پیامبر اسوه خوبیها است و زندگی او سرشار از سختیها و مشقتهایی است که در راه تربیت بشر متحمل گشته است. اخلاق نیکو، صبر و استقامت، پشتکار، گذشت و تواضع پیامبر(ص)، مخاطب را در حیرتی روزافزون فرو می برد و ادب و خلق نرم ایشان باعث جذب مردم می شد.
خداوند به رسول خود فرمود: «قولوا لهم قولاً معروفاً» و پیامبر(ص) با بهترین شکل ممکن فرمان پرورگار را تعظیم می کرد و روزی که معاذ برای سفر تبلیغی و تربیتی به یمن رهسپار بود، به او فرمود: «بر تو باد با آنان با رفق و مدارا و بخشش رفتار کنی» و خطاب به مسلمانان فرمود: «به کسانی که به آنان می آموزید، نرمی کنید.» و این گونه بود که گرایش به اسلام هر روز بیشتر می شد. پیامبر(ص) به خوبی و اخلاق نیکو امر می کرد و خود اسوه نیکویی و الگوی اخلاق حسنه بود.
سیره تربیتی پیامبر اکرم(ص) به صورتی کاملاً منظم بر پایه اصولی مستحکم است که بنیان تربیتی دین را نمودار می سازد. اصول تربیتی خاصی که از سیره نبوی استنباط می شود، به شرح زیر است:
1- جذب مخاطب
پیامبر(ص) در زمان حیات خویش مسائل دینی را با ذکاوت خاصی به مردم منتقل می کردند. ایشان به شیوه های مختلف ابتدا توجه مخاطب را به خود جلب کرده و سپس به بیان محتوای مطلب می پرداختند. از بهترین شیوه ها، شیوه طرح سؤال می باشد که ذهن مخاطب را به کنجکاوی می اندازد. در قرآن کریم نیز گاهی برای جذب توجه مخاطب از روش طرح سؤال و ایجاد کنجکاوی استفاده شده است: «ای رسول ندیدی که خدای تو با عاد (قوم هود) چه کرد و نیز به اهل شهر ارم...»(1). در واقع مخاطب به قوم ارم فکر می کند، چگونه با آن همه قدرت و عظمت گرفتار عذاب الهی شدند.
در بعضی آیات نیز خداوند اشاره ای به داستانی تاریخی می کند تا مخاطب کنجکاو دنبال موضوع را بگیرد و تفسیر آیه را متوجه شود:
«ای فرزندان آدم، مبادا شیطان شما را فریب دهد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد.»(2) در این نمونه با یادآوری قصه آدم، انسان از فتنه و فریب شیطان می هراسد و سعی در نجات خود دارد.
پیامبر(ص) از این شیوه استفاده فراوانی می کردند. مثلاً روزی پیامبر(ص) فرمود:
«آیا شما را از سلاحی که از دشمن نجاتتان می دهد و روزی را بر شما سرازیر می سازد آشنا سازم.عرض کردند: بفرمایید، پیامبر فرمودند: «شب و روز پروردگار خود را بخوانید. زیرا سلاح مؤمن دعاست.»(3)
روش سؤال می تواند به گونه ای برانگیختن سؤال در ذهن مخاطب نیز باشد، به طوری که ذهن جستجوگر مخاطب خود را کنجکاوی کرده و سؤال کند. برای نمونه پیامبر(ص) فرمود: «از نابود کننده لذتها بپرهیزید». عرض شد: نابود کننده لذتها چیست؟ پیامبر(ص) فرمودند: «مرگ»(4)
گاهی اوقات نیز با تکیه بر اهمیت مطلب، مخاطب کاملاً جذب اهمیت مسأله و شیفته دانستن آن می شود. مثلاً برخی احادیث با این جمله آغاز می شود: «حدیثی را برای شما می گویم که سزاوار است هر مسلمانی آن را بداند.» گاهی نیز با استفاده از تکیه کلامهای گوناگون و کلماتی ندایی، ارتباط محکم با مخاطب ایجاد می شود.
در خطبه پیامبر اکرم(ص) در حجةالوداع هفت بار از عبارت «أیها الناس» استفاده شده است. نمونه این استفاده در قرآن کریم نیز هست. در سوره لقمان بارها از عبارت «یا بنی» استفاده شده است، مانند: «و اذ قال لقمان لابنه و هو یعظه یابنی لا تشرک با... ان الشرک لظلم عظیم؛ و هنگامی که لقمان به فرزندش در حالی که نصیحت می کرد، گفت: فرزندم !برای خدا شریک قائل مشو که شرک به خدا ظلم بزرگی است.»(5)
2- انگیزش و توجه به جهل مخاطب
در سیره معصومان(ع) اصل انگیزش و ایجاد رغبت و انگیزه برای یادگیری بسیار مهم و اساسی است. انگیزه درونی، بانی اعمال انسان است. برای مثال، وجود حس کنجکاوی در انسان یک انگیزه درونی است.
یکی از راههای ایجاد انگیزه درونی این است که نیاز به علم و یادگیری در مخاطب ایجاد شود و بعد روش تربیتی نهادینه گردد. پیامبر(ص) گاه افراد را ابتدا به جهلشان آگاه می ساختند و بعد به تربیت دینی یا اخلاقی او می پرداختند. روزی پیامبر(ص) به مسجد آمد. مردی نیز وارد مسجد شد و نماز گزارد؛ سپس نزد پیامبر آمد و سلام کرد. پیامبر(ص) پاسخ سلام او را داد و فرمود: «نمازت را دوباره بخوان که نماز نخوانده ای.» این کار سه مرتبه تکرار شد. آن مرد پس از بار سوم درمانده شد و نمی دانست عیب نمازش کجاست. عرض کرد: من بهتر از این نماز یاد ندارم، تو آن را به من بیاموز.
سپس پیامبر کیفیت نماز صحیح را به وی آموخت. در این خصوص، پیامبر(ص) از همان ابتدا می توانست نماز صحیح را به او بیاموزد، ولی چنین نکرد. زیرا مرد فکر می کرد نماز صحیح را می داند و احتیاج به یادگیری ندارد. لذا پیامبر(ص) ابتدا احساس نیاز را برانگیخت و سپس به تربیت عبادی او پرداخت.(6)
3- توجه به تفاوتهای فکری و فردی مردم
توجه به تفاوتهای فردی اصل مهم تربیتی است. قرآن کریم در مورد تفاوت موجودات با هم فرموده است: «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ گرامی ترین شما نزد خداوند، باتقواترین شماست.»(7)
معصومان(ع) هم به این تفاوتها توجه فراوان داشتند. پیامبر(ص) می فرماید: «همانا ما پیامبران مأموریم که با مردم به اندازه عقلشان، سخن بگوییم.»(8)
پیامبر(ص) با هر فرد طبق درک و فهم او سخن می گفتند و شیوه تربیتی خود را متناسب با هر فردی، متنوع به کار می بردند و این روش را از قرآن کریم آموخته بودند.
خداوند در قرآن می فرماید: «ما قرآن را به زبان تو ای رسول آسان کردیم. امید است مردم، حقایق آن را به یاد آورند.»(9)
حضرت موسی(ع) نیز از خداوند خواست تا عقده را از زبانش بگشاید تا با مردم ساده و شیوا و در حد فهمشان سخن بگوید: «رب اشرح لی صدری و یسر لی امری، واحلل عقدة من لسانی، یفقهوا قولی»(10)
4- استفاده از فرصتها
معصومان(ع) از هر فرصتی برای تربیت دینی و اخلاقی پیروان خود استفاده می کردند و اصول تربیتی خود را بیان می کردند.
برای مثال پیامبر(ص) هرگاه می خواست اصحاب را به جبهه جنگ اعزام نماید، آنان را جمع می کرد و فرمانهای نظامی را به آنها یاد می داد و از فرصت جمع صحابه استفاده می کردند و نکات اخلاقی مهمی را به آنان تذکر می دادند و می فرمودند: «با نام و کمک خدا در راه خدا و با اعتقاد به دین رسول خدا حرکت کنید و خیانت نکنید. حیله نکنید. پیرمرد ضعیف و کودک و زن را نکشید. درختی را قطع نکنید، مگر این که ناچار شوید.»(11)
و همچنین امام صادق(ع) فرمود: «پیامبر(ص) روزی در بیابان خشک و بی آب و علفی توقف کرد و به اصحاب فرمود: بروید هیزم بیاورید. اصحاب گفتند: یا رسول ا...(ص) هیزم پیدا نمی شود. پیامبر فرمود: هرکس به اندازه ای که می تواند هر چند کم، هیزم جمع آوری کند. هرکس مقداری هیزم آورد و روی هم انباشت تا پشته ای از هیزم پدید آمد. «سپس فرمود: گناهان نیز این گونه جمع می شوند؛ پس از گناه کوچک بپرهیزید.»
در این سیره پیامبر دستور اخلاقی خویش را عینیت بخشید و با نمونه ای عینی به اصحاب یاد داد. مسلماً در آن بیابان بی آب و علف ذهن اصحاب آماده سخنرانی و خطبه نبود، لذا پیامبر(ص) از این فرصت به شکل مثال سازی استفاده کردند.
5- اخلاق نیک
واز علم روان شناسی به دست می آید که خلق و خوی مهربان و اخلاق نیکو تأثیر تربیتی فراوانی در مخاطب دارد.
خداوند رسول گرامیش را دعوت به پند و اندرز مردم با زبان و خلق نیکو می کند: «ای رسول ما؛ مردم را با دلیل محکم و پند و اندرز نیکو به سوی پروردگارت دعوت کن.»(12) و در جایی دیگر نیز می فرماید: « با مردم با زبان خوش سخن بگویید.»(13)
پیامبر(ص) نیز به خاطر اخلاق نیکو و جذابیت رفتاری خویش قدرت جذب فراوان داشتند. در واقع نرمی تنها صفت سخن گفتن نیست، بلکه صفت رفتار و برخورد نیز هست:« ای رسول !تو کی توانی همه را با جبر و اکراه مؤمن گردانی؟»(14) این سخن خداوند متعال است که خطاب به رسول گرامیش می فرماید: « ای رسول رحمت، خدا تو را با خلق مهربان و خوش خوی گردانید و اگر تندخو و سخت دل می بودی، مردم از گرد تو پراکنده می شدند.»(15)
در مورد خلق و خوی نیکوی پیامبر آورده اند که روزی یک یهودی جلوی ایشان را گرفت و ادعا کرد که پولی از ایشان طلبکار است و هر چه پیامبر(ص) به او تذکر می داد که اشتباه کرده است، فایده نداشت تا حدی که یهودی به پیامبر بی احترامی کرد و مسلمانان تصمیم به کشتن وی گرفتند. اما پیامبر(ص) مانع شد. این مهربانی پیامبر(ص) چنان تأثیری بر او گذاشت که در همان لحظه مسلمان شد.
این روش تنها مخصوص پیامبر(ص) نیست، بلکه روشی عام است که جنبه تربیتی فراگیر دارد. در واقع هر مسلمانی موظف است با اخلاق نیکو دیگران را دعوت به اسلام کند.
خداوند در این باره در قرآن کریم می فرماید: «شما مؤمنان به آنان که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید تا مبادا آنان نیز از روی جهالت و دشمنی خدا را دشنام دهند.»(16)
در واقع خداوند، مؤمنان را به سخنانی زیبا و نیکو دعوت می کند تا برای مخاطبان جنبه تربیتی داشته باشد.
پیامبر(ص) در برابر غرور و تعصبات فراوان جاهلیت، اسلام را اختیار کرد و به تبلیغ رسالت خویش پرداخت. ایشان مسلمانان را دعوت به مکارم اخلاق می کرد و می فرمود: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» و در سازندگی روح و تکیه بر فرمانهای اخلاقی از همه بیشتر بود.
پیامبر(ص) با فقیران و مساکین می نشست و غذا می خورد. پوزش عذرخواهان را می پذیرفت و هیچ گاه بر غلامان خود در غذا و لباس برتری نمی جست و لباس و کفش خود را وصله می کرد و تواضع پیشه می کرد تا اگر امر به تواضع کرد، خود متخلق به آن صفت نیکو باشد.(17)
اخلاق پیامبر(ص) نرم بود و به کسی ظلم نمی کرد و هیچ کس را تحقیر نمی کرد. دنیا و حوادث تلخ آن، وی را غمناک نمی ساخت و اگر حقی از کسی پایمال می شد، به گونه ای خشمگین می شد که کسی نمی توانست آن حضرت را بشناسد.(18)
پیامبر(ص) به عنوان ریشه تربیت دینی، نسبت به خطاهای اعتقادی حساسیت ویژه ای نشان می دادند و در تصحیح خطاهای اعتقادی تنها به تذکر اکتفا نمی کردند و در صورت لزوم به ریشه یابی انحرافهای اعتقادی نیز می پرداختند.
به عنوان مثال نقل شده است: پیامبر(ص) مردی را دید که می گفت: خدایا مرا ببخش، هر چند گمان ندارم که ببخشی. پیامبر(ص) به او فرمود: چرا به خداوند بدگمانی؟ مرد گفت: به دلیل این که قبل از اسلام آوردن و بعد از آن گناه کرده ام. پیامبر(ص) فرمود: «گناهان قبل از اسلامت را ایمان از بین برد و گناهان بعدت را نماز.»(19) در این سیره، پیامبر(ص) علت بدگمانی مرد را ریشه یابی کرد و سپس او را از اشتباه درآورد.
در واقع تربیت دینی تلاشی هدفدار در جهت آموزش عقاید اسلامی است که به مسجد، کلیسا یا مدرسه علمیه منحصر نمی باشد، بلکه در هر جایی و در هر فرصتی انجام می شود.
پیامبر(ص) در راه تربیت اخلاقی و معنوی بندگان خدا از دو روش ترهیب (ترساندن) و تشویق استفاده می کردند و از هر کدام در مقام و موقعیت خودش سود می جستند. انذار و تبشیر به همین مقوله اشاره دارد.
در قرآن نیز این دو شیوه برای متوجه کردن مردم مورد استفاده زیاد قرار گرفته است. به عنوان مثال در این آیه آمده است: «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها...»(20)
یا در آیات دیگر آمده: «خداوند آنان را که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده داده است که برای آنان بخشش و پاداش عظیمی است.»(21) در واقع وعده پاداش و عقاب دنیوی و اخروی در حیطه اقتدار خداوند است که پیامبر(ص) قادر به ابلاغ آن است.
پیامبر(ص) در جنگ تبوک به یکی از کفار فرمود: «مسلمان شو تا خداوند تو را از ترس و وحشت عظیم حفظ کند» و سپس مفهوم ترس و وحشت عظیم قیامت را توصیف نمود. مرد آنقدر تحت تأثیر ترس و وحشت کلام پیامبر(ص) قرار گرفت که در دم مسلمان شد.(22)
انذار و تبشیر تأثیر فوق العاده ای بر روان بشر دارد و گاه باعث می شود که راه زندگی فردی کاملاً دگرگون شود. البته در سیره پیامبر(ص) هیچ گاه اغراق و بزرگ نمایی در وعده یا وعید دیده نمی شود؛ یعنی انذار در حدی نیست که مخاطب دچار وحشت فراوان شده و خود را دور از بخشش الهی ببیند و همچنین در ترغیب به اعمال صالح نیز چنان از رحمت و مغفرت خداوند متعال سخن گفته نمی شود که مخاطبان تصور کنند که می توانند حریم محرمات را زیر پا گذارند و وارد بهشت نیز شوند.
پی نوشت ها:
1- فجر/ 6-8.
2- اعراف/ 27.
3- وسائل الشیعه، ج2، ص 1-95.
4- مستدرک الوسائل، ج 2، ص 100.
5- لقمان/ 13.
6- تحف العقول، ص 196.
7- حجرات/13.
8- بحارالانوار، ج1، ص 85.
9- دخان/ 58.
10- طه/ 25-28.
11- سیره تربیتی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، محمد داوودی، ج 2، ص 120.
12- نحل/ 125.
13- بقره/ 83.
14- یونس/ 99.
15- آل عمران/ 159.
16- انعام/ 108.
17- سیره نبوی، ترجمه سنن النبی، علامه طباطبایی، ص 82 و 83.
18- همان، ص 85.
19- تربیت دینی، محمد داوودی، ج 2، ص 236.
20- انعام/ 160.
21- مائده/ 9.
22- مستدرک الوسائل، ج 9، ص 35، روایت 25.
معصومه اسماعیلی
نظر شما