۱۱ اسفند ۱۳۸۹، ۸:۲۱

"نگاه چندبعدی" احتمال بروز مغالطه را کاهش می‌دهد

"نگاه چندبعدی" احتمال بروز مغالطه را کاهش می‌دهد

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: اسیر کردن خود در چارچوبی مشخص که بر مبنای آن جهان تنها از روزنی خاص نگریسته می‌شود و جهان به قدر تنگ‌چشمی بیننده کوچک می‌شود، منجر به تصویری کاریکاتوریزه شده و جعلی خواهد شد که در آن فرد چه بسا برای اثبات منظر و رأی خود دست به دامان هر ترفند و هر مغالطه‌ای گردد.

داستان "فیل در تاریکی" مولانا احتمالاً حکایتی آشنا برای بسیاری از ما ایرانیهاست که در آن فیل عظیم‌الجثه‌ای را ‌آورده‌اند و گذاشته‌اند در داخل اتاقی کوچک و تاریک در دهکه‌ای که مردمانش به عمر خود فیل ندیده‌اند و بنابراین وقتی هر یک از آنها وارد آن اتاق تاریک می‌شوند و دستی بر یکی از اعضا و جوارح آن "چیز" بزرگ می‌کشند، نه تنها درکی از این موجود به دست نمی‌آورند بلکه هر یک به تناسب  آن چه لمس کرده‌اند مثل گوش، پا، خرطوم و... چیزی می‌گویند. آنکه پای او را دست کشیده، فیل را ستونی از گوشت می‌انگارد و آن دیگری که گوش فیل را لمس کرده این موجود را برگ درشت درخت یا بادبزنی تصور می‌کند و قس علی هذا.

بیان دیگر آنچه را  که مولانا در این داستان بیان می‌کند احتمالاً می‌توان در این گزاره خلاصه کرد که "کل همواره چیزی بیشتر از مجموع اجزاء خود است" و بنابراین "بر کف هر یک اگر شمعی بدی / اختلاف از بین‌شان بیرون شدی".

آن ناکامی اهالی دهکده در دریافت حقیقت/واقعیت فیل را شاید بتوان قاعده‌ای کلی در نظر گرفت که ما آدمیان همواره با آن دست به گریبانیم و بی‌شک در زندگی روزمره ما نیز نقش پر رنگی را بازی می‌کند؛ اینکه همواره سویه‌هایی از جهان/موضوع هست که از دید ما پنهان می‌ماند و به بیان دیگر شاید هرگز نتوان به حاق یک چیز دست یافت.

به عنوان مثال در قضاوت درباره یک موقعیت یا یک فرد چه چیزهایی را می‌توان با قطعیت گفت وقتی همواره بسیاری چیزها در این باره برای ما مغفول و پنهانند و ما از بسیاری چیزها درباره آنها بی‌خبریم. شمعی به کف داشتن شاید استعاره‌ای از همین نکته باشد، چرا که هر چند زیر نور شمع می‌توان چیزهایی را دید اما باز همه چیز و تمامی وجوه را نمی‌توان. پس باید کمی فروتنانه‌تر سخن گفت و کوشید تا حد ممکن وجوه دیگر موضوع را نیز مشاهده کرد.

این چنین است که قضاوت کردن یا حکم دادن درباره دیگران به طور کلی به امری ناممکن بدل می‌شود و ما را نهیب می‌زند که مبادا شتاب کنیم و مدام یادآورمان می‌شود که باید همدلانه‌تر با جهان و دیگران مواجه شد تا مباد که فیل، ستونی از گوشت یا برگی از درخت انگاشته شود.

دوشادوش این نکته اما نکته دیگری نیز هست که نباید از آن غافل شد، یعنی اسیر کردن خود در چارچوبی مشخص که بر مبنای آن جهان تنها از روزنی خاص نگریسته می‌شود و در نتیجه همان می‌شود که در داستان مولانا رخ داد با این تفاوت که این بار فرد خود با دست خود جهان را به قدر تنگ‌چشمی خود کوچک می‌کند و در نتیجه آنچه می‌بیند نه همچون پدیداری از واقعیت و کوشش در جهت ملاحظه آن از وجوه گوناگون، بل تصویری کاریکاتوریزه شده و جعلی و البته منطبق با امیال و خواسته‌های وی است. این چنین است که فرد چه بسا برای اثبات منظر و رأی خود دست به دامان هر ترفند و هر مغالطه‌ای شود تا دیگری را منکوب کند و در جای خود بنشاند.

اینها و بسیاری امور مربوط به اینها از جمله مهمترین آسیبهایی است که هر روزه در گفتگوهای روزمره و میان آدمیان در سطوح مختلف رخ می‌دهد و کمابیش ربط چندانی به موقعیت و مقام و سواد و حسابهای بانکی آنها ندارد.

با این اوصاف شاید مواجهه‌ای فروتنانه‌تر و همدلانه‌تر با جهان و "دیگری"، دوری از سیاه و سفیداندیشی و کوشش در جهت مشاهده هر چیزی - تا حد ممکن - از وجوه و زوایای گوناگون، بتواند امید بیشتری را به تحقق جهانی انسانیتر در پی داشه باشد که در آن دست‌کم گفتگوها کمتر مغالطه‌آمیزند.

کد خبر 1264623

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha