به گزارش خبرنگار مهر، شاید با تغییر رنگ و نمای طبیعت، فروشگاههای پوشاک نیز رنگ و لعاب تازهای بگیرند اما ویترینهای این تازه واردهای یکه تاز که سالهای آخر دهه ۷۰ سروکلهشان پیدا شد هیچ وقت تغییر نمیکند و همیشه برندهای خارجی قیمتهای سرسامآور را با خود یدک میکشند.
مارکها و لباسهایی که با آخرین مدل، هیجانی وصفناپذیر در میان متقاضیان ایجاد میکند به گونهای که برخیها حتی شده با قرضهای آنچنانی خودشان را با مارک دارها نونوار میکنند.
امروزه این مغازههای میلیونی آنقدر جای خود را بازکردهاند که در بوتیکهای مختلف در پاساژها و مراکز خرید مختلف کلمه لباس مارکدار نقل و نبات بازار پوشاک شده تا فروشگاهها با انواع و اقسام مارکها و برندهای مطرح دنیا که اکثرشان تقلبی هستند مایه به جیب بزنند.
گاهی هم تب مارک پوشیدن آنقدر بالا میرود که خیلیها کلاهی تا گردن به سرشان فرومیرود یعنی در واقع فریب میخورند چون وقتی در سایت مورد نظر اصطلاحاً سرچ کنی متوجه میشوی که هیچ نام و نشانی از اعطای نمایندگی به بوتیک مورد نظر و حتی ایران مشاهده نمیشود.
رضا اصلانی از وارد کنندگان لباس چینی و تایلندی است که درباره شیوه فعالیت این فروشگاههای به اصطلاح معروف میگوید: اغلب فروشگاههای مارکدار لباسهای چینی و تایلندی را با عنوان مارکهای معروف به فروش میرسانند.
وی می افزاید: در کشور چین، این قابلیت وجود دارد که خریدار با هر مارکی که مورد نظر اوست لباس را مارک دار کند و خریداران اغلب قیمت لباسهای مارک دار را بابت لباسهای با مارک تقلبی میپردازند.
وی به رگالی اشاره میکند که پر است از مارکهای معروف و اغلب آنها را خیاطهای چشم بادامی سوزن زدهاند.
او اضافه میکند: این لباسها با قیمتی چند برابر نرخ واقعی به فروش میرسند و باز هم مشتریان خود را دارند.
اما با این حال کسانی هم هستند که مثل میثم، یکی از فروشندههای لباسهای مارک دار با برند اورجینال در یکی از گالری های مطرح بالای شهر که اجناسش را اورجینال میفروشد و به گفته او این لباسها به صورت قاچاق وارد کشور میشود و در گالری ها به فروش میرسد .
شیدا و سوسن که از خریداران پر و پاقرص این نوع لباسها هستند دلیل اصلی خرید خود را کیفیت عالی و خوشسلیقگی طراحان این برندها عنوان میکنند و می گویند: اجناس داخلی کیفیت مطلوبی ندارند و با بیسلیقگی طراحی شده است.
پدر شیدا یک کارخانه دار معروف است و برای دخترش مهم نیست که لباسی که میخرد از چند صد هزار تومان قیمتش باشد، مهم مارکدار بودنش است، دیزل، زارا، ورساچی، مسترپیچ اند میس لمون، کمل، آدیداس، نایک و ... هیچ فرقی نمیکند فقط مارک باشد.
به گفته علیرضا برخی فکرمی کنند که پوشیدن لباس مارکداربرای آنها شخصیت میآورد او که در حال تحصیل رشته جامعه شناسی است معتقد است: برای مارک پوشان پوشیدن مارکها کلاس میآورد یعنی در جمعی اگر ۱۰ نفر باشند و یک نفر لباس مارک دار بر تن داشته باشد کلاس بیشتری نسبت به سایرین دارد.
با گشت وگذاری در خیابانهای بالای شهر و دیدن پاساژهای آن میتوان واژههای پول، مد، مارک و کلاس را با هم پیوند داد و به هویت گمشده جوانان بیش از پیش پی برد. شاید این گفتهها خودش دلیلی باشد بر اینکه مارک پوشها بر سکوی اول مدگرایی بنشیند و به خود ببالد اما جالب اینجاست که بسیاری از این لباسها فقط با برچسبهای مارکهای معروف به فروش میرسند اما مارکدارهای واقعی نیستند.
یکی از تجار لباس که نه فقط وارد کننده لباس است بلکه خودش یک فروشگاه بزرگ لباس در یکی از مناطق بالای شهر دارد در فروشگاهش هر نوع مارک معروفی که شما بخواهید پیدا میشود و مدعی است که بخش بزرگی از این اجناس به اصطلاح اورجینال (اصل) نیست: اگر بگویم که بیش از ۹۰ درصد جنسهایی که در بازار ایران و فروشگاههای معتبر وجود دارد، اصل نیست، بزرگنمایی نکردهام چون بسیاری از لباسهایی که وارد کشور ما میشود یا به دست خیاطان حرفهای ترکیه با نصب مارک کمپانیهای معروف روی آنها تولید میشود و یا در گوشه و کنار همین شهر خودمان داخل تولیدیمان زیرزمینی دوخته شده و به عنوان جنس مارک دار اصل وارد بازار میشود.
مارک، مارک است چه در یک دخمه خیاطی زیرزمینی برچسب بخورد یا تولیدکنندگان معروف آنرا به کشور سرازیر کنند. هرچه هست بیماری مارک بدجوری یقه جوانان ایرانی را گرفته و انگار به این زودی هم رها نمیکند.
به گفته خیلیها شاید این کار برای مصرف کننده ایرانی بهتر هم باشد چون اگر قرار باشد این مارکهای پرطرفدار واقعاً از کارخانههای اصلی به بازار ایران وارد شود قیمت آنها بسیار بالاتر از این اجناس مشابه است، آن وقت شاید تهیه آنها برای علاقه مندان ایرانی ممکن نباشد.
شاید تا چندی پیش استفاده از لباسهای مارک دار در میان عموم مردم اهمیت چندانی نداشت اما چند سال است که هم حضور تبلیغاتی برندها یا نمایندگانشان در اصفهان بیشتر شده و هم میل عقب نماندن از قافله مد.
در واقع به تن کردن لباسهای برندهای معروف لباس دنیا تبدیل به یک عادت عمومی شده و تمام اینها در شرایطی اتفاق افتاده که نگاه سیاستگذاران کلان کشور تکیه بر استفاده از لباس ملی و تقبیح پوشیدن لباسهای خارجی و تبعیت نکردن از مدهای بیگانه است.
مرضیه بهرامی کارشناس مسادل اجتماعی نیز در خصوص مد اعتقاد دارد: این کشش و میل به خرید اجناس مارکدار با برندهای معروف آن هم با قیمتهای گزاف به دلیل خودباختگی فرهنگی و فرو ریختگی هنجارها و ارزشهایی است که باید از درون خانواده و نظام تقویت میشده است.
وی متولیان فرهنگی را در این زمینه مسئول میداند و ادامه میدهد: عدم توجه خانوادهها و متولیان فرهنگی به خواست جوانان، کیفیت پایین اقلام ایرانی و تصمیم گیری در مورد پوشاک جوانان پشت درهای بسته بدون حضور آنان ازجمله عوامل کشش جوانان به خرید لباسهای مارک دار به قیمتهای گزاف است.
وی با اشاره به اینکه پناه جستن به نوع پوشش بیشتر خود را در لباسهای به اصطلاح مارک دار نشان میدهد، میافزاید :لباسهایی که عمدتا ارزش مادی چندانی ندارند اما به واسطه نام شرکتی معتبر و یا شهرت تولید کنندههای خارجی، ارزشی چند برابرمی یابند باعث میشود که نوجوانان و جوانانی که در هویتیابی دچار مشکل هستند برای تهیه و تامین این دسته از لباسها، کفشها، ساعتها و ... مبالغ هنگفتی را پرداخته و آن را استفاده کنند.
بهرامی تاکید میکند: از طرف دیگر به نظر میرسد که در استفاده از این پوششها و لباسها میان نوجوانان و جوانان و همسالان رقابت و چشم وهم چشمی بسیاری وجود دارد و هر کس سعی دارد به طریقی گوی سبقت را از دیگری برباید.
به اعتقاد این روانشناس، لباسهای مارک دار برای جوانان ما ابزاری برای ایجاد حس هویت و برجسته شدن در گروه شده و در مورد استفاده از برخی مارکها، نشان دهنده تعلق و وابستگی آنها به آن گروه خاص میگردد.
بنابراین جوانانی که الگوی مناسبی نداشته و یا ارتباط مثبتی با والدین برقرارنمی کند، از هنرپیشهها، مدلها، مانکنها مارکهای لباس آنها برای خروج از کودکی و ورود به رفتارهای بزرگسالی الگوبرداری میکنند.
نظر شما