مروری بر مباحث گذشته
بحث ما را جع به «حیا» بود. عرض کردم یکی از بزرگترین مشکلات جامعه ما مسئله ترویج بیحیایی در سه رابطه دیداری، گفتاری و رفتاری است. جلسه گذشته بحث ما به تقسیماتی در ارتباط با حیا رسید. یک تقسیمبندی در ارتباط این بود که انسان -نعوذ بالله- عمل زشتی را در مرئَی، منظر و دیدگاه کسی انجام دهد و حیا در آنجا به معنای مُنفعِل شدن روح، انکسار روح و شرمندگی درونی است.
اگر عمل زشتی در دیدگاه و منظر غیر انجام شود، یک وقت غیر عبارت است از انسانهایی مثل خود شخص که از آن به «حیاء من الخلق» تعبیر میکنند، در روایت هم داشتیم. قسم دوم آن است که «غیر» به این معنا که در منظر یک انسان دیگر باشد، نیست؛ در مرئی و منظر خود انسان، دیدگاه خود شخص انجامدهنده کار باشد که از آن به «حیاء من النفس» تعبیر میکنند.
جلسه گذشته روایت اینها را هم به صورت فهرستوار اشاره کردم. حتی جزو محاورات عرفیه ما هم هست که میگوییم: «خودم از خودم خجالت کشیدم!» این مسئله پیچیدهای نیست.
سوم؛ در دیدگاه غیر است اما غیر، غیرِ مشهود ظاهری نباشد. یعنی اعمال ما در مرئی و منظر کسی هست که ما او را نمیبینیم. ما در روایاتمان داریم، آیه شریفه را هم مطرح کردم و گفتم کسانی که معتقد به مبدأ و معاد و وحی الهی هستند، ادعای تدیّن و اسلام و ایمان میکنند، باید به این ناظران توجه کرده و از آنها حیا کنند.
صریح قرآن است که برای هر انسانی دو فرشته مأمور است، یکی سمت چپ و یکی سمت راست، ما را میبینند و رؤیت میکنند و به تعبیر ما اینها هستند که اعمال را ثبت و ضبط میکنند، پس عمل زشت در مرئی و منظر آنها قرار میگیرد. یک قسم حیا، حیا از آنها است. جلسه گذشته همه را گفتم، آیه را هم خواندم و روایتش را هم خواندم، دیگر تکرار نمیکنم.
حیا از اولیای خدا
چهارم؛ مسئله «حیاء من اولیاء الله» است. آخر جلسه گذشته به این قسم اشارهای کردم و ظاهراً یک روایت هم بیشتر نخواندم، ولی از من خواستند که این را بیشتر توضیح دهم. چون از من خواستند وارد میشوم. پنجم؛ «حیاء من الله» است. من همینجور به ترتیب فهرستوار آمدم. «حیاء من الخلق»، «حیاء من النفس»، «حیاء من الملائکه»، «حیاء من الاولیاء».
«حیاء من اولیاء الله» که ما در معارفمان داریم، هم در آیه شریفه داریم و هم در روایات بسیار داریم که من جلسه گذشته فقط به آن اشاره کردم، بعد هم چند جمله گفتم که همه آنها مضمون روایت بود. در قرآن آیهای داریم که در ربط با اعمال است که در جلسه گذشته آن را خواندم. آیه شریفه میفرماید: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُون» (سوره التؤبه، آیه 105 ) ترجمه آیه روشن است. خطاب به پیغمبر اکرم است که بگو، البته بگو یعنی به همه بگو، دیگر در اینجا صحبت از مؤمن و منافق و این حرفها نیست، به همه بگو، هرچه میخواهید بکنید، اما بدانید که به زودی خداوند و پیغمبر و مؤمنین اعمال شما را میبینند. بعد دارد «وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ» و به زودی شما به سوی خداوندی برمیگردید که دانای پنهان و آشکار است. «فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُون» پس به آنچه که انجام دادید، آگاهتان میکند.
من نمیخواهم تفسیر بگویم ولی این را دقت کنید، من آنچه را که مربوط به بحثم هست میگویم. این آیه شریفه دو بخش دارد؛ یک بخش اول و یک بخش دوم دارد. بخش اول مربوط به دنیا است، بروید هر کاری میخواهید بکنید بکنید، اما این را بدانید هم خدا، هم پیغمبر خدا و هم مؤمنین میبینند، این برای دنیا است. بخش دوم مربوط به قیامت است.
اعمالمان هر روز به پیامبر عرضه میشود
در بخش اول در ذیل آیه شریفه راجع به همین معنا روایات بسیار داریم، حالا من بعضی از اینها را میخوانم. ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل میکند که حضرت فرمود: «تُعْرَضُ الْأَعْمَالُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ» یعنی اعمال به پیغمبر عرضه میشود.
بعد دارد «أَعْمَالُ الْعِبَادِ کُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارُهَا وَ فُجَّارُهَا» هر روز صبح، ابرارش و فجّارش، ابرار یعنی کار خوب و فجّار یعنی کار زشت. «فَاحْذَرُوهَا» بپرهیزید. بعد حضرت فرمود: «وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ» بعد دارد «و سَکَتَ» (الکافی، ج1، ص219 ) حالا در این نکته است که حضرت «المؤمنون» را نگفتند.
ائمه هم اعمالمان را می بینند
یک روایت دیگر داریم، آن هم تقریباً نظیر این است که باز هم ابوبصیر نقل میکند: «قال: قلتُ لأبی عبدالله(علیهالسلام) إنَّ أَبَا الْخَطَّابِ کَانَ یَقُولُ» میگوید من به حضرت گفتم که عمر خطاب اینجور میگوید: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ تُعْرَضُ عَلَیْهِ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ کُلَّ خَمِیسٍ» اعمال بندگان خدا را پنجشنبهها به پیغمبر عرضه میکنند، «فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ لَیْسَ هَکَذَا» حضرت فرمود: اینطوری نیست. «وَ لَکِنَّ رَسُولَ اللَّهِ تُعْرَضُ عَلَیْهِ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ کُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارُهَا وَ فُجَّارُهَا فَاحْذَرُوا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ جَلَّ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» بعد اینجا ابوبصیر میگوید: «إِنَّمَا عَنَى الْأَئِمَّ»(وسائلالشیعة، ج16، ص109 )
جلسه گذشته گفتم، در تفسیر صافی است که از علیبنابراهیم نقل میکند که مراد از مؤمنون ائمه هستند. اولیای خدا را هم که بحث کردم و گفتم که اعمال ما بر اولیای خدا هم عرضه میشود، از نظر آیه، اولیای خدا عبارت است از پیامبر اکرم و ائمه طاهرین(علیهمالسلام). من اینها را میگویم برای این که خیال نکنید این بحث، بحث کوچکی است. من همه اینها را میگویم که انشاءالله اینها را در ذهنهایتان برای جاهای دیگر ثبت و ضبط کنید.
چرا با گناهت پیامبر را ناراحت میکنی؟!
روایتی از سُماعه است که نقل میکند: «عن ابی عبدالله(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ مَا لَکُمْ تَسُوءُونَ رَسُولَ اللَّهِ؟!» حضرت رو کرد گفت: چرا شماها پیغمبر را ناراحت میکنید؟ معلوم می شود که جمعیتی نشسته بودند، چون خطابی که حضرت میکند به جمع میکند، «ما لکم». برای چه شماها اینقدر پیغمبر را اذیت میکنید؟ «فَقَالَ رَجُلٌ» یکی بلند شد گفت: «کَیْفَ نَسُوؤُهُ؟» چطوری ما حضرت را اذیت میکنیم؟ «فَقَالَ أَ مَا تَعْلَمُونَ» شما نمیدانید؟ «أَنَّ أَعْمَالَکُمْ تُعْرَضُ عَلَیْهِ» شما نمیدانید اعمال شما به پیغمبر عرضه می شود؟ «فَإِذَا رَأَى فِیهَا مَعْصِیَةً» وقتی میبیند که شما معصیت کردهاید «سَاءَهُ ذَلِکَ» ناراحت می شود. «فَلَا تَسُوءُوا رَسُولَ اللَّهِ» پیغمبر را اذیت نکنید. «وَ سُرُّوهُ»(الکافی، ج1، ص219 ) خوشحالش کنید. یعنی از او اطاعت کنید، معصیت نکیند، پیغمبر را اذیت نکنید.
جلسه گذشته من به اینها اشاره کردم، اما روایت نخواندم. گفتم اینهایی که میگویم همه متن روایت است. عبدالله بن ابان زَیّاد، پیش امام هشتم(ع) جایگاهی داشت، ایشان نقل میکند: «کَانَ مَکِیناً عِنْدَ الرِّضَاعلیهالسلام قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَاعلیهالسلام ادْعُ اللَّهَ لِی وَ لِأَهْلِ بَیْتِی» به حضرت گفتم: آقا برای من و زن و بچهام دعا کنید! دیدید میگویند: «التماس دعا!» گفت: برای خودم و زن و بچهام دعا کنید! «فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ» من این کار را نمیکنم؟ «وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَکُمْ لَتُعْرَضُ عَلَیَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ» تمام کارهایی که تو و زن و بچهات میکنید صبح و شب همه به من عرضه میشود.
«قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِکَ» در دلم گفتم خیلی عجیب غریب شد، ما تا حالا نمیدانستیم که هر کاری خودمان و زن و بچهمان میکنیم همه را خدمت آقا عرضه می کنند! میگوید: همین که در ذهنم گذشت، همانجا ذهنم را خواند. همان عمل باطنی من و ذهنی من را هم دید. «فَقَالَ لِی أَ مَا تَقْرَأُ کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» حضرت فرمود: تو قرآن نمیخوانی؟ «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون»(الکافی، ج1، ص219 ) تو قرآن نمیخوانی؟ متن آیه قرآن است. همانجا عملاً به او نشان داد که همین که در ذهنت آمد جوابت را دادم. تا در ذهنم آمد بلافاصله حضرت گفت: مگر تو قرآن نمیخوانی؟ اینها یک دسته خیلی روشن از آیات و روایات بود.
«عرضه خودِ عمل» به پیامبر نه گزارش عمل
حالا این روایت را گوش کنید؛ روایت در تفسیر صافی است که علی بن ابراهیم آن را از امام هشتم(ع) نقل میکند: «قالَ إِنَّ أَعْمَالَ الْعِبَادِ تُعْرَضُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ کُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارَهَا وَ فُجَّارَهَا فَاحْذَرُوا فَلْیَسْتَحْیِ أَحَدُکُمْ أَنْ یُعْرَضَ عَلَى نَبِیِّهِ الْعَمَلُ الْقَبِیح»(بحارالأنوار، ج17، ص149 ) این روایتی بود که به عنوان بحث حیاء آوردم. یک روایت بود، اما این روایت، پیش قراولهای این بحث آیه و روایات است.
من دو تا تفسیر میکنم ببینیم کدام یک از اینها در آیه و روایات است؟ یک وقت هست که فرشتهها مأمور هستند اعمال ما را گزارش کنند، اینجا بین عمل زشت من و اطلاع آقا یک واسطه میخورد، مثل این که گزارش میکنند، مینویسند و میبرند به پیامبر میدهند. یک وقت هست که خود عمل را میبرند، هم آیه و هم روایات این را میگویند. ما خودِ کار تو را میبینیم، این خیلی مسئله مهمی است.
«وَ قُل اعمَلوا فَسَیَری اللهُ» خدا، پیغمبر و ائمه عملت را میبینند، نه اینکه برای آنها گزارش میکنند، در تمام روایات هم این آمده است. همان هم که آمد پیش امام هشتم(ع)، امام به او گفت: ما اعمال شما را میبینیم، همین که در ذهن فرد، این مسأله خیلی عجیب آمد، امام به او فهماند که من ذهن تو را دیدم. آن چیزی که در ذهن تو گذشت، همین الآن دیدم.
از امام زمان حیا کن
پس ائمه اعمال ما را در بعد دیداری، گفتاری و رفتاری میبینند. حالا من سؤالم این است؛ این چه قیافهای است برای خودت درست کردی؟ زنها را میگویم، تو چه خیالی کردی؟ امام زمان(عج) دارد این هیکلت را میبیند، کنار مرد نامحرم داری میروی. مَرد دارد هیکلت را میبیند.
حرفهایی که داری میزنی، آن موقع که داری دروغ میگویی، دروغت را دارد میشنود. قبل از آنکه مستمع حرف تو را بشنود او میشنود. به شماها معارفتان را نگفتند و گرنه خجالت میکشیدید. تمام کارهایی که داری میکنی، این روابط نامشروعی که در جامعه است، همه را میبیند و همه را میشنود. از پیغمبر گرفته تا امام زمان همه این کارها را میبینند.
پیامبر آزاری و توقع دستگیری؟!
در اینجا میخواهم نکتهای بگویم. بعضی میگویند: چرا ائمه جوابم را نمیدهند؟ چرا توسلات من اثر نمیکند؟ هر روز و هر شب به پیغمبر رنج میدهی، بعد میخواهی پیغمبر دستت را بگیرد، مدام توسل میکنی، مدام دعای توسل میخوانی؟ مدام دعای فرج میخوانی؟
امشب بروید بنشینید فکر کنید، می توانید بفهمید گره کار کجا است؟ خیال کردی کارهایت از اینها پنهان است؟ جلوی مردم قیافه دینداری میگیری اما آیا او هم نمیفهمد که داری دروغ میگویی؟ داری ریاکاری میکنی، داری فریبکاری میکنی، او نمیفهمد؟ فرض کن سر من کلاه گذاشتی، سر آقا که نمیتوانی کلاه بگذاری.
از خدا حیا کن آنطور که حق حیا است
به نظر من «حیاء من اولیاء الله»، در دیدگاه افراد متعدد است، یک وقت میگویی در دیدگاه شخص واحد است، یک وقت میگویی دیدگاه خودم است، اینها را میآیی مطرح میکنی، یک وقت میگویی دیدگاه اولیای خدا است، یکی و دو تا نیست، متعدد است.
چون قول داده بودم و وعده کرده بودم خواستم بگویم، «حیاء من الله تعالی» نیز داریم. یعنی در باب اقسام حیا، در این تقسیمبندی که در دیدگاه باشد، قسم پنجم حیا از خدا است. روایات متعدده داریم. من چند تا روایت میخوانم که مطلبی در آن هست که انشاءالله جلسه بعد اگر خدا توفیق داد و عمری داد میگوییم. روایتی از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «قال رسولالله(ص): اسْتَحْیُوا مِنَ اللَّهِ حَقَّ الْحَیَاء»،(بحارالأنوار، ج6، ص131 ) از خدا حیا کنید آنطور که حق حیا است.
روایت دیگری از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اسْتَحْیَا مِنْ رَبِّهِ حَقَّ الْحَیَاءِ، (بحارالأنوار، ج68، ص336 ) خدا رحمت کند بندهای را که از پروردگارش حیا میکند آنطور که حق حیا است.
حیا از خدا و ورود بهشت
در روایتی هست که حضرت به ابیذر فرمودند: «أَ تُحِبُّ أَنْ تَدْخُلَ الْجَنَّةَ؟ قُلْتُ نَعَمْ فِدَاکَ أَبِی» به ابوذر گفتند: دلت میخواهد به بهشت بروی؟ گفت: بله. چه کسی دلش نمیخواهد؟ «قَالَ فَاقْصِرْ مِنَ الْأَمَلِ» آرزوهایت را کوتاه کن. «وَ اجْعَلِ الْمَوْتَ نُصْبَ عَیْنَیْکَ» مرگ را همیشه در نظر داشته باش، یادت نرود که می میری.
در یک روایت دیگر هست که فرمودند: «قال: أ کلکم یحب أن یدخل الجنة» آیا همه شماها دوست دارید که وارد بهشت شوید؟ «قالوا نعم یا رسول الله» خطابی که فرمودند عمومی بود، چون کلُّکم دارد. «قال قصروا من الأمل» آرزوهایتان را کوتاه کنید «و ثبتوا آجالکم بین أبصارکم» مرگ را همیشه پیش چشمهایتان ثبت و ضبط نگه دارید. یادتان نرود که میمیرید. «و استحیوا من الله حق الحیاء» (مجموعةورام، ج1، ص272 ) از خدا شرم کنید آنطور که از خدا شرم کردن سزاوار است.
-------------------------------------------------
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله مجتبی تهرانی
نظر شما