغاز يك موفقيت براي يك گروه جوان دانشجويي بود." گودو مي آيد" شانس ديگري راهم كسب كرد."گودو مي آيد" كار، برگزيده اداره كل فرهنگي وزارت علوم براي اجرادر جشنواره هاي خارجي هم شد و سپس كاربرگزيده نخستين جشنواره جامع هنر.
"گودو مي آيد" با استفاده از ساده ترين وسايل و امكانات صحنه بدون هيچ پيرايه و بزرگ نمايي خاصي كه در آثار كمدي امروز ما مشاهده مي شود از انتظار موهومي مي گويد كه هيچ گاه به تحقق نرسيده و نخواهد رسيد. انتظار آمدن "گودو" منجي ايده آل ونجات انسانهاي بي گناه از سرنوشت هولناك ، جنگ ، فقر ، كشتار و ستمگري قدرتهاي استعمارگر. زبان اين نمايش نيز كه در نوع خود يك بداهه جذاب از تلفيق همه زبانهاي دنيا و بيشتر بيان آواهاي مشترك انسانها است نيز نه تنها به ارتباط گيري همه تماشاگران كاردر سراسر دنيا كمك مي كند بلكه به پيشواز جهان بدون مرز آينده مي رود و تأكيد بر خلق زباني مشترك براي همه جهانيان دارد.
خلاقيت وارائه ايده هاي نوين اجرايي ، اولين ويژگي اين نمايش است كه در بازي هاي بداهه بازيگران، درهم ريختن قهرمانان چهارشاهكار نمايشي مختلف جهان كه داراي ساختار هاي متفاوت آكادميك هستند ،مشهود است. اين اثر كه براساس شاهكار ساموئل بكت "در انتظار گودو" نوشته شده است چهار شخصيت دارد، هملت كه همان هملت مشهور شكسپير است، اديپوس همان اديبوس شهريار محكوم به سرنوشت سياه در اثر سوفكل ، ننه دلاور يا آنا فرلينگ رنج ديده برشت و لاكي موجود عجيب الخلقه بكت در نمايشنامه "در انتظار گودو" كه همه منتظر آمدن "گودو " دركنار يك درخت خشكيده در يك فرودگاه عجيب كه بيشتر به يك بيابان مي ماند ،هستند ويكديگر را به جاي گودو اشتباه مي گيرند و در پايان نمايش، زماني كه يكديگر را مي شناسند در اوج ارتباط بايكديگر عدم موفقيتشان در اين ارتباط گيري ، رو مي شود وجمله گوينده اخبار تلويزيون تنها وسيله ارتباط جمعي اين قهرمانان با دنياي خارج از فرودگاه، كه مي گويد" آمدن گودو به خاطر جنگ جهاني سوم در خليج فارس مشخص نيست ، خبر از ادامه انتظاربراي آمدن موعود مي دهد.
استفاده درست از ويديو پروجكشن در اين اجراي ساده ي خلاقانه ، كمك به جذب بيشتر مخاطب كرده و در به روز كردن مفاهيم اثر مؤثر بوده است.
بازي طنز مبتني بر حركت بازيگران و بداهه دور از كليشه آنها نيز به زيبايي اجرا افزوده اما گاه اين بازيها تداعي گر بازي بازيگران سويسي نمايش خارجي "هاملت" و"اوديسه " ماركوس زونر در جشنواره فجر سالهاي گذشته است. ولي اگر اين اجرا يك تقليد هم باشد، يك تقليد قابل دفاع است، زيرا كارگردان به خوبي توانسته است از ويژگيهاي يك اجراي خارجي در اجراي خلاقانه خود بهره گيرد، آن را با ذهنيت خود در آميزد، ازآن خود كند و در يك ميزانسن جديد ارائه دهد.
در پايان بايد همچنين از شروع يك اتفاق خوب در تئاترشهر تقدير كرد، اجراي نمايشهاي خلاقانه جوان از دانشجويان وگروههاي نوپا در اين چند ماه اخير درمجموعه حرفه اي تئاتر ايران، خبر از تولد تئاتر حرفه اي خلاق بدون تكرار كليشه ها مي دهد. هرچند كه طي سالهاي گذشته، مجموعه تئاتر شهر گاه محل پرتاب برخي از گروه هاي تئاتري خام جوانان به عرصه حرفه اي ها بود. اما بررسي اجراهاي خوب، جوان وتجربي تئاترشهر كه معمولا هم در تالارهاي كوچك به روي صحنه مي روند، دراين چند ماهه اخير و پس از تغييرات مديريتي تئاتر شهر، خبر از رشد كيفي آثار تجربي اين مجموعه مي دهد.
نظر شما