دکتر سید جلال حسینی بدخشانی پژوهشگر موسسه اسماعیلیه لندن در همایش میراث علمی و فلسفی خواجه نصیر الدین طوسی به بررسی موضوع فهم خواجه نصیر الدین طوسی در تحکیم مبانی دعوت اسلامی پرداخت و گفت: خواجه نصیر الدین طوسی جامع الاطراف ترین دانشمند جهان اسلام در قرن هفتم هجری بوده است. اعتراف خود او در رساله سیر و سلوک در عنفوان جهانی به مذهب اسماعیلی گرویده و تا انقراض دولت اسماعیلیان نزاری الموت کم و بیش در حدود 30 سال از عمر خود را در مصاحبت بزرگان و ائمه اسماعیلی سپری نموده است.
وی افزود: خواجه میگوید اجداد من اثنی عشری بودند خاندان خواجه با استاد بابا افضل کاشانی که اسماعیلی بود ارتباط فکری زیاد داشته است.خواجه همچنین از افکار شهرستانی که اسماعیلی بوده خیلی سود جسته است.
وی تصریح کرد: در مذهب اسماعیلی امام زنده ای وجود دارد و جهان خالی از امام وجود نخواهد داشت. از زمان امام علی تا امام صادق میراث تشیع و اسماعیلی مشترک است. در آن زمان مردم دنبال باطن بودند یعنی قرآنی که بر پیامبر نازل شده معنای آیاتش چیست تا زمان امام جعفر صادق اسماعیلیه اهل باطن بودهاند. در زمان فاطمیه، اسماعیلیه اهل تاویل شدند. با تاویل میتوان فلسفه را وارد اسلام کرد ولی در باطن نمی شود فلسفه را وارد اسلام کرد.
این پژوهشگر در ادامه یادآور شد: دوره فاطمی دوره تاویل است. حسن صباح که به ایران میآید میگوید اگر بخواهیم مذهب را بشناسیم باید تعالیم امام را شناخت. این حرف تیشه به ریشه عباسیان میزد لذا عباسیان از غزالی خواستند تا ریشه مذهب اسماعیلی را بزند. صباح میگوید آیا در شناخت خدا به امام نیاز است یا نه؟ در آن زمان امامی به نام حسن اعلام قیامت می کند. تصویری که تاکنون از قیامت بوده بر اساس آثار اثنی عشری و اهل سنت است اما دیوان قائمیات نوشته حسن محمود کاتب تصویری دیگر از قیامت ارائه میدهد. این کتاب بر اساس آرای اسماعیلی نوشته شده است.
بدخشانی یادآور شد: اخلاق مطرح در اخلاق محتشمی اخلاقی انسانگرایانه است و نه اخلاق شرعی که البته تضادی با اخلاق شرعی نداشت. بین خواجه و ناصر الدین محتشم بحثهای فراوانی بوده است. در اخلاق ناصری راجع به رئیس مدینه فاضله صحبت می کند و اوصاف امام را بیان می کند. اخلاق ناصری در واقع بین دعوت قیامت و دعوت شریعت پیوند می زند و یکنواختی ایجاد می کند. خواجه نصیر اخلاق شرعی را به اخلاق قیامت ( یعنی اخلاق انسان گرایانه ) تبدیل کرد.
این پژوهشگر در ادامه گفت: خواجه نصیری که ما می شناسیم یک معتقد اسماعیلی در دعوت به قیامت است. این خواجه که من مطرح کردم با این خواجه معروف متفاوت است. خواجه از صوفیان بدش می آمد ولی اوصاف الاشراف را در وصف آنها نوشت تا صوفیه را به شکل آکادمیک به دنیا معرفی کند. او حتی بنیانگذار کلام اسلامی نیز هست.
بدخشانی در پایان یادآور شد: خواجه با صوفیان صوفی است و با اثنی عشری اثنی عشری است و با اسماعیلیان اسماعیلی. او شخصیتی جهانی است که اسلام را از دنیای دیگر نگاه می کرد و می خواست اسلام متحد و جهانی باشد. از این رو، اگر بخواهیم او را از یک منظر خاص نگاه کنیم حق او را ضایع کرده ایم.
در ادامه این نشست دکتر معصومی همدانی مقاله آقای علیرضا ذکاوتی پژوهشگر متون تاریخی و عرفانی با عنوان نصر الدین طوسی احیاگر فرهنگ اسلام و ایران را که به علت کسالت در جلسه حضور نداشت قرائت کرد که در ادامه خلاصه ای از آن می آید.
خواجه نصیر الدین طوسی را نه تنها یک شخصیت جامع علمی شایسته لقب (استاد بشر و عقل حادی عشر ) بلکه به عنوان یک شخصیت درجه اول تاریخی و ملی از جهت نجات و احیای سیاسی ایران پس از هجوم های مکرر مغولیان نیز می شناسیم. او از معدود سرآمدان فرهنگی و رجال تاریخی است که نبوغ نظری و عملی را با هم داشته و تدبیر و تعقل ارسطویی را با آرمان گرایی و قوت تصور افلاطونی با هم به کار برده است.
خواجه نصیر طوسی ادامه دهنده سنت وزارت درخشان همشهری اش خواجه نظام الملک طوسی است که سنت او نیز در نسلهای بعد توسط جوینی ها و خواجه رشیدها تداوم پیدا کرد. او طرح بزرگی را برای احیای فرهنگ و تمدن ایران اجرا کرد که عمده آن عبارت است از گردآوری کتب و ابزار علمی و احداث کتابخانه ها و رصدخانه ها و بیمارستانها و مدارس که مشهورترینش در مراغه بوده است.
گزینش نخبه ترین و برجسته ترین استعدادها و تربیت آنان در کوتاه مدت به صورت یک علامه ذوفنون که بعدا بتوانند خود یک حوزه درسی تاسیس و انواع علوم عقلی و ذهنی را تدریس نمایند و در پیش گرفتن روش های تشویقی برای ترجیح علوم طبیعی و ریاضی و خصوصا فلسفه بر علوم نقلی و تغییر روش در تالیف و تصنیف یعنی نوشتن برحسب ضرورت ایجاز و حسن انتخاب و تشریح در موضوع و دقت در بیان به طوری که عقاید شیعی در بیان خواجه نصیر صبقه ای فلسفی یافت و دوستی و هم اندیشی با فقها و علمای عصرش از جمله اقدامات خواجه است.
ملاحظه سیر تاریخ سیاسی، فرهنگی، دینی و مذهبی در ایران پس از اسلام و خصوصا اوضاعی که پس از سه هجوم بزرگ مغولی در عصر چنگیز، فرزندان چنگیز و هولاکو پدید آمد و نقش دوگانه ای که خواجه نصیر یکی در برانداختن بقایای اسماعیلیه و عباسیان و دیگر متمدن سازی بلکه ایرانی کردن ایلخانان مغول به عهده گرفت و تایید علمی و رفع موانع فرهنگی که به نفع امامیه انجام داد و نیز احیای کتابخانه ها و علوم و اصلاح روش تعلیم و تالیف و بسط مدارس با عنایت به تخصص ها و تخصیص بودجه حکومتی برای کارهای علمی و تحقیقی از خدماتی است که ایران و ایرانی هرگز فراموش نخواهند کرد.
نظر شما