عليرضا كاظمي پور، نويسنده متن مجموعه تلويزيوني " كمكم كن " در گفت و گوي اختصاصي با خبرنگار " مهر"، در اين باره كه داستان سريال ابتدا در فضايي فرا واقعي آغاز مي شود و بعد به دامان رئاليسم اجتماعي سوق مي يابد و جاي جاي داستان از اين فضا به صورت پراكنده استفاده مي شود كه احتمال ايجاد گسست ذهني بيننده را در پي دارد، گفت: بر اساس طرح اوليه اي كه صادق كرميار براي اين سريال نوشته بود، فضاي كلي داستان شبيه آثاري مانند فيلم سينمايي " روح " به كارگرداني جري زوكر يا فيلم " سولاريس " به كارگرداني آندره تاركوفسكي بود. به اين شكل كه شخصي مي ميرد و به عالم ارواح مي رود و قادر به ملاقات با همه افراد است، اما سايرين او را نمي توانند ببينند و در اين فضا با ارواح ديگري هم مواجه مي شود كه در عالم مادي آنها را مي شناخته است. اما من به اين سمت رفتم كه فضا شكل برزخ و خواب گونه به خود بگيرد و روح افراد در اين شرايط به طور كلي از جهان مادي جدا نشود. ما اين فضا را در قسمت هاي اول و دوم سريال به نمايش گذاشتيم و اگر كسي بخش هاي ابتدايي را نمي ديد اين نگراني وجود داشت كه موفق به برقراري ارتباط با ساير قسمت هاي اثر نشود. همچنين چون فيلم به مضامين مذهبي و گناهان كبيره اشاره دارد، براي اينكه وابستگي اثر حفظ شود و مرگ در جاي جاي اثر به بيننده اش يادآور شد، از فضاي اول فيلم استفاده شده است تا اين مضامين به خوبي انتقال يابد.
نويسنده مجموعه كمكم كن درباره اين نكته كه تعدد شخصيت ها، اتفاقات و داستان هاي فرعي سريال احتمال ايجاد به هم ريختگي در ذهن مخاطب را دارد و اينكه در كشف ارتباط وقايع فرعي با داستان اصلي دچار مشكل شود و مفهوم نهايي اثر را به طور كامل درك نكند، توضيح داد: اين مساله شايد اصلي ترين مشكل ما براي ارايه اين سريال به شمار مي رفت. به اين جهت كه انگيزه از توليد اين سريال پرداختن به گناهاني است كه از عموميت برخوردارند و هشدار به مخاطب تا مراقب اعمال و رفتارش باشد. از اين رو ما 7 شخصيت انتخاب كرديم كه مرتكب 7 گناه متفاوت شده اند و هر كدام قصه هاي مجزايي دارند. پيدا كردن اين تعداد گناه يكي از مشكلات ما به شمار مي رود. اما در عين حال از طريق مطرح كردن شخصيت هاي سروش و بهنوش كه از حالت كما بازگشته اند و به دنبال جبران گناهاني هستند كه خود و يا ساير دوستاني كه در حالت رويا ديده اند مرتكب آنها شده اند، يك خط داستاني ايجاد كرديم كه سريال حول محور آنها بچرخد. پس از چند قسمت ما به طرح قصه ساير افراد پرداختيم و وارد وقايع فرعي سريال شديم. در طول اين 25 قسمت آرام آرام با به سرانجام رساندن قصه هاي فرعي دوباره به سراغ دو شخصيت اصلي داستان رفتيم كه در چند قسمت باقيمانده، زندگي و فعاليت هاي آنها مورد بررسي قرار مي گيرد و هدف نهايي سريال هم از اين طريق انعكاس مي يابد.
كاظمي پور در خصوص اين مطلب كه به نظر مي رسد بيشتر شخصيت هاي اين داستان شكل تهاجمي دارند و نسبت به يكديگر با خصومت رفتار مي كنند و به همين خاطر بيان اثر بسيار تند شده است، اعتقاد دارد: اين مساله تا حدود زيادي به اجراي اثر مربوط مي شود. به عقيده من هر انساني مشكلات خاص خودش را دارد و بايد اصولا" از مشكلي برخوردار باشد تا در صدد رفع مشكل خود بربيايد. سروش شخصيتي تند خو است كه از رفتار خوبي با اطرافيان برخوردار نيست. اما شخصيت پدر بهنوش بستگي به موقعيت هايي دارد كه در آن قرار مي گيرد يا شخصيت را كه پويا اميني بازي مي كند، فردي آرام است كه در برخي از صحنه ها دچار هيجان و پرخاشگري مي شود. البته اگر برخلاف عقيده من شخصيت ها شكل تهاجمي به خود گرفته اند، هيچ عمدي از طرف من نبوده است و من به طور كلي متوجه اين مساله نشده ام. اما به طور كلي من شخصيت هاي داستان هايم را در شرايط بحراني قرار مي دهم تا از اين طريق كاركتر از ابتدا تا انتهاي داستان مسير مشخصي را طي كند. در مجموعه " مسافري از هند " و " گمگشته " نيز همين مطلب را رعايت كرده ام. اين مساله باعث مي شود احتمال ايجاد تحول در رفتار و تفكر شخصيت به وجود بيايد و در عين حال بيننده انتظار هر نوع واكنشي را از سوي كاركتر داشته باشد.
نويسنده متن سريال " كمكم كن " درباره اينكه براي طرح مسايل ديني از چه منابعي استفاده كرده است، يادآور شد: من در هنگام نگارش اين متن به گناهاني كه بايد در قصه گنجانده شود فكر مي كردم. چون از ابتدا نمي توان گناهان را مشخص كرد و سپس به نگارش قصه پرداخت. بلكه بايد ابتدا قصه و نوع پيشرفت داستان مشخص شود تا گناهان اين افراد هم خود را نمايان كند. گناهان عمومي بسياري از جمله دروغ، غيبت، تهمت، زنا و ... وجود دارد اما ما بايد به سراغ مطرح كردن گناهاني مي رفتيم كه بتواند پيچيدگي هاي قصه را مطرح كند و از عمق لازم برخودار باشد تا قابليت ارايه در قالب 30 قسمت را پيدا كند. به همين خاطر ما گناهاني را مطرح كردم كه به نوعي فراگيرتر باشد و از اهميت موضوعي بيشتري هم بهره مند شود. از طرف ديگر، مساله برزخ يا رويايي كه شخصيت هاي داستان در آن فرو مي روند بر اساس روايات و احادثي مطرح شد كه به مساله درخواست درگذشتگاني اشاره دارد كه هنگام مرگ مي خواهند براي جبران گناهان خود دوباره به دنيا بازگردند. در اين راه من به مطالعه متون ديني پرداختم و از مشاوره هاي آقاي برازش سود جستم.
وي درباره اينكه طرح مسايل اعتقادي در قالب داستاني كه به مسايل دنيوي و علاقمندي به نسبت سطحي ميان زن و مرد مي پردازد تا چه اندازه از سنخيت برخوردار است، مي گويد: ارتباط معنايي اين اتفاقات با مضمون بلند و سنگين مجموعه مطلبي است كه بايد به انتظار پايان قصه نشست تا اين ارتباط به خوبي مشخص شود. مطلب ديگر اينكه يك اثرتلويزيوني براي اينكه ديده شود نياز به لحاظ شدن جذابيت هايي دارد كه بتواند نظر مخاطب را جلب كند. پرداختن صرف به امور ديني اين احتمال را به وجود مي آورد كه بيننده با اثر چندان نزديك نشود. جداي از اين، در هر امري رگه هايي از عشق وجود دارد كه محرك و انگيزه اي قوي براي اقدام هاي مختلف افراد به شمار مي رود. در اين مجموعه تلويزيوني رگه هايي از عشق كه در گاهي در خطوط مختلف قصه نمايان مي شود، تعمدي براي رساندن داستان به نقطه اوج يا گره هاي تعليق برانگيز است. اصولا" من فكر مي كند براي بيان هر مطلب جدي بايد ابزار بياني مناسب آن را پيدا كرد تا مطالب سنگين ساده تر و شيرين تر بيان شود تا در ذهن بيننده تناقض ايجاد نكند.
نظر شما