اردیبهشت فرارسید و زمزمه های آغاز بکار نمایشگاه بین المللی کتاب هم شنیده می شد، نکته ای که توجهم را جلب کرد وعده برخی مسئولین درخصوص سالم سازی فضای اخلاقی نمایشگاه و اتخاذ تمهیدات لازم برای رعایت شئونات اسلامی به خصوص حجاب بانوان بود. روز موعود فرا رسید، راهی نمایشگاه شدم، نمایشگاهی در مصلای تهران، یعنی پرستشگاه الهی، محل قرب و انس با معبود و جایی که باید به اقتضای نامش و این همه هزینه ای که برایش شده، از آن عطر عبودیت و تقوا به مشام برسد و جلوه های اخلاص و بندگی موج بزند.
باورم نمی شد اینجا مصلی باشد و نمایشگاه کتاب، صحنه هایی که در جای جای آن، حتی در شبستان مصلی به چشم می خورد هیچ سنخیتی با این مکان مقدس نداشت و با ادب و آداب مصلی بیگانه و با علم، ادب و فرهنگ کتاب و کتابخوانی ناسازگار. نمایشگاهی از رفتارهای جلف و لباسها و آرایشهای زننده بوی تعفن گناه را در محیط پراکنده کرده و فضای مصلی را آلوده کرده بودند.
چقدر دلم برای خودم سوخت، چقدر دلم برای مردمی که شاید سالها بعد در این مکان نماز بخوانند و بشنوند مسئولین مصلی به ازای گرفتن اجاره های آنچنانی تن به چنین خفتهایی می دادند سوخت، چقدر دلم برای غربت اسلام و مظلومیت فرهنگ سوخت.
با خود گفتم لابد 30 سال گذشت انقلاب اسلامی برای حاکمیت اسلام و تثبیت مبانی اخلاقی و ارزشی اسلام کافی نبوده و باید 300 سال چشم انتظار باشیم تا بدیهی ترین احکام اسلام مثل حجاب و رعایت حریم محرم و نامحرم در جامعه نهادینه شود.
شاید آن موقع مسئولین ما یاد بگیرند نمایشگاه کتاب با نمایشگاه مد و ابتذال و مصلی با چراگاه شیطان تفاوت دارد.
از خیر بازدید گذشتم و سرافکنده برگشتم و با خودم فکر می کردم بی خود نیست بعضیها شب و روز شهادت حضرت زهرا (س) جشن عروسی می گیرند و پارتی می روند و... .
.......................
مسعود صفی یاری؛ مدیر کل تبلیغات اسلامی استان کردستان
نظر شما