دکتر حشمت ا... ریاضی درمورد فلسفه اخلاق و نقش آن در زندگی روزمره به خبرنگارمهر گفت: ما حکمت نظری و عملی داریم که مقوله فلسفه اخلاق درحکمت عملی قرار میگیرد و نمودار ظهور حالاتی است که در انسان بروز میکند.
وی گفت: از کوزه همان تراود که در اوست. پس اگر فردی درونش سرشار ازحقایق و زیبایها باشد و فردی جهل و خرافه وکدورت در او جمع شده باشد هریک اخلاق متفاوت از خود بروز میدهند. اینجا است که اخلاقیون آمدهاند و گفتهاند چه نوع اخلاقی عموماً از انسان سر میزند و این اخلاق مبتنی بر چه چیزی است. تا ندانیم اخلاق مبتنی برچه چیزی است کاری در زمینه رشد آن نمیتوانیم انجام دهیم. باید انگیزه رفتار و کردارهای انسان را در زندگی روزمره بشناسیم. از این جهت روانشناسی، فلسفه، عرفان و دین هرکدام از جهتی سعی دارند باطن و ظاهر انسان را بشناسند و بفهمند که چرا این رفتار از او سرزده است.
این استاد بازنشسته فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه الزهرا درمورد فرا اخلاق و ارتباط آن با زندگی عادی مردم هم چنین اظهارداشت: فرا اخلاق مفهومش این است که انسان با معیارهای زمینی نباید اخلاقش را تنظیم کند. بلکه باید به آن الاهیت خویش برگردد وآواها و ندای درونی و الهامات و اشراقات روحانی درون خویش را دریابد و دراو متجلی شود و این نیست مگر در گروی یک دین صحیح و کامل و یک عرفان پوینده و کامل، که میتواند انسان را به یک شهود و کشف و اشراق کامل برساند.
این محقق و پژوهشگر ادبیات و عرفان اسلامی درادامه تصریح کرد: آن موقع دیگر مطرح نیست که اخلاق برای نفع، عقل یا اراده انسان است خود به خود آنچه از او ساطع میشود خدایی است. بنابرای وقتی گفته میشود اندیشه نیک ،گفتار نیک و کردار نیک، نیکی یعنی آنچه که اهورایی و خدایی است اینکه اتصاف به اوصاف خدا در وجودش متجلی شود. در این صورت اینها در همه امور و زندگی روزمره از زندگی زناشویی گرفته تا رفتار با فرزند و دیگران همگی کاربرد دارد و رعایت میشوند. فرااخلاق نورالانوار میشود و انسان وجودش مانند خورشید و ماه که به عالم نور میتابانند منشا برکات و خیرها میشود.
ریاضی درمورد رشد تفکر منسجم فلسفی در دیارمان هم گفت: رشد بیرویه رسانهها درنتیجه اختلاط اندیشهها و مکتبهای گوناگون، امروزه انسانها را مشوش و مغشوش ساخته است و یک حالت اظطراب و تضاد درونی در انسان ایجاد شده است. از این لحاظ میتوان گفت که بشر از نظر اخلاقی نه تنها رشد نکرده است بلکه در مرحله خودکشی اخلاقی قرار گرفته است. نه اینکه این مختص به کشور ما داشته باشد بلکه همانطور که کافکا گفته است بشریت مسخ شده است.
وی درپایان یادآورشد: اخلاق تنها از سوی خواص رعایت میشود و آشفتگی و تضاد در امر تعلیم و تربیت ما مشهود است بنابراین یک اخلاق منسجم فلسفی درجامعه نداریم.
نظر شما