به گزارش خبرنگار مهر، جلسه نقد و بررسی مجموعه داستان "لیمو ترش" نوشته داود ملکی عصر روز چهارشنبه 25 اسفند با حضور علی الله سلیمی، احسان عباسلو و نویسنده کتاب در سرای اهل قلم برگزار شد.
احسان عباسلو در این مراسم گفت: داستان های کتاب شعارزده هستند و به نظرم این موضوع خواسته نویسنده باشد. به نوعی اغراق در این داستان ها دیده می شود و نوع قلمی که انتخاب شده است اصلا مناسب نیست و به نظر صفحه پر کن می آید. صفحه آرایی کتاب مناسب نیست و بعد از فهرست، داستان بلافاصله شروع می شود. در کل نه قلم و نه صفحه آرایی مناسب نیستند.
زبان داستان های کتاب یکدست نیست
وی افزود: زبان کتاب یکدست نیست. در مقاطعی زبان داستان رسمی است و در مقطع دیگری خودمانی است. به علاوه در برخی قسمت های کتاب مشکلات فنی وجود دارد. پاورقی ها یکی از این مشکلات فنی هستند که برای آن ها توجیه منطقی پیدا نکردم. ضعف در شخصیت پردازی از دیگر مشکلاتی است که داستان های این مجموعه با آن روبرو هستند.
این منتقد ادامه داد: خطاب ها یکدست نیستند. به عنوان مثال در یک صفحه برای یک شخص سه خطاب احمد، احمد آقا و حاج احمد وجود دارد. به علاوه مشکلات دیگری در کتاب وجود دارد که مشخص نیست ایراد تایپی است یا تعبیر خاصی است که نویسنده به کار برده است. دو نوع شخصیت پردازی داستانی وجود دارد: پویا یا ایستا. اگر می خواهیم شخصیت پردازی پویا داشته باشیم، باید تحول و سیر منطقی آن شخصیت را لحاظ کنیم که سیر منطقی در تحول شخصیت های داستان های "لیمو ترش" دیده نمی شود.
عباسلو گفت: هنگام نگارش داستان شخصیت محور باید ابتدا شخصیت را به خوبی برای مخاطب تفصیل و تشریح کرد. اما در داستان های این کتاب بلافاصله شخصیت در میان وقایع و حوادث قرار داده می شود و برخوردهایی که با شخصیت میشود پررنگ تر از خود شخصیت هستند.
پردازش داستان در اولویت است
این نویسنده گفت: امروز شکل داستان اهمیت ندارد بلکه پردازش آن است که در اولویت قرار دارد. در کل به نظرم داستانهای دفاع مقدس، برای پویایی به شکلی متفاوت از شکل امروزی محتاج است.
در ادامه علی الله سلیمی گفت: داستان های "لیمو ترش" بیشتر حادثه محور هستند و نفس رویداد در آن ها در اولویت قرار گرفته است. در اکثر داستان هایی که امروز شاهد هستیم نویسنده حادثه ای را روایت می کند که در چند خط قابل خلاصه سازی است. یک داستان می تواند شامل چند لایه باشد که در آن صورت تعریفش دشوار می شود. داستان های داود ملکی در این کتاب قابل تعریف کردن هستند و بر اساس طرح هایی خطی شکل گرفته اند.
وی گفت: طرح های خطی شاید برای نویسنده و خواننده ساده خوشایند باشد ولی مخاطب هوشمند انتظار دارد از بازی کلمات به وجد بیاید. نکته دیگر این که به نظرم اگر این داستان ها با عنوان خاطره منتشر می شدند کسی ایرادی به آن ها نمی گرفت. منتقدان معتقدند باید هر اثر ادبی را در قالب مناسبش خلق کرد و نباید مطالب شعری را در یک داستان گفت. بیشتر داستانهای "لیمو ترش" ظرفیت خاطره بودن دارند چون عنصر خیال انگیزی ندارند و رئال هستند.
شخصیت های "لیمو ترش" منحصر به فرد نیستند
این منتقد افزود: شخصیت های داستان ها نیز منحصر به فرد نیستند و حالت تیپیک دارند. افراد مختلف در داستانهای این کتاب با تصاویر خاص و مشخصی تعریف می شوند. در چنین شرایطی مخاطب با شخصیت همذات پنداری نخواهد کرد. همان طور که آقای عباسلو اشاره کرد پاورقی های کتاب مشکل دارند که این موضوع خواننده را سر در گم می کند. احساس کردم شاید ملکی خواسته داستان اقلیمی بنویسد.
سلیمی گفت: برخی کارشناسان داستان معتقدند نیاز نیست در داستان اقلیمی، از زیرنویس استفاده شود و با استفاده از واژههای دیگر می توان همپوشانی کرد. معمولا نویسنده های اقلیم گرا نیز زیاد از پاورقی یا زیرنویس استفاده نمی کنند.
داود ملکی نویسنده کتاب در این جلسه گفت: با نوشتن این کتاب خواستم کار جدیدی کرده باشم. این کار ممکن است موفق شود و ممکن است موفق نشود. مجبور شدم در برخی داستان ها جملات کردی و عربی بیاورم و معتقدم هرکجای داستان که نیاز است باید از زبان های مختلف بهره برد. من این کار را انجام دادم اما عده ای سبک و سیاق دیگری دارند.
وی گفت: متاسفانه در آثار دفاع مقدسی زیاد درگیر احساسات می شویم. این احساسات به قدری پرورش می یابند که جلو رشد فرم داستان را می گیرند و نویسنده طرح و پیرنگی را که باید دنبال کند، گم می کند. دوستان به تعریف داستان هایم در یک جمله اشاره کردند. این مساله خاصیت داستان کوتاه است.
فقط سعی کردم داستان بگویم
ملکی ادامه داد: در نوشتن این داستان ها اصلا توجهی به جنگ و ضد جنگ نداشتم و فقط سعی کردم داستان بگویم. دغدغه من این بود که آن وقایع و حوادث را نقل کنم .برای داستان ها پایان باز در نظر گرفتم چون می خواستم مخاطب را در آن موقعیت قرار بدهم تا بداند اگر در چنین شرایطی قراربگیرد چه کار خواهد کرد.
این نویسنده ادامه داد: شاید طرح من حادثه محور باشد ولی سعی کردم اتفاقات را دوربین وار، بدون این که عراقی احمق و ایرانی رمبو باشد، نقل کنم. دلیل این کار هم این بود که دیدم در کارهایمان داریم به سمت اسطوره سازی از رزمنده ها پیش می رویم و در آثار هنری از شخصیت ساده ایثارگران غفلت می شود. به عنوان مثال در اکثر فیلم های جنگی دهه 60 در یک جمع 10 نفره از بسیجی ها فقط یک نفر چفیه داشت اما در فیلم هایی که امروز می بینیم همه رزمنده ها چفیه دارند، طوری که مخاطب از چفیه بیزار می شود.
نظر شما