۱۵ اسفند ۱۳۸۹، ۱۰:۵۴

سنتهای نوروزی آذربایجان به خاطره ها می پیوندد

سنتهای نوروزی آذربایجان به خاطره ها می پیوندد

تبریز - خبرگزاری مهر: چله نشینی، روشن کردن آتش، آجیل خوری، نوروزی خوانی و شعر و آوازهای آذری نوروزی، سنتهای زیبا و شیرین مردمان آذری زبان دوران گذشته بود که امروزه با گذشت ایام به خاطره ها پیوسته و کم کم باید آنها را در تاریخ جست.

به گزارش خبرنگار مهر در تبریز، مردمان این خطه از ایران زمین با آغاز زمستان به پیشواز بهار رفته و با برگزاری مراسم مختلف، سختی و بی رونقی زمستان را کاسته و در انتظار بهاران شب های زمستانی را با دور هم نشینی ها شیرین می کردند.

مراسم نوروزی که از دیر باز فرصت و بهانه ای برای جمع شدن خانواده ها در کنار یکدیگر بود، اینک با کمرنگ شدن مراسم های نوروزی برگزاری این آیین تنها به دید و بازدیدهای اجباری محدود شده است. سنت ها از یاد رفته اند و این درحالیست که مراسم نوروزی دیگر آن رنگ و بو و صفا را ندارد.

سنتهایی که باعث پیوند نسل و استحکام خانواده ها بود به تاریخ پیوسته و تنها نسل گذشته اند که با ورق زدن خاطرات گذشته از آن روایت می کنند.

چله نشینی ضمادی بر زخم کساد اقتصاد زمستانی

مردمان آذربایجان و تبریز باز آوازه ای بلند در خانواده دوستی داشته و برگزاری رسم و آیین مختلف را که در گسترش روابط و استحکام خانواده ها نقش بسزایی داشت، ارج می گذاشتند.

کارشناس اسبق میراث فرهنگی آذربایجان شرقی نقل می کند: چله نشینی از سنتهای قدیمی و زیبای آذربایجان شرقی بود که در واقع ضمادی بر زخم کساد اقتصاد زمستانی آن روزگاران به حساب می آمد.

منصور حمیدی تعریف می کند: اقتصاد مردمان این خطه در روزگاران گذشته بر محور کشاورزی بوده و زمستان که دوران بی رونقی بود، همگان را به تنگ می آورد.

حمیدی ادامه می دهد: این چنین بود که مردم این خطه از ایران زمین با مراسم خاص به پیشواز بهار می رفتند تا با برگزاری مراسم مختلف و متنوع نوروزی روزهای سخت زمستانی را بسر آورند.

این کارشناس هنرهای سنتی یادی از سنت های فراموش شده آذربایجان کرده و می گوید: مراسم پیشواز نوروزی آذربایجان در روزگاران گذشته پس از شب یلدا آغاز می شد و به شب یلدا "چله گودی" همان چله بزرگ می گفتند و پس از 20 روز چله دوم آغاز می شد.

وی ادامه می دهد: مردمان آذری پس از برگزاری "چله گودی" که برای قرار دادن چله برگزار می شد، چهار چهارشنبه آخر سال را که " چله چهارشنبه"، "سو چهارشنبه"( چهارشنبه آب)، "اوت چهارشنبه" (چهارشنبه آتش) و "آخر چهارشنبه" ( چهارشنبه آخر) می گفتند را به چله نشینی می پرداختند.

به گفته حمیدی، این چله نشینی ها غروب های سه شنبه برگزار می شد که خرید و بازار رفتن، بازی های خاص و بازی با حیوانات از جمله گرگ، خرس و میمون و نوروزی خوانی از جمله مراسم آن شب ها بود و این مراسم تا شب عید ادامه می یافت.

معرکه گیری های گذشته شیرین تر از تلوزیون کنونی

حمیدی نقل می کند: روزهای قدیم مثل امروز نبود که پای تلویزیون بشینند و با برنامه های آن خود را سرگرم کنند. معرکه گیری های گذشته در کوی و بازار نقش تلویزیون را برای مردم بازی می کردند.

محقق آیین سنتی آذربایجان ادامه می دهد: در جریان این چله نشینی ها مردم وقت خود را با برگزاری برنامه های مختلف از جمله معرکه گیری و بازی با حیوانات می گذراندند.

وی اظهار می دارد: معرکه گیری ها به این صورت بود که بازی های خاص و یا کارناوال تشکیل داده و با حیوانات تعلیم داده شده بازی می کردند و بساط شادی و خنده مردم را فراهم می کردند. در واقع شکل سیرک های امروزی بود.

حمیدی اضافه می کند: اغلب میمون، خرس و گرگ حیوانات این بازی ها بودند و خرس خنچه می برد و میمون دوست از دشمن را در میان گروه جمع شده نشان می داد و بساط خنده را فراهم می کرد.

تکم چی سفیر نوروزی ایام گذشته

"آیوز، ایلوز، هفتوز، گونوز مبارک" ( سال، ماه، هفته و روزتون مبارک باشه). تکم چی در حالیکه عروسک بزغاله نر خود را در کوچه بازار و محله به محله می رقصاند، آواز سر داده و می خواند "آیوز، ایلوز، هفتوز، گونوز مبارک" و فرا رسیدن سال نو را به رهگذرکوچه و بازار تبریزک می گفت.

حمیدی می گوید: در هر قدم تکم چی این آوازها به گوش می رسید:

مختار اوتی یاندیردی داما آتدی (مختار آتش را روشن کرد و بر بام انداخت)

خبر اهل مدینه شاما چاتدی (خبر به اهل مدینه و شام رسید)

جماعت جهد ایدوب مرادا چاتدی (جماعت جهد کردند و به مراد رسیدند)

سیزون بو تازه بایراموز مبارک (عید نو شما مبارک باشد)

آیوز، ایلوز، هفتوز، گونوز مبارک (ماهتان، سالتان، هفته تان، روزتان مبارک)

بیزیم یرده یومورتانی یویارلار (در محل ما تخم مرغ را می شویند)

اونی دونوب یددی رنگه بویارلار (بعدش آن را به هفت رنگ می آرایند)

یددی سینده تحویل اوسته قویارلار (هر هفت تا را در سفره عید می گذارند)

سیزون بو تازه بایراموز مبارک (عید نو شما مبارک باشد)

آیوز، ایلوز، هفتوز، گونوز مبارک (ماهتان، سالتان، هفته تان، روزتان مبارک).

اما این روزها دیگر صدایی از تکم چی در گوشه کنار شهر به گوش نمی رسد و بزغاله قرمز پوش شادی و پایکوبی نمی کند و دیگر آوازی از تبریک و شادباش به گوش نمی رسد.

وی خاطر نشان می کند: تکم چی نیز از جمله مراسمی است که دیگر رنگ باخته و خاکی از فراموشی بر آن نشسته است و نسل جوان با آن بیگانه اند.

حمیدی اظهار می دارد: با کمرنگ شدن یاد و خاطره تکم چی و آن بزغاله چوبی رقصان در برخی موارد تنها در نمایشگاههای فرهنگی و سنتی دیده می شود که تکم چی بار دیگر ظهور کرده تا یاد خود را برای نسل پیر و جوان باری دیگر تازه کند.

بزغاله رقصان نماد باروری بوده که با رفتن زمستان، بهار با باروری از راه می رسد.

"کوسا گلین" پیام آوران بهار

آذربایجان شرقی مبارک و حاجی فیروز نداشت و به جای آن نوروز خوان بود که با آوازی خوش " بایرامیز مبارک" (عیدتون مبارک) را سر می داد و همگان را جمع می کرد و این چنین به شادی می پرداختند.

نوروزی خوانی ها در قالب تکم چی و کوسا گلین برگزار می شدند که دیگر در تبریز و آذربایجان کنونی برگزار نمی شود.

"کوسا گلین" دسته نمایش شادی آور بودند که در اواخر زمستان وارد شهر شده و با ورود خود نوید بهار را داده و با اجرای نمایش شادی و پایکوبی می کردند.

محقق آیین های نمایشی نقل می کند: گروه نمایشی کوسا گلین در سطح شهر جمع شده و یک نفر در پوشش کوسه و مرد بی ریش و زنی با لباس عروس و همراهانشان به اجرای نمایش پرداخته و وعده بهار داده و از مردم شادباش می گرفتند.

در آذربایجان گروه "کوسا گلین" با آواز و شعر خوانی وارد شهر شده و می خواندند:

آی کوسا، کوسا گل سنه ( ای کوسه، کوسه اگر بیایی)

گلیب سالام ورسنه ( بیایی و سلامی دهی)

کومچه نی دولدور سان (پیمانه پر کن و هدیای خود را بشمار)

کوسانی یون سالسانا ( کوسه را راهی کن و روزهای باقی مانده تا عید را بشمار)

آی اویروغو – آی اویروغو ‌(ای دغل باز حیله گر – ای دغل باز و حیله گر)

ساققالی ایت غویوغو ( ریش همچون دم سگ)

گوسام بیر ایون ائیلر (کوسه ام رقص را آغاز می کند)

قوردونان گویون ائیلر ( رفتار گرگ با گوسفند می کند)

سیروس مصطفی ادامه می دهد: این آیین در شهرهای فارس نشین کشور نیز در گذشته رایج بوده و با نام "کوسه بر نشین" برگزار می شد.

وی با اشاره به نحوه برگزاری "کوسه بر نشین" می گوید: نقطه مشترک این مراسم در آذربایجان و مناطق فارس نشین "کوسه" بوده که نماد زمستان است.

وی اضافه می کند: در "کوسه بر نشین" اهالی ده کوسه را برعکس سوار الاغ کرده و جارو به آن بسته و درحالی که کوسه از گرمی هوا خبر داده و خود را با بادبزن باد می زد، کوسه را به نشانه پایان پاییز از ده بیرون می کردند.

به اعتقاد کارشناسان " کوسا گلین و تکم چی" شاکله نمایشی داشته و کوسه نماد زمستان بوده و نشاندهنده پایان دوران بی رونقی و فصل سرما است.

"کوسا گلین" از دیگر مراسمی است که در تبریز قدیم برگزار می شد و این درحالیست که دیگر هیچ اثری از آن به جا نمانده و شاید خیلی از پدران ما نیز از وجود آن بی خبر باشند.

"چهل یاسین" آداب یاد کردن مردگان

حمیدی، کارشناس اسبق میراث فرهنگی آذربایجان شرقی در خصوص "چهل یاسین" می گوید: "چهل یاسین" از مراسم شب های عید روزگاران گذشته آذربایجان است.

وی نقل می کند: چله نشینی ها که به آخر می رسید با نزدیک شدن به " آخر چهارشنبه" مردم خرید نوروزی خود را که کوزه، جارو و آینه بود تمام کرده و صبح روز بعد آجیل چهارشنبه سوری را با یکدیگر قسمت کرده و دختر های جوان دم بخت با کوزه های خود آواز خوان سر چشمه می رفتند و با سر دادن "بختیم آچیلسین" از روی آب پریده و آرزوی باز شدن بخت و خوشبختی برای خود می کردند و با پر کردن کوزه به شهر و روستای خود باز می گشتند.

حمیدی یاد آور می شود: با فرا رسیدن شب عید مرسوم بود که زندگان بر سر خاک درگذشتگان رفته و یادی از آنها می کردند و در خانه و یا مسجد دیگی را از آب بار گذاشته و 40 نفر گرداگرد آن ایستاده و 40 بار سوره یس را بر سر آب خوانده و نوشته و آب دیگ را هم زده و به عنوان تبرک پخش می کردند.

مراسم "چهل یاسین" اغلب در جوامع کوچک برگزار می شد.

وی می گوید: با آغاز سال نو دید و بازدیدها و تازه کردن دیدارها تا 13ر ادامه می یافت و بزرگان فامیل به مهمانان خود به ویژه کودکان نارنج، تخم مرغ رنگی و یا اسکناس هدیه می دادند.

با فرا رسیدن روز 13 فروردین نیز 13 را به در کرده و دختران سبزه گره زده و آرزوی بختی نیکو برای خود می کردند.

حمیدی با یادی بر خاطرات گذشته می گوید: این سنت های شیرین و زیبای مردمان آذربایجان شرقی دیگر فراموش شده و جز نسل گذشته کسی آنها را به خاطر ندارد. آیینی که حتی جایگزینی برای آنها نبوده است.

به اعتقاد کارشناسان روی آوردن به زندگی تجدد گرایانه و مدرنیست عاملی بر جدایی از این اصل بوده که با تغییر شرایط زندگی برخی از آنها طبیعی جلوه می کند اما در این میان مسئولان امر نیز برای حفظ این ارزش ها و نهادینه کردن آنها در فرهنگ و هنر اقدامی نکرده و تنها با پیروی و تقلید کورکورانه از فرهنگ غرب در فراموشی این آیین همت گمارده اند.

***

سنت های زیابیی که باعث پیوند خانواده ها با یکدیگر بود اینک با گذشت زمان به مرور به تاریخ می پیوندند و شاید پس از این برای به خاطر آوردن آنها تنها با ورق زدن دفتر خاطرات پدرانمان بتوانیم زنده شان کنیم.

این درحالیست که نه تنها باید در حفظ این آیین کوشید بلکه در احیای آنها نیز با همکاری مسئولان فرهنگی و برنامه های پیش بینی شده از سوی صدا و سیما همت گمارد.

--------------------------------

گزارش از: یاسمین السادات مولانا 

کد خبر 1267861

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha