در هر گفتگویی، چیزهای گوناگونی چون اطلاعات میان طرفین رد و بدل میشود و طرفین، هر کدام میکوشند اهداف خود را در خلال گفتگو تحقق بخشند، اهدافی که احتمالاً از پیش نیز آنها را مشخص کردهاند. اگرچه گفتگوی برابر با افقی مشترک از سوی طرفین، حالتی ایدهآل برای هر گفتگو محسوب میشود اما میتوان گفت که معمولاً دو سوی گفتگو در موقعیتهای برابر و مشابه قرار ندارند.
بنابراین آنچه در چنین شرایطی از اهمیتی دو چندان برخوردار میشود کوشش مدام از سوی طرفین گفتگو جهت ایجاد فضایی تا حد ممکن برابر و همراه با تفاهم است. با این حال ممکن است یکی از طرفین گفتگو سهواً یا عمداً بکوشد با بر هم زدن این موازنه، به شیوههای گوناگون خود را در موقعیتی برتر قرار داده و با گسترانیدن ساید سنگین تسلط خود بر سر طرف دیگر، به اهداف مشروع یا نامشروع خود دست یابد.
در چنین شرایطی است که امکان تحقق گفتگویی تمام و کمال در فضایی عادلانه سلب شده و اصل گفتگو زیر سؤال میرود و در نتیجه فرد استیلاگر برای دست یافتن به موقعیتی برتر و چیرگی خود بر دیگری ممکن است از راهکارها و ترفندهای گوناگونی استفاده کند که چنگ انداختن به دامان انواع مغالطات نیز از این دست کوششهاست.
یکی از شیوههای رایج برای چنین چیرگی و تفوقی، مقهور کردن طرف مقابل در مواجهه با قدرت خویش است که این قدرتمندی میتواند در ساحتهای گوناگونی ظهور و بروز یابد. یکی از این ساحات، به سطح دانش فرد باز میگردد. البته بیشک فردی که از دانش بیشتری نسبت به موضوع گفتگو برخوردار است، در مواجهه با طرف مقابل خود دست بالا را خواهد داشت اما مشکل اصلی از آنجا آغاز میشود که فرد بکوشد دانش بیشتر خود را مدام به رخ طرف مقابل بکشد تا آن فرد در نهایت پا پس کشیده و میدان را به رقیب واگذارد.
البته هر چند در چنین مواقعی فردی که دانش بیشتری دارد، در کوتاه مدت به اهداف خود و برخی دستاوردها دست خواهد یافت اما در واقع وی با این کار در بلند مدت امکان بهرهمندی از روابطی انسانی و برابر با دیگران را که میتواند منافعی طولانی مدت را نیز برای وی به ارمغان آورد، از خود سلب کرده است.
این مشکل اما در آنجایی دو چندان میشود که فردی که اتفاقاً دانش بیشتری نسبت به طرف دیگر ندارد، طوری وانمود کند که گویی از دانش و سواد بیشتری برخوردار است و برای دستیابی به این هدف از مغالطات گوناگونی نظیر استفاده از صفاتی چون دکتر و مهندس و مانند آن برای خود، قلمبه سلمبه گویی و قس علی هذا استفاده کند.
در چنین حالتی احتمالاً بهترین راهکار میتواند این باشد که با طرح پرسشهای اکتشافی و باز، از طرف مقابل توضیحات دوباره و بیشتری بخواهیم و بی آنکه مقهور دانش بیشتر وی شویم - خواه این دانش بیشتر واقعی باشد و خواه دروغین - درخواست کنیم تا به زبانی سادهتر سخنان خود را تکرار کند.
نظر شما