دکتر فرد دالمییر استاد فلسفه دانشگاه نتردام در مورد تمایز مشخص میان رازها و مسائل در فلسفه و علوم انسانی و علوم اجتماعی به خبرنگار مهر گفت: به جای بررسی راز، عرفان را مورد بررسی قرار میدهم. بر این اساس تمایز مشخص و روشنی میان عرفان و تحقیقات و مطالعات فلسفی، مطالعات علوم اجتماعی و علوم انسانی وجود دارد.
وی تصریح کرد: حوزههای فلسفه، علوم اجتماعی و علوم انسانی مبتنی بر تحقیقات و استدلالهایی هستند که قابل دسترس برای همگان است. به عبارت دیگر هر کس که وقت و انرژی صرف کند میتواند بر اساس تحقیق و استدلال در این علوم مطالعه کند.
مؤلف "هگل: مدرنیته و سیاست" در ادامه تأکید کرد: یافتههای حوزههای فلسفه، علوم انسانی و علوم اجتماعی در مقابل چالشها و استدلالهای رقیب و مخالف حالت صلب و غیر قابل انعطافی ندارند و در مقابل دیدگاهها و استدلالهای جدید و رقیب گشوده هستند.
وی افزود: در مقابل، عرفان و تصوف بیشتر مبتنی بر تجارب شخصی و فردی است. عرفان مبتنی بر شهود و درک مستقیم، تصور، پندار و الهام است. تجربه عرفانی و باطنی نمیتواند توسط کسانی که چنین تجربهای نداشتهاند به چالش کشیده شود.
این استاد دانشگاه یادآور شد: البته این به آن معنا نیست که عرفان از جایگاه و اهمیت کمی برخوردار است و موضوع مهمی نیست. بلکه بحث بر سر تفاوت میان عرفان و علوم مذکور است.
وی تأکید کرد: این تفاوت در مقام مقایسه مانند تفاوت کتاب با موسیقی است. هم کتاب و هم موسیقی در جای خود خوب و مناسب هستند و لذا نباید تفاوتها را به معنای برتری یکی بر دیگری تلقی کرد.
استاد دانشگاه نتردام در مورد اینکه علوم نامبرده شده آیا میتوانند رازها را مورد بررسی قرار دهند یا اینکه آنها باید متمرکز بر روی مسائل باشند، اظهار داشت: گستره تحقیقات فلسفه و علوم تا جایی است که مبتنی بر استدلالهای عمومی باشد. بر این اساس گستره علوم و فلسفه محدود به مرزهایی میشود.
مؤلف "شهر و عمل: کابردهای آن در نظریه سیاسی معاصر" در پایان یادآور شد: جایی که علوم و فلسفه نمیتوانند پیش روند و با محدودیت مواجه هستند عرفان و شهود وارد میشوند و میتوانند پیش رفته و بر آن محدودیتها فائق آیند.
نظر شما