به گزارش خبرنگار مهر، همایش "میراث علمی و فلسفی خواجه نصیر الدین طوسی" صبح چهارشنبه 4 اسفند با حضور دکتر حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از اندیشمندان داخلی و خارجی و با سخنرانی دکتر حداد عادل برای دو روز در محل کتابخانه ملی ایران آغاز شد.
فائز جمیل رجب، پژوهشگر مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مکگیل کانادا در نشست نجوم این همایش درباره "بازبینی منشأ زوج طوسی" سخن گفت.
وی با اشاره به اینکه دو مدل از جفت طوسی یعنی مدل ساده یا خطی و مدل منحنیالخط وجود دارد، گفت: ابزار معروف ریاضی که توسط خواجه نصیرالدین طوسی ابداع شده است و امروزه "زوج طوسی" نامیده میشود و در دوران قدیم "اصل الکبیره و الصغیره" نامیده میشد، به دلیل رویکرد بدیع نسبت به حل شماری از مشکلات نجوم بطلمیوسی مشهور شده است.
وی افزود: منشأ دقیق زوج طوسی مورد بحث بوده و برخی ادعا کردهاند که اولین مورد استفاده از آن در تحریر مجسطی طوسی برای حل مسئله عرض دایرهالبروجی بوده است، در صورتی که دیگران ادعا کردهاند وجود این ابزار اولین بار در رساله معینیه اعلام شده است، رسالهای که ابتدا بدون اشاره به زوج طوسی نگاشته شد.
جمیل رجب در ادامه با اشاره به اینکه اولین ظهور زوج طوسی در پیوست معینیه بوده است تصریح کرد: تعیین این تاریخ برای پیدایش زوج طوسی به ما کمک میکند تاریخ گسترش انواع گوناگون زوج طوسی بویژه انواع مسطح و کروی را نشان دهیم.
سخنران بعدی این نشست امیرمحمد گمینی، دانشجوی دکتری مطالعات تاریخ علم در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران بود که به بحث درباره "منشأ رصدی نقطه معدلالمسیر در مکتب مراغه" پرداخت و گفت: بطلمیوس در کتاب مجسطی مدلهای سیارهای را بر اساس ترکیبی از حرکات یکنواخت افلاک کروی تشریح میکند. در تمام این مدلها حرکات به ظاهر نامنظم سیارات و ماه با استفاده از افلاک حامل و تدویر تولید میشوند. ولی بطلمیوس برای حفظ تطابق مشاهده و نظریه، نتوانست این کار را بدون استفاده از ابزار هندسی دیگری به نام نقطه معدلالمسیر به انجام رساند.
گمینی افزود: به تازگی مورخان علم علاقه بسیاری به کشف منشأ تجربی این نقطه نشان دادهاند و حدسهایی بر اساس دیگر قسمتهای نجوم بطلمیوسی و قدرت مشاهدهای ایشان عرضه کردهاند. موضوعی که به خاطر اشارههای بطلمیوس بیشتر از همه مورد نظر است، کمانهای رجعت سیارات است. بعضی مورخان استدلال کردهاند بزرگ و کوچک شدن طول کمانهای رجعت سیارات، انگیزه اصلی بطلمیوس در معرفی نقطه معدلالمسیر برای ایجاد هماهنگی میان مشاهده و نظریه بوده است.
وی در ادامه با اشاره به اینکه نقطه معدلالمسیر برای منجمان مکتب مراغه که در قرنهای هفتم و هشتم هجری به فعالیت علمی مشغول بودهاند بحثبرانگیز بوده است، تصریح کرد: این مباحث بیشتر به مدلهای غیربطلمیوسی مربوط میشد زیرا این نقطه یکی از اصلیترین مشکلات در مدلهای بطلمیوسی و انگیزهای برای ایجاد مدلهای جدید بود. در این بین بعضی از منجمان به منشأ تجربی این نقطه توجه بیشتری نشان دادند.
وی با تأکید بر اینکه این هر سه منجم منشأ تجربی نقطه معدلالمسیر را اختلافات در طول کمان رجعت میدانند، یادآور شد: تفاوت آنها اما در این است که عرضی و خواجه نصیر اساس کار بطلمیوس را در باب نقطه معدلالمسیر بر حدس و آزمون میدانند. این دو میگویند که بطلمیوس بر اساس حدس، نقطه معدلالمسیر را در فاصله دو برابر فاصله مرکز حامل از مرکز عالم قرار داد و بر این اساس طول کمان رجعت را محاسبه کرد و چون نتایج محاسبات با مشاهده یکسان از آب در آمد، در باب موقعیت نقطه معدلالمسیر مطمئن شد.
گمینی سپس به نظر شیرازی در این زمینه پرداخت و گفت: شیرازی با این نظر موافق نیست. وی معتقد است بطلمیوس از راه برهان موقعیت این نقطه را تعیین کرده است نه حدس. وی در ادامه، برهان پیشنهادی خود را ارائه میدهد که بر اساس تغییرات طول کمان رجعت سیاره در اوج و حضیض عرضه شده است و بنا بر آن طول کمان رجعت در اوج، بر خلاف انتظار، بیشتر از طول کمان رجعت در حضیض است که این مسئله درباره سیاره مریخ بیشتر از همه خود را نشان میدهد.
به گفته این پژوهشگر تاریخ علم، بر اساس این برهان، برای اینکه سیاره در اوج، کمان رجعت بزرگتر و در حضیض، کمان رجعت کوچکتری ایجاد کند، باید مرکز حرکات یکنواخت از مرکز حامل جدا باشد، این برهان میتواند موقعیت مرکز معدلالمسیر را تعیین کند. اما نکته جالب دیدگاهی است که منجمان مراغه در باب رابطه میان مشاهده و نظریه دارند. از دیدگاه عرضی و خواجه نظریات علمی را میتوان بر اساس حدس و آزمایش نیز پیش برد که به نظر میرسد این همان روشی است که ابنهیثم آن را روش اعتبار مینامد و در فعالیتهای نورشناختی خود در المناظر از آن استفاده میکند.
گمینی تصریح کرد: این در حالی است که از دید شیرازی یک نظریه علمی باید دارای برهانی باشد که نظریه را بر اساس مشاهدات و اصول هندسی اثبات کند. این دیدگاه از روششناسی مخصوص ارسطو و اقلیدس سرچشمه میگیرد که روش علمی را روش اثبات توسط برهان میداند و نه حدس و آزمون. در حالی که بطلمیوس در قضایای مختلف مجسطی، از هر دوی این روشها استفاده کرده است.
"ملخص چغمینی و تذکره طوسی: ملاحظات آموزشی" عنوان سخنرانی سالی رجب، دانشجوی دکتری مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مکگیل کانادا بود که در سخنان خود به بحث درباره "التذکره فی علم الهیئه" اثر خواجه نصیرالدین طوسی و "المخلص فی الهیئه البسیطه" اثر شرفالدین محمود بن محمد بن عمر چغمینی پرداخت.
به گفته وی این اثر چغمینی در واقع مقدمهای عامهپسند در باب نجوم بود که به زبان عربی نوشته شد و میتوان آن را خلاصهای مقدماتی دانست که به هیئت جهانهای سماوی و ارضی و افلاک و سطوح تحتالقمر در این جهانها میپردازد.
رجب در این باره گفت: ملخص از یک مقدمه و دو بخش تشکیل شده است. مقدمه توضیحی است در باب تقسیم انواع اجسام به طور کلی. بخش یک از پنج قسمت پدید آمده است و در واقع توضیحی است در مورد افلاک و آنچه به آنها مربوط است و بخش دو خود به سه قسمت تقسیم شده و توضیحی است در باب زمین و آنچه مربوط به آن است.
این پژوهشگر حوزه مطالعات اسلامی با اشاره به اینکه چغمینی و طوسی هر دو در یک زمان میزیستهاند، افزود: این هر دو اثر به عنوان متون درسی عمومی نجوم مورد استفاده قرار میگرفتهاند تا دانشجویان را برای خواندن متون پیشرفتهتر آماده کنند. این دو اثر در واقع دو نماد مهم و مشابه از یک سنت آموزشی فعال در جهان اسلام هستند.
نظر شما