ارتباط ساختار و کارگزار از رازهای علوم اجتماعی است

دکتر الیزابت اندرسون استاد فلسفه و مطالعات زنان در دانشکده جان رالز دانشگاه میشیگان در مورد تمایز مشخص میان رازها و مسائل در فلسفه و علوم انسانی و علوم اجتماعی به خبرنگار مهر گفت: در ابتدا باید راز را تعریف کرد. راز به معنای پرسشها و سؤالهایی است که ما هنوز بطور دقیق نمی‌دانیم چگونه آنها را صورت بندی کنیم.

وی افزود: یکی از بهترین مثالهایی که در مورد راز در فلسفه می‌توان زد چیستی آگاهی است. اینکه آگاهی چیست یکی از رازهای فلسفی است که هنوز جواب درست و دقیقی به آن داده نشده است.

اندرسون تصریح کرد: نظریه‌ها و دیدگاههای گوناگون و مختلفی در مورد آگاهی وجود دارند و به اینکه آگاهی چیست پاسخ داده‌اند. اما با بررسی این نظریه‌ها یک فقدان و خلأ اساسی احساس می‌شود. درک اینکه این فقدانها و کاستیها چیستند قابل صورت بندی نیست.

مؤلف "ضرورت یکپارچگی" گفت: در علوم طبیعی و علوم اجتماعی نیز راز وجود دارد و موضوعاتی بعنوان راز مطرح می‌شوند. برای نمونه یکی از رازهایی که در علوم اجتماعی وجود دارد نسبت و رابطه میان "ساختار اجتماعی" و "کارگزار" است.

وی افزود: در خصوص این نسبت و رابطه نیز رهیافتها و دیدگاههای رقیب زیادی وجود دارند که درصدد فهم این رابطه و نسبت بوده‌اند. در این مورد هم احساس می‌شود همه آنچه که نیاز است در مورد این رابطه بدانیم در اختیار ما قرار نمی‌گیرد.

اندرسون در ادامه به تعریف "مسئله" در فلسفه و علوم پرداخت و گفت: مسئله در فلسفه و علم با پرسشهای به نسبت مشخصی قابل تعریف و صورت بندی است. مسائل دو نوع هستند. برخی مسائل ناشی و برخاسته از مقابله‌ها و تنشها میان فرضهای بنیادین هستند. اینها مسائل مشخص فلسفی به شمار می‌روند.

استاد پیشین دانشگاه هاروارد در ادامه یادآور شد: مسائل دیگری نیز وجود دارند که به حوزه علمی و مطالعاتی تحمیل می‌شوند. مسائل و موضوعاتی چون عدالت، جنگ و مناقشه و تهدیدهایی که به ارزشهای بنیادین بشری می‌شود از جمله این مسائل به شمار می‌روند.

وی افزود: زمانی که فلسفه به مسائلی از نوع دوم می‌پردازد باید از علوم تجربی بهره ببرد. مطالعات و تحقیقات فلسفی من متمرکز بر روی مسائل از نوع دوم است. این مسائل مهمترین مسائل و موضوعاتی هستند که باید مورد بررسی قرار گیرند.

استاد فلسفه دانشگاه میشیگان در پایان یادآور شد: همچنین این مسائل از جمله مسائل و موضوعاتی هستند که امکان رسیدن به پاسخ در آنها در مقایسه با برخی مسائل دیگر بیشتر است؛ مشروط به اینکه ما جوابها و پاسخهای خود را در ارتباط با داده‌ها و نظریه‌های علوم تجربی قرار دهیم.