به گزارش خبرنگار مهر، نشست "دکارت و امروز فلسفه اسلامی" با حضور دکتر احمد احمدی و دکتر علی افضلی روز سهشنبه دهم اسفندماه در سرای اهل قلم برگزار شد.
دکتر علی افضلی عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به اینکه یکی از فیلسوفانی که در جامعه ما خیلی مورد توجه است دکارت است گفت: کسانی که در ابتدا با فلسفه دکارت آشنا شده بودند فرانسوی زبان بودند و لذا رغبت کردند و فلسفه او را وارد جامعه ما کردند.
وی افزود: اولین بار منتسکیو در کتاب نامههای ایرانی در سال 1721 اسم دکارت را در قالب یک ماجرا وارد کشور ما کرد. گوبینیو که از مستشرقین است در زمان ناصرالدین شاه درخواست میکند که اثری از دکارت که "گفتار و روش" بود به زبان فارسی ترجمه شود که این کار نیز انجام شد.
وی تأکید کرد: بعد مرحوم فروغی گفتار و روش را بار دیگر از فرانسه به فارسی ترجمه کرد. فروغی قبل از ترجمه این کتاب سیر حکمت در اروپا را نوشت. انگیزه کسانی که فلسفه دکارت را وارد جامعه ما کردند این بود که دکارت مظهر نوعی تجدد فکری است و جامعه ما نیاز به این تجدد فکری نیاز دارد و برای آشنایی ایرانیان با فلسفه غرب، فلسفه او معرفی شد.
مترجم "اعتراضات و پاسخها" دکارت یادآور شد: فلسفه دکارت از جهاتی حائز اهمیت است. این اهمیت در درجه اول به لحاظ محتوا نیست. اما در مغرب زمین، اهمیت فلسفه دکارت از آنروست که بعد از او فلسفه غرب عکس العملی به فلسفه او بوده است.
وی در ادامه به تأثیر فیلسوفان غرب از دکارت پرداخت و گفت: کمی بعد از دکارت لاک میآید و بخش مهمی از کتابش را به نفی آرای دکارت اختصاص میدهد. لایب نیتس نیز متأثر از دکارت است. هیوم و کانت نیز از او تأثیر گرفتهاند. فلسفههای معاصر که ضد فلسفه هستند تا فلسفه، پاسخی به فلسفه دکارت به شمار میروند.
افضلی در ادامه با اشاره به اینکه فلسفه دکارت فلسفهای بی سر و ته نیست گفت: فلسفه دکارت دارای چند محور مشخص است که در آثار او مطرح هستند. زمان دکارت زمان شکاکیت بود و او از این شکاکیت بیزار بود. دغدغه او معرفت یقینی بود و لذا فلسفه خود را با شیوه شک شروع کرد. تأمل اول او به شک اختصاص دارد.
وی افزود: دکارت وجود خود را به عنوان نخستین معرفت یقینی میگیرد. او ملاک معرفت یقینی و معرفت تردیدی را بررسی میکند. بعد از این مرحله او وارد بحث اثبات وجود خداوند میشود. بر خلاف برخی فیلسوفان، برای دکارت خداوند صرفاً نقش "وجود" ندارد. این نقش هم "وجودی" است و هم "معرفت شناختی". او میگوید عالم در حدوث به خداوند محتاج است و از طرف دیگر در بقا نیز به وجود او محتاج است. این وجود خدا از نظر دکارت ضامن معرفت است.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران یادآور شد: دکارت بعد از اثبات خود و خدا به اثبات ماده میپردازد. دکارت از وجود خودش و تصوراتی که در ذهن دارد وجود خدا را اثبات میکند. چون وجود و تصور آن برای خودش اثبات شده به اثبات خدا میپردازد و بعد از آن به اثبات ماده و نفش نفس مستقل از بدن میپردازد.
افضلی در ادامه با اشاره به اینکه در فلسفه دکارت محورها و موضوعات مناسبی برای بررسی در فلسفه اسلامی و کارهای تطبیقی وجود دارد گفت: برهان وجودی دکارت در اندیشه اسلامی موافقان و مخالفانی دارد. لذا هنوز جای کار دارد و از جهات مختلف با فلسفه اسلامی قابل مقایسه است. این برهان به بحث اصالت وجود و اصالت ماهیت در فلسفه اسلامی منجر میشود.
وی افزود: رابطه نفس با بدن در آرای دکارت و پاسخ فیلسوفان اسلامی به آن هنوز جای بحث و بررسی دارد. دلایل دکارت بر عالم نیز از مواردی در فلسفه اوست که در فلسفه اسلامی باید به آن پرداخت.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه در فلسفه تطبیقی کارهای جدی نکردهایم گفت: در فلسفه دکارت میشود کارهای تطبیقی با فلسفه اسلامی انجام داد.
افضلی جنبه روشی دکارت را از جنبه محتوایی فلسفه او مهمتر دانست و تصریح کرد: اعمال روش شک دکارتی در فلسفه اسلامی میتواند سودمند باشد. از زمان ملاصدرا فلسفه اسلامی دچار رکود شده و هیچ فیلسوف و مکتب جدیدی از این زمان به بعد را شاهد نیستیم. برای برخی، این فلسفه آنچنان خدشهناپذیر است که امکان خدشه به آن نمیدهند و از اینرو شک دکارتی و روش او میتواند کمک کننده باشد.
وی افزود: دکارت میگفت یک بار برای همیشه مسلمترین مسلمات را مورد تردید قرار دهید و تک تک مورد نقادی قرار دهید. ما به این کار در فلسفه اسلامی نیاز داریم. اینکه تصور کنیم فیلسوفان مسلمانی چون ابن سینا و ملاصدرا حرف اول و آخر را در فلسفه اسلامی زدهاند بزرگترین آفت فلسفه اسلامی است. بر این اساس لازم است شک دکارتی را در فلسفه اسلامی وارد کنیم.
مترجم "اعتراضات و پاسخها" دکارت یادآور شد: تمام اجزای فلسفه اسلامی را باید کنار بگذاریم و موارد مخدوش را حذف کنیم تا این موارد به سایر اجزا نیز سرایت نکند.
افضلی در پایان با اشاره به اینکه فلسفه دکارت مبتنی بر فلسفه مدرسی است و این فلسفه نیز متأثر از فلسفه ارسطویی است گفت: از جهاتی فلسفه اسلامی نیز متأثر از فلسفه ارسطویی است لذا میتوان فلسفه دکارت را با فلسفه اسلامی مقایسه و مطابقت داد و کارهای تطبیقی انجام داد.
احمدی: فلسفه دکارت چندان پرمایه نبوده است
دکتر احمد احمدی رئیس سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی و استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه فلسفه دکارت از جنبه محتوایی چندان پرمایه نیست گفت: اما طرح فلسفه دکارت به لحاظ روزگاری که در آن میزیسته و تأثیری که بر جای گذاشته حائز اهمیت است.
وی تصریح کرد: دکارت در زمانی فلسفه خود را مطرح میکند که شکاکیت فراگیری در آن زمان وجود داشت. دکارت از آن جهت که پایگاهی پیدا کرد که پا بر روی آن بگذارد تا از یک نقطه یقینی آغاز کند اقدام مهمی انجام داده است.
وی افزود: دکارت راه عقلگرایی را پیش کشید و از این حیث کار مهمی انجام داد. او "میاندیشم پس هستم" را مطرح کرد که البته دچار مشکلات شدید شد و فلسفه او به ایدهآلیسم منجر شد و در آخر فلسفهاش سعی کرد از این شک بیرون بیاید. او با پیش کشیدن مسأله خیال خواست از مسأله شکاکیت بیرون بیاید. در آخر تأمل ششم این تلاش منعکس شده است.
احمدی تأکید کرد: بر این اساس فلسفه او فلسفه مستحکمی نیست و مشکلاتی در علوم طبیعی به وجود آورد. ژیلسون میگوید که فیزیک دکارت سی سال بیشتر دوام نیاورد. دکارت شهرتی عالمگیر پیدا کرد و رنسانس را خیلی به پیش برد.
این استاد دانشگاه در ادامه به تأثیر دکارت بر فیلسوفان بعد از خود پرداخت و گفت: دکارت بر فیلسوفان و مکاتب فلسفی بعد از خود یا تأثیر مستقیم داشته و یا این تأثیر غیر مستقیم بوده است. به این معنا که برخی درصدد برآمدهاند تا به فلسفه او پاسخ گویند و آنرا رد کنند. اسپینوزا و لایب نیتس تابع دکارت هستند. البته در جاهایی با او اختلاف دارند.
وی تصریح کرد: هگلی که منشأ مارکسیسم است با اسپینوزا پیوند محکمی دارد. کانت از لایب نیتس به عنوان یک فیلسوف بزرگ یاد میکند. ولف استاد کانت، شاگرد لایب نیتس بوده است. لاک مقابل دکارت ایستاد. هر چیزی که دکارت فطری فرض کرد، لاک رد کرد. لاک معتقد بود هر چیزی از تجربه شکل میگیرد و نه از فطرت.
وی یادآور شد: فیخته، شوپنهاور، نیچه، ماتریالیسم و مارکسیسم به نحوی تحت تأثیر دکارت بودهاند.
وی با اشاره به اینکه آنچه در فلسفه دکارت حائز اهمیت است روش و متد اوست گفت: دکارت ریاضی دان بوده و شیوه ریاضی بر اندیشه او تأثیرگذار بوده است. سلسلهوار عمل کردن و یقین داشتن به حقانیت کار را میتوان نتیجه تأثیر ریاضیات بر او دانست.
استاد دانشگاه تهران یادآور شد: بحث "من اندیشنده" بحث مهمی در فلسفه دکارت است. من اندیشنده با امتداد اندیشه یعنی ماده قابل جمع نیست. فکر یا اندیشه با امتداد فکر یعنی ماده متمایز است و بر این اساس دکارت میگوید اینها دو جوهر متمایز هستند و این موضوع برای او دوآلیسم را به وجود آورد.
مترجم "تأملات" دکارت در ادامه افزود: مسئله دوآلیته دکارت مدتها اذهان فیلسوفان را معطوف به خود کرد. اینکه دکارت چگونه میان جوهر مدرک و جوهر ممتد که هیچگونه رابطه ارگانیک و ساختاری با یکدیگر ندارند پیوند برقرار میکند از مشکلات فلسفه او به شمار میرود.
وی در ادامه به تأثیر فیلسوفان اسلامی از دکارت پرداخت و گفت: نزد دکارت فکر و اندیشه با امتداد فکر یعنی ماده دو جوهر متفاوت هستند. در آثار علامه طباطبایی یافتن "من" مطرح بوده و معتقد بوده که "من" خودم را با علم شهودی مییابم. قبل از مرحوم علامه، مسکویه نیز این اندیشه را بیان کرده بود.
احمدی در پایان ایرادهای جدی به فلسفه دکارت در رابطه خدا با نفس، ارتباط نفس با بدن و برهان وجودی او دانست.
نظر شما