به گزارش خبرنگار مهر در یاسوج، نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران یکی از شگرفترین جنبش های سیاسی قرن بیستم در جهان بود که در این میان ایلات و عشایر جنوب ایران نقش بارزی در به ثمر نشستن آن ایفا کردند.
عشایر در طول تاریخ این سرزمین همواره نشان داده اند آنجا که کیان و شرف ایران بزرگ به خطر می افتد، دست از جان می شویند و در مقابل گلوله دشمن سینه سپر می کنند تا ذره ای از خاک وطن کنام پلنگان و شیران نشود.
بر این اساس از آغاز تجاوز انگلیسی ها به جنوب، این عشایر بویراحمدی، قشقایی، ممسنی و دلواری ها بودند که خواب را برچشم آنان حرام کردند و اجازه نداند ایران به هندی دیگر بدل شود.
خلع سلاح و تخته قاپوی عشایر برای حفظ منافع انگلیس انجام شد
عطا طاهری بویراحمدی مورخ و پژوهشگر تاریخ به خبرنگار مهر می گوید: حفاظت از منافع دولت انگلیس در غارت نفت جنوب کشور، پشت پرده اصلی تمام جنگ های رضاخان با عشایر جنوب بود.
طاهری بیان داشت: پس از کشف نفت در ایران و تیزتر شدن دندان طمع استعمار پیر، دولت انگلیس عشایر را مانعی برای رسیدن به خواسته های استعماری خود می دید.
وی افزود: بنابراین دولت دست نشانده رضاخان برای راضی نگه داشتن اربابان انگلیسی خود در چپاول نفت جنوب کشور، دستور یکجانشینی و خلع سلاح عشایر را صادر کرد.
طاهری اظهار داشت: آنها می خواستند هر قدرتی که منافع تجاری دولت انگلیس را تهدید می کند، از بین ببرند و بر این اساس شاه، سران ایلات جنوب را به دستور انگلیسی ها کشت و خلع سلاح و تخته قاپو (یکجانشینی) و آزار و اذیت کوچگران، همه برای غارت نفت جنوب بود و به دستور آنها انجام می گرفت.
وی بیان کرد: منطقه نفت خیز گچساران در کهگیلویه و بویراحمد نیز طی سالهای 1302 و 1303هجری شمسی مورد مطالعه قرار گرفت و در سال 1310 عملیات حفاری برای چندمین بار انجام شد و بر این اساس پای انگلیسی ها به این منطقه نیز باز شد.
طاهری تصریح کرد: براین اساس خلع سلاح و تخته قاپوی عشایر بویراحمد نیز در دستور کار قرار گرفت و بنابراین رضا شاه جنگ "تنگ تامرادی" را بر علیه عشایر بویراحمد پایه ریزی کرد.
ریشه جنگ "تنگ تامرادی" نفت بود
در سال 1309 مبارزات "کی لهراسب باتولی" عشایر زاده دلیر و آزادی خواه بویراحمدی، علیه نیروهای استعمارگر انگلیس و حکومت دست نشانده رضاخان به اوج خود رسید.
"کی لهراسب" به همراه یارانش در جنگ "تنگ تامرادی"، قشون دولتی را به فرماندهی سرلشکر "حبیب الله شیبانی" شکست داد و خواب را برچشم رضاشاه حرام کرد تاجایی که شاه، سرلشکر "شیبانی" را به دلیل این شکست برکنار و سپس در یک دادگاه نظامی که ریاست آن را سپهبد "امیراحمدی" بر عهده داشت، محاکمه و به خلع درجه و دو سال زندان محکوم می کند.
شیبانی: این همه جوان ایرانی کشته شدند تا کمپانی نفت چند شاهی بیشتر سود کند
پشت پرده این جنگ را می توان از زبان سرلشکر شیبانی شنید که رضا شاه را مسبب اصلی به قتل رسیدن عده زیادی بی گناه در جنگ تامرادی می داند آنجا که به یکی از افسرانش می گوید: "دیدی این سوادکوهی نابکار (رضا شاه) چطورما را فریب داد؟ این همه سرباز بی گناه کشته شدند، آنهمه مردان دلیر بویراحمدی به گور رفتند برای اینکه کمپانی نفت، چند شاهی بیشتر به سهامداران خود پرداخت کند. ما فقط آلت دست مظلمه بودیم علیه ملت خودمان برای مساعدت به کمپانی نفت آن هم به قیمت خون جوانان معصوم این ملت، یعنی همانهایی که حقا مالک واقعی این ثروت هستند."
وی در ادامه می گوید: "این نامردها ما را در حد یک میرغضب شرکت نفت سقوط دادند، من فکر می کنم که اگر ایران مستقیما به دست یک دولت استعماری اداره می شد ممکن نبود چنین جنایات هولناکی صورت بگیرد. بیچاره ملت ایران که از این ماجرا خبر ندارند و شاید هم هرگز خبردار نشوند."
سرلشکر شیبانی می افزاید: "من تا مدتی به اظهارات بویراحمدی ها مشکوک بودم اما دیگر کوچکترین شکی در صحت اظهاراتشان ندارم. از زمانی که از وجدان کار اطلاع پیدا کردم، دیگر خود را قادر نمی بینم در این سرزمین بمانم و به چشم افراد این ملت که فرزندانشان را برای حفظ منافع ناچیز شرکت نفت به کشتن دادم نگاه کنم".(برگرفته از کتاب استانداران فارس)
اینجا به خوبی مشخص است که منظور شیبانی از منافع شرکت نفت، منافع دولت انگلیس بود که بهره برداری از چاه های نفت ایران را در اختیار داشت.
در جنگ جهانی دوم نیز هنگامی که قوای انگلیس در منطقه گچساران دراطراف چاه های نفت به پاسداری از چاه ها و غارت نفت اشتغال داشتند به مناسبتی ایلخان بویراحمد با حدود هزار سوار مسلح از آن نواحی می گذشت، فرمانده انگلیسی هاهنگامی که با وی روبرو شد دست خود را برای دست دادن به طرف او دراز می کند اما خان از دست دادن با فرمانده انگلیسی سر باز زده و می گوید: "شما وطن مرا اشغال کرده اید، من به دشمن وطنم دست نمی دهم"
شکایت کنسول انگلیس از بویراحمدی ها
بویراحمدی ها که دارای چنین خصیصه فطری و تاریخی هستند پیش از این به هنگام تجاوز انگلیسیها به جنوب ایران نیز چنان منافع آنها را به خطر انداختند و عرصه را برآنان تنگ کردند که در 15 دسامبر 1909کنسول انگلیس در شیراز ناچار شد به طور رسمی ازبویراحمدی ها به "سر جرج بارکلی" سفیرشان در تهران شکایت کرده و سفیر هم متن شکایت را به لندن مخابره می کند.
در بخشی از شکایت کنسول انگلیس از بویراحمدی ها آمده است: "اشرار غارتگر بویراحمدی بیش از یک ماه است که در نقاط مختلف بین "دشت ارژن" که 10 فرسنگ زیر شیراز است و "گلدارچین" که در مجاورت اصفهان است مشغول عملیات عمده ای هستند و... بی نهایت مشکل خواهد بود که یک طایفه کوه نشین به این رشادت و فعالیت را بتوان در تنگنا انداخت و... به عقیده من (مستر بیل) طایفه ای که باید اختصاصا مورد تنبیه واقع شوند همانا طایفه بویراحمدی است و... طایقه بویراحمدی می تواند 10هزار نفرتهیه کند که عده کمی از آنها سواره اند، هر یک از آنها مقابل با یک قشقایی و 100 نفر از ساکنان دیگر فارس هستند، چهار قلعه محکم دارند که بدون توپ، گرفتن آنها ممکن نیست و..."
عطا طاهری بویراحمدی در خصوص وضعیت ایل بویراحمد در آن زمان می گوید: راه نبود، روزنامه نبود، کتاب نبود، سواد نبود و آنچه در این خصوص می دانستیم و دل بدان بسته بودیم نفرت شدید از انگلیسی ها و حکومت های دست نشانده آنها و علاقه به کوچ، دام و تفنگ بود.
و امید اینکه دلبستگی مردمان این دیار به وطن همیشگی باشد چرا که تنها با سد مقاومت مردم در برابر بیگانه است که می توان بر آنها پیروز شد.
..............
محمدشریف اسلامی نژاد
نظر شما