۷ اردیبهشت ۱۳۹۰، ۱۵:۴۸

گزارش خبری تحلیلی/

پشت پرده تحولات جهان عرب؛ جهت قطب نمای سیاسی خاورمیانه کجاست؟

پشت پرده تحولات جهان عرب؛ جهت قطب نمای سیاسی خاورمیانه کجاست؟

خبرگزاری مهر - گروه بین الملل :اصولا تحولات سوریه به لحاظ ماهیت، ویژگی و جنس تحولات با آنچه در تونس و مصر اتفاق افتاد، متفاوت است. قیامها در تونس و مصر شامل جنبه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بود حال آنکه رویدادهای سوریه توسط گروه های بسیار کوچکی آغاز شد و به دلیل آنکه مناطق وسیعی را در برنمی گرفت و نیز به دلیل انزوای این گروه ها بلافاصله متوقف شد.

شراره انقلاب در جهان عرب را جوانی گمنام در تونس زد که بعدا به نماد غیرت و شجاعت ملتهای سرخورده عرب تبدیل شد؛ البوعزیزی برای نشان دادن نارضایتی خود از شرایط کاری، خود را آتش زد؛ همین اقدام کافی بود تا ارکان رژیم دیکتاتوری و سرسپرده بن علی را فروپاشد؛ پیروزی مردم تونس بر دیکتاتور مزدور موساد و سیا، مردم سرزمین فراعنه را که از سه دهه ظلم و سرکوب و خفقان به ستوه آمده بودند، مصمم کرد تا آنها نیز با انقلاب علیه فرعونی به نام مبارک، برای همیشه از شر وی و خانواده اش راحت شوند.

با به ثمر نشستن قیام مردم مصر علیه دیکتاتور سرسپرده، قطار انقلابها وارد یمن، لیبی، بحرین، اردن، مغرب و ... شد و البته به دلایل مختلف، این انقلابها هنوز به ثمر ننشسته است.

اما نکته قابل تامل، چگونگی واکنشهای جامعه بین المللی به تحولات جهان عرب است؛ آنها در خصوص انقلاب مردم بی دفاع بحرین علیه رژیم مزدور و سرسپرده آل خلیفه و سرکوب وحشیانه آنها با همدستی رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس سکوت مرگبار در پیش گرفته اند، ولی در قبال تحولات سوریه به شیوه ای کاملا متناقض و جانبدارانه عمل می کنند.

مدتی است که سوریه دستخوش ناآرامی هایی در برخی مناطق شده است که بر اساس اسناد و شواهد، دخالت طرفهای خارجی در این حوادث به اثبات رسیده است.

تلویزیون سوریه اعترافات یکی از اعضای هسته تروریستی افراطی در درعا واقع در جنوب کشور را پخش کرد که طی آن به دریافت سلاح و پول از گروههای افراطی برای ایجاد فتنه و کشتن نیروهای امنیتی و ارتش و شهروندان بیگناه در سوریه اعتراف می کند.

تلویزیون سوریه همچنین تصاویری از سلاحهای خودکار تیربار و کلتهای کمری و مقادیر زیادی مهمات را که از افراد مسلح به دست آمده است، پخش کرد. این رسانه همچنین اعلام کرد در شهر جبله، اعضای یک گروه تروریستی افراطی که به سوی شهروندان تیراندازی می کردند، دستگیر شدند.

نگاهی به اظهارات مقامهای غربی و سازمان ملل متحد کافی است تا دوگانه عمل کردن آنها در خصوص تحولات بحرین و سوریه نمایان شود :

- باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا : از خشونت غیر قابل قبول دولت سوریه بر ضد مردم خود بی نهایت نگرانیم.

- ویلیام هیگ وزیر امور خارجه انگلیس : انگلیس به همراه سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا برای ارسال پیام قوی به نظام سوریه برای توقف سرکوب خونین تظاهرات کنندگان تلاش می کند.

-  بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد : از به کارگیری تانکها ضد تظاهرات کنندگان در سوریه نگران هستیم.مقامات سوریه باید به حقوق مردم احترام بگذارند و حقوق بشر را نقض نکنند.

- سازمان عفو بین الملل : ما خواهان ارجاع پرونده جنایات رخ داده در سوریه به شورای امنیت هستیم!

- نیکلا سارکوزی رئیس جمهوری فرانسه: آنچه در سوریه می گذرد،غیرقابل قبول است، بدون قطعنامه بین المللی امکان دخالت در سوریه وجود ندارد. ما در کنار ملتهای عرب به خاطر رسیدن به دموکراسی می ایستیم!. منطقه عربی شاهد تحول تاریخی است و ما از آن حمایت می کنیم!

- وزارت امور خارجه فرانسه : سفیر سوریه در پاریس برای ادای توضیح درباره تحولات این کشور فرا خوانده شده است.

نکته تاسف بار این است که غربی ها در حالی دم از دموکراسی و حقوق بشر و حقوق مردم می زنند و به این بهانه در سوریه دخالت می کنند، که هرگز چنین مواضع سرسختانه ای را در خصوص بحرین و جنایات مستمر رژیم آل خلیفه با همدستی رژیم های عربی خلیج فارس علیه مردم بی دفاع این کشور اتخاذ نکرده اند وهمچنان به سکوت رسانه ای ورسمی خود ادامه می دهند.

بنابراین از نگاه کشورهای غربی ازجمله آمریکا و سازمانهای مدعی دفاع ازحقوق بشر، دموکراسی وآزادی برای مردم سوریه خوب است، ولی برای مردم بحرین بد.

از سوی دیگر همگام با رسانه های غربی که در قبال سرکوب مردم بحرین سیاست سانسور خبری را در پیش گرفته اند و به جای آن به بزرگنمایی حوادث سوریه و پخش خبرهای ساختگی روی آورده اند؛ شبکه های الجزیره و العربیه شبکه های وابسته به رژیمهای مرتجع عربی بزرگنمایی حوادث سوریه را با هدف القای فضای بحرانی وبی ثباتی با تکیه برمسائل نخ نما شده ای همچون شاهد عینی و پخش خبرهای ساختگی به طور جدی دنبال می کند که به عنوان مثال العربیه طی دو روز گذشته به طور گسترده از بسته شدن مرزهای سوریه و اردن خبر داد و حتی خبرنگار این شبکه در گزارشی به صراحت مدعی می شد که هیچ کس از مرزها عبور نکرده، این در حالی است که هم منابع رسمی اردنی و هم سوری بسته بودن منافذ مرزی میان دو کشور را تکذیب و تاکید کردند گذرگاههای مرزی باز است و تردد در آن عادی است.

قیامهای مردمی و داد وستدهای سیاسی

"حسن هانی زاده" کارشناس مسائل خاورمیانه در این باره به مهر می گوید : رخدادهای اخیر جهان عرب و سرنگونی برخی از دیکتاتورهای سرکوبگر در این کشورها برایند یک سلسله عوامل داخلی و بیرونی است.

تسلط دیکتاتورهای عرب بر سرنوشت ملتهای خود، سرکوب آزادیهای فردی و اجتماعی، انحصار قدرت درمیان وابستگان خود و فساد اقتصادی بخشی از این علتها است.

در بعد خارجی چسبندگی دیکتاتورها به آمریکا وغرب و دور شدن از توده های مردم و ارزشهای ملی و دینی و بی احترامی به اراده ملتها سبب تراکم خشم ملتها شده است.

حسنی مبارک دیکتاتور مخلوع مصر، زین العابدین بن علی دیکتاتوری فراری تونس، علی عبدالله صالح رئیس جمهوری یمن و معمر قذافی دیکتاتور لیبی در طول 4 دهه گذشته همواره از سیاستهای غرب به شدت پیروی می کردند.

لذا شرایط حاکم بر جوامع عربی با وجود ارتباطات سریع و رسانه های مجازی اجازه ادامه سیاستهای سابق را به دیکتاتورهای عرب نمی دهد.خیزش مردم کشورهای عربی پاسخ منطقی به خیانت این دیکتاتورها بود، زیرا این دیکتاتورها به جای احترام به اراده ملتها سیاستهای غرب را مورد توجه قرار می دادند.

درجریان قیام مردم تونس و مصر در واقع غربی ها ازجمله آمریکا و برخی رهبران کشورهای غیر دموکراتیک عرب به شدت غافلگیر شدند.لذا ورود آمریکا وبرخی کشورهای غربی برای مهار ومدیریت این قیامها صرفا درراستای جلوگیری از فروپاشی بدنه کامل این نظامها بود.

امریکا ابتدا قصد داشت حسنی مبارک را به انجام برخی اصلاحات نمادین وادار کند تا دیکتاتور مصر در قدرت باقی بماند، اما هوشمندی جوانان مصری مانع شکل گیری توطئه آمریکا شد.در فاز دوم، آمریکا قصد داشت حسنی مبارک را بر کنار کند و ژنرال عمر سلیمان را در راس قدرت قرار دهد، اما این نقشه نیز با مقاومتهای مردمی خنثی شد.

تشکیل شورای نظامی در مصر و مهار قیام مردم آخرین راهکارآمریکا برای جلو گیری از فرو پاشی نظام مصر بشمار می رفت.

هدف آمریکا از تلاش برای حفظ بدنه نظام مصر، جلوگیری از ورود نیروهای ضد صهیونیستی به بدنه نظام جدید مصر و حفظ امنیت مرزهای فلسطین اشغالی بود.آمریکا صریحا اعلام کرده بود که پایبندی نظام جدید مصر به معاهده سازش کمپ دیوید و تعهد به حفظ مرزهای رفح مهمترین اولویت سیاست خارجی این کشور است.

هانی زاده می افزاید: لذا درتحلیل رخدادهای مصر می توان نتیجه گیری کرد که آمریکا به ظاهراز قیام مردم این کشورجانبداری کرد، زیرا از نظر آمریکا تاریخ مصرف حسنی مبارک پایان یافته تلقی می شد.

سایر رژیمهای عرب منطقه مانند رژیم عربستان تحت هیچ شرایطی آماده پذیرش تغییرات و اصلاحات در مصر نبودند، زیرا این تغییر به طور طبیعی برسایر کشورهای عرب تاثیر مستقیم باقی می گذاشت.عملکرد جانبدارانه و غیرحرفه ای شبکه العربیه عربستان در طول انقلاب مردم تونس و مصر نشان می دهد که رژیم آل سعود خواهان باقی ماندن دیکتاتورها در راس قدرت بود.

این وضعیت با شروع قیام مردم جزیره بحرین ادامه یافت، زیرا رژیمهای عرب منطقه از خیزش مردم بحرین علیه حاکمیت به شدت دچار وحشت شدند.به همین دلیل شبکه های عربی از جمله الجزیره قطر، العربیه وام بی سی عربستان از ارائه کوچکترین گزارشی در مورد جنایات آل خلیفه علیه مردم مسلمان بحرین خودداری کردند.

این امر نقش حرفه ای این رسانه ها را آنچنان کمرنگ کرد که تعدادی از سردبیران و خبرنگاران این شبکه ها به دلیل مواضع غیر حرفه ای این شبکه ها از مسولیتهای خود استعفا دادند.

ورود نیروهای سرکوبگر آل سعود به جزیره بحرین که با چراغ سبز آمریکا صورت گرفت نشان می دهد که نگاه آمریکا و غرب نسبت به رخدادهای منطقه کاملا متفاوت است.

به گفته هانی زاده، آمریکا در حالی که برای حمایت از قیام مردم لیبی شورای امنیت را به صدور دو قطعنامه مجبور می کند  و نیروهای ناتو نیز وارد عمل می شوند، در بحرین، نیروهای آل سعود را به سرکوب قیام مردم بحرین تشویق می کند. ورود ارتش سر کوبگر آل سعود به بحرین در راستای منع تاثیرات این حرکت پرشور مردمی بر روی ساکنان بخش شرقی عربستان قرار دارد.

اغلب ساکنان بخش نفت خیز الشرقیه عربستان را شیعیان تشکیل می دهند که بطور طبیعی رگه های عقیدتی با مردم بحرین  دارند لذا عربستان که خود را یکی از بازیگران قدرتمند منطقه ای تصور می کند با استفاده از " پترو دلار" و" رسانه" در قیام های مردمی منطقه همواره دخالت کرده و خواهد کرد.

سوریه به دلیل نقش نظام حاکم در ممانعت از نفوذ رژیم صهیونیستی و کمک به جنبشهای اسلامی لبنان و فلسطین مورد خشم حکام ال سعود قرار دارد.عربستان با کمک آمریکا، مجموعه 14 مارس به رهبری سعد الحریری و عبدالحلیم خدام معاون فراری سابق رئیس جمهوری سوریه جبهه قدرتمندی برای تضعیف نظام سوریه تشکیل داده اند.

گفته می شود سعد الحریری نخست وزیر سابق لبنان به اعضای پارلمان و دولتمردان سوریه پیشنهاد کرده در قبال استعفا از مسئولیتهای خود یک میلیون دلار دریافت می کنند.تعدادی از نمایندگان مجلس ونیز مفتی سلفی شهر درعا در برابر دریافت یک میلیون دلار از سعد الحریری و عربستان از سمت های خود استعفا دادند.

هدف عربستان، آمریکا و سعد الحریری و خدام، سرنگونی نظام سوریه و قطع محور تهران – دمشق- بیروت و در نهایت حذف مقاومتهای اسلامی لبنان وحماس است.

گزارشهای رسانه ای نشان می دهد که بر اثر پادرمیانی عربستان، خدام و سعد الحریری، آمریکا و اروپایی ها پذیرفته اند که اخوان المسلمین سوریه درمقابل دادن تعهداتی به غرب قدرت را پس از سرنگونی نظام سوریه دراختیار بگیرند.همچنین رهبران اخوان المسلمین سوریه تعهد کردند که در برابر به دست گرفتن قدرت از ارتفاعات اشغالی جولان به سود رژیم صهیونیستی صرف نظر وامنیت این رژیم را تامین کنند.

لذا داد وستدهای سیاسی میان آمریکا، عربستان و اروپایی ها برای تغییر ساختار های سیاسی منطقه و جهت دادن انقلابهای مردمی همچنان ادامه دارد.

اما در آینده قطعا این انقلابها مسیر واقعی خود را پیدا خواهند کرد و قطب نمای  سیاسی خاورمیانه به سمتی خواهد رفت که در آن آمریکا و رژیمهای دیکتاتور عربی نقشی در ساختارهای قدرت نخواهند داشت.

ملتهای اسلامی خود را از استعمارنوین غرب خارج می کنند
 
" مهدی شکیبایی" کارشناس مسائل خاورمیانه درباره ماهیت قیامهای اخیر در منطقه عربی و شمال آفریقا به مهر می گوید :   
تحولات اخیر در کشورهای منطقه عربی خاورمیانه و شمال آفریقا را باید در رویاروی 14 قرنی میان نظام سلطه به رهبری غرب  و دنیای اسلام ارزیابی کرد. از زمان ظهور اسلام در منطقه شبه جزیره عربستان و پس از آن گسترش این دین الهی به خارج از مرزهای خاورمیانه همواره غرب در صدد حذف معنوی و حتی فیزیکی دنیای اسلام از طریق تجزیه ممالک اسلامی بوده است و در این رهگذر جهان اسلام در دو مقطع بسیار حیاتی یکی در قرن پنجم (ه. ق) ازطریق تهاجم صلیبیون و دیگری در قرن 13 و 14 (ه.ق) از طریق اشغال کشورها و سرحدات اسلامی را به اشغال خود درآورده است.

ساختارهای نظامی موجود درکشورهای خاورمیانه عربی و شمال آفریقا که امروزه یکی پس از دیگری به دست ملتهای مسلمان سقوط می کنند نیز نتیجه همین تهاجمات است. به این معنی که غرب پس ازاشغال کشورهای اسلامی در قرن به ویژه 13 و 14 (ه.ق) و به ویژه پس از جنگ جهانی دوم در تغییر تاکتیکی آشکار، اما فریبکارانه با روی کار آوردن رژیمهای دست نشانده در کشورهای اسلامی از هزینه های اشغالگری مستقیم خود کاست و به این ترتیب بدون حضور فیزیکی منافع خود را تامین می کرد که این سناریو نیز به تنهایی نوعی تهاجم علیه دنیای اسلام در قالب استعمار نوین بود. اینک اما این تهاجم نوین با بیداری ملتهای منطقه نه تنها پاسخ داده شد، بلکه  معتقدم سرزمینهای اشغال شده توسط غرب یکی پس از دیگری بازپس گرفته می شود.از این رو می توان ماهیت این قیامها را ماهیتی اسلامی نامید.           
 
ویژگی های قیامهای اخیر در برخی کشورهای عربی
شکیبایی درباره اینکه آیا ویژگی های هریک از قیامهای اخیر در خاورمیانه عربی با یکدیگر یکسان است، می گوید:  بدون شک خیر، در حال حاضر در پنج منطقه "خلیج فارس و شبه جزیره عربی" شامل کشورهای یمن، بحرین، عربستان و عمان، منطقه "مدیترانه شرقی" شامل کشورهای سوریه، اردن، لبنان، اراضی فلسطینی و عراق و منطقه "مغرب عربی" شامل لیبی، تونس، الجزایر و مغرب "منطقه وادی نیل" شامل کشورهای مصر و سودان و منطقه "شاخ آفریقا" شامل سومالی و جیبوتی رویدادهای رخ داده  و تحولاتی نیز در حال وقوع است.
 
به لحاظ سطح شدت، رویدادهایی که در لیبی، بحرین و یمن می گذرد، دارای شدت و دامنه وسیعی است و در بقیه کشورها نیز نوع کم شدتی از ناآرامی ها در جریان است. و هریک ویژگی خاص خود را دارد. به عنوان مثال در حالی که شاید جرقه قیام مردم تونس را بتوان فقر اقتصادی شهروندان دانست در عربستان، اما دلیل اصلی موضوع محدودیتها و خفقانهای اجتماعی ناشی از تبانی مفتیان سعودی با دربار سعودی است. یعنی مردم در عربستان تا حدودی از رفاه اقتصادی برخوردارند، اما در زندگی فردی و اجتماعی در قید و بندهای شدیدی هستند. این موضوع با توجه به رشد فزاینده جوانان عربستانی تحصیل کرده در غرب، افزایش آگاهی های عمومی مردم ، وجود شمار زیادی سایتهای اطلاع رسانی و ماهواره ها اینک به معضل بزرگی برای دربار سعودی تبدیل شده و زمینه های قیام مردمی را منجر شده است.
 
یکی دیگر از ویژگی ها تحریک این قیامها مربوط به نوع ارتباطات حاکمان کشورهای یاد شده با قدرتهای خارجی و یا نظام سلطه است. به عنوان مثال تونس، مصر، عربستان، بحرین، اردن، مغرب، یمن و... در سیاست خارجی خود در کنار آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار گرفتند. قرارگرفتن مبارک در کنار اسرائیل برای محاصره نوار غزه شاهدی صادق بر این مدعا است. اما به عنوان مثال در سوریه شما چنین خصلتی را در آقای بشار اسد نمی بیند. وی نه تنها در کنار آمریکا نبود که در مقابل آمریکا و رژیم صهیونیستی قرارگرفت. دمشق حتی آغوش خود را به سوی نمایندگان مقاومت مردمی فلسطین به اسانی گشود و هرگز حاضر نشد در برابر فشارهای غرب از حمایت آنان دست بردارد.
 
تفاوت سوریه با مصر و تونس 
این کارشناس مسائل خاورمیانه ابراز عقیده می کند: سوریه دردسته بندی بالا در ردیف ناآرامی های کم شدت و ساختگی قرار می گیرد. درگیریها در این کشور میان برخی"جریانهای افراطی کوچک" در"دامنه جغرافیایی محدود" با دولت مرکزی و رسمی اتفاق افتاده است از جمله در درعا، حمص و بانیاس و حسکه و اعتراضات مردمی در این کشور به  دمشق پایتخت سوریه وارد نشد. حال آنکه در تونس، مصر، لیبی، یمن، اردن، بحرین، عمان و... تمام اعتراضها ابتدا در پایتخت آغاز و سپس دامنه آن به سایر شهرها کشیده شد.غرب تلاش زیادی کرد که همین اتفاق درسوریه رخ دهد، اما نه تنها اینگونه نشد که بیش از یک میلیون سوری در دمشق در حمایت از حکومت آقای اسد تظاهرات کردند.
 
شکیبایی درباره تفاوت تحولات سوریه با مصر و تونس خاطر نشان می کند : اصولا تحولات سوریه  به لحاظ ماهیت، ویژگی و جنس تحولات با آنچه در تونس ومصر اتفاق افتاد  متفاوت است.  قیامها درتونس و مصر شامل جنبه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بود حال آنکه رویدادهای  سوریه توسط گروه های بسیار کوچکی آغاز شد و به دلیل آنکه مناطق وسیعی را در برنمی گرفت و نیزبه دلیل انزوای این گروهها بلافاصله متوقف شد.سپس تظاهرات درمناطقی همچون درعا(اعراب اهل تسنن) وحسکه (کردها) و برخی مناطق کوچکتر ادامه یافت و در این مناطق نیز متوقف شد.

در مدت زمان برگزاری اعتراضها در سوریه، تظاهراتها علاوه براینکه به شکل منقطع برگزار می شد، ولی از این مناطق هم تجاوز نکرد.  مرکز چند منظوره مطالعات استراتژیک آمریکا در باره تحولات سوریه دیدگاهی جالبی دارد. این مرکز در تازه ترین پژوهش خود نوشته است: رویدادهای جاری و گاه و بی گاه درسوریه کاملاً با رویدادهایی که در مصر و تونس و همچنین در یمن درحال وقوع است، متفاوت است؛ زیرا تحولات درمصر و تونس درمنطقه جغرافیایی گسترده و دارای مشارکت فراگیر به وقوع پیوست، اما رویدادهای سوریه افزون بر آنکه در "مناطقی محدود" و "مشارکتی محدود" اتفاق افتاد، بیانگر انگیزه های سیاسی گروه های خرده پای طایفه ای و دینی بود.
 
البته گزارش تأکید کرده است که بسیاری از طوایف سوری ازجمله بخش عظیمی از شهروندان اهل تسنن، مسیحی ها و دروزی ها از مشارکت دراین رویدادها امتناع کردند بنابراین شما نمی توانید به راحتی تفاوت میان تحولات درسوریه و سایر کشورهای عربی را درک کنید.
 
این کارشناس در پاسخ به این سئوال که اگر جنس تحولات سوریه با تونس و مصر تفاوت دارد پس این اعتراضات چیست؟ به مهر می گوید : ببیند بحث مربوط به انجام اصلاحات در ساختار سیاسی و یا اداری موضوعی است که اکثر کشورهای عربی به سبب نوع سیاستهای نظام سلطه علیه آنها دچارش هستند. اصولا آقای بشار اسد در سال 2004 آقای ناجی العطری را با همین هدف یعنی انجام اصلاحات سیاسی و اداری و... به عنوان نخست وزیر تعیین کرد. کاری که هیچ یک از حکام منطقه جرات انجام آن را نداشتند. صرف نظر از اینکه آقای العطری در اینکار موفق بود یا نبود، اما نفس اقدام بسیار مهم به نظر می رسید.

بنابراین بحث مربوط به اصلاح ساختار در سوریه موضوع جدیدی نیست، اما اینکه چرا حالا ضرورت انجام این اصلاحات توسط برخی رسانه ها ترویج می شود برمی گردد به حضور سوریه در سالهای اخیر در محور مقاومت منطقه علیه محور نظام سلطه . سوریه به یمن حضور در این محور طی سالهای گذشته از موقعیت بی بدیل منطقه یی برخودار شده است. و این در حالی است که کشورهای عربی که در محور ائتلاف با نظام سلطه بودند اینک دچار تغییرات ریشه ای شده اند و بعضا رژیم هایشان دیگر وجود ندارد.

شکیبایی در پایان تصریح می کند : طبیعی است که باقی مانده این ائتلافها از این وضعیت که سوریه به یک موفقیت دیگری نایل شود، راضی نیستند بنابراین تلاش می کنند با ایجاد آشوب در این کشور و شبیه سازی این آشوبها به قیامهای مردمی منطقه براین کشور نیز خساراتی تحمیل کنند.
 
در پایان باید گفت همانطور که مردم و دولتمردان سوری و لبنانی تاکید کرده اند سوریه در معرض توطئه قرار گرفته است و این کشور بهای مواضع اصولی خود در حمایت از مقاومت و مخالفت با استعمار را می پردازد، هر چند بار دیگر باید بر این نکته تاکید کرد اعتراضات به وضعیت اقتصادی و ... همانطور که شخص بشار اسد رئیس جمهور سوریه گفته است، نامشروع نیست و به همین سبب بسته اصلاحات اقتصادی، سیاسی و ... از سوی رهبری سوریه با هدف رسیدگی بهتر به مشکلات مردم ارائه شده است و قطعا اجرای این اقدامات اصلاح طلبانه به فضایی آرام، به دور از تنش و همدلی و همبستگی مردم و دولت نیاز دارد.
-----------------------------------------------------------------------

گزارش : رضا مهری
کد خبر 1298695

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha