گروه فرهنگ و ادب ـ خبرگزاری مهر: کمبود فضاهای آموزشی به پدیدههایی مانند مهاجرت بیرویه به شهرها، فرسودگی ساختمانها و استیجاری بودن مدارس برمیگردد و نیاز گسترده به محیطهای مناسب برای تحصیل دانشآموزان ایرانی، به ویژه در نقاط محروم و کمبرخوردار کشور، سالهاست که نهاد تعلیم و تربیت را دچار مشکل کرده است.
طبق مشاهدات نویسنده این یادداشت، نیاز به مدارس نوساز در استانهایی مانند خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کردستان، ایلام، مناطق جنوبی فارس و بخشهایی از شرق و جنوب کرمان به شدت مشهود است، اما کمتر کسی میپندارد که آموزشگاهها و مدارس پایتخت کشور نیز به نوسازی و تجهیز احتیاج دارند.
این مقدمه را برای ورود به بحث دیگری مطرح کردم. چه اینکه دستمایه قرار دادن موضوع مدرسهسازی در کشور ما در حوزههای اجتماعی تعریف میشود و باید در آنجا گفته شود که سرعت و نحوه عملکرد آموزش و پرورش و جامعه خیّرین مدرسهساز با مجامع خیّرین و کانونهای دیگر در شهرستانها و استانها در عرصه احداث یا نوسازی و تجهیز مدارس چگونه است.
آنچه مرا به نوشتن این یادداشت علاقهمند کرد، ورود ناشران سرشناس آموزشی به این حوزه و علاقهمندی آنان برای مدرسهسازی است.
یکی از این مؤسسات از سالها قبل پا به عرصه مدرسهسازی گذاشته است. کارنامه این ناشر حوزههای آموزشی ـ دانشگاهی در این زمینه، کارنامهای قابل قبول است و به نظر نمیرسد مؤفقیت این مؤسسه انتشاراتی نتیجه و محصول ورود آن به فعالیتهای عامالمنفعه باشد.
این ناشر، مدارس بسیاری را در سراسر کشور ساخته و آموزشگاههای فرسودهای را نوسازی کرده و تحویل آموزش و پرورش داده و چون در عرصه نشر کتاب به یک نهاد بزرگ و سودآور تبدیل شده، رقبای آن را به انجام یک حرکت برنامهریزی شده رسانهای وادار کرده است.
چندی پیش، خبری به دستمان رسید مبنی بر اینکه: «یک ناشر کمک آموزشی به بهانه مشارکت در سنت مدرسهسازی، قصد تخریب دبستانی را دارد که با بیش از چند دهه قدمت، در بافت تاریخی و میراث فرهنگی مرکز شهر تهران واقع شده است.»
تهیهکنندگان این خبر در ادامه با برجسته کردن دغدغهمندی نسبت به حفظ میراث تاریخی شهر تهران آورده بودند: «برنامهریزی و اقدام این ناشر کمک آموزشی در تخریب این بنای چند ده ساله به نگرانیهای دوستداران میراث فرهنگی و ساکنان بافت تاریخی پایتخت دامن زده است.»
طبیعتاً این فرض به وجود میآمد که ناشر مورد نظر قصد دارد یکی از بناهای قدیمی را ـ که میراث گذشتگان ما در پایتخت است ـ تخریب و با احداث یک سازه جدید، خودش را تبلیغ کند، اما هنگامی که فریاد «از دست رفتن هویت تاریخی» برای تخریب یک ساختمان بسیار معمولی سر داده میشد، پیدا بود که ماجرا چیز دیگری است. خبر مورد اشاره اینگونه ادامه مییابد: «با اقدام این ناشر کمک آموزشی، ساختمان یک دبستان دخترانه واقع در خیابان انقلاب اسلامی تخریب خواهد شد؛ ساختمانی که با داشتن معماری منحصر به فرد خود، همواره یکی از گنجینههای بافت تاریخی مرکز شهر تهران محسوب میشده است. این ناشر کمک آموزشی، اقدام خود از تخریب این دبستان را مشارکت در امر خداپسندانه مدرسهسازی اعلام کرده، ولی اعلام کرده در صورتی دبستان تخریب شده را خواهد ساخت که مسئولان آموزش و پرورش با شرط او مبنی بر نصب تابلوی بزرگ تبلیغاتی موسسهاش بر سر در مدرسه موافقت کنند.»
این در حالی است که مدرسه مورد نظر ـ که هم اکنون در حال تخریب است ـ از بناهای منحصر به فرد و «یکی از گنجینههای بافت تاریخی مرکز شهر تهران» به شمار نمیرود و چنین ادعایی را سازمان میراث فرهنگی تأیید نکرده است.
جالب اینجاست که تهیهکنندگان این گزارش درباره نحوه و شیوه احداث مدرسه هم کسب اطلاع کرده و در اقدامی نصیحتگرانه، به نمایندگی از «تعدادی از ساکنان بافت تاریخی و نیز علاقهمندان به حفظ هویت تاریخی شهر تهران»، تخریب این دبستان به بهانه مدرسهسازی و اعلام شرط این ناشر کمک آموزشی در نصب تابلوی تبلیغات بر سر در مدرسه را «تناقضی آشکار در اقدام خداپسندانه و منفعتطلبی دنیوی» دانستهاند.
جالبتر اینکه «این علاقهمندان در حرکتی خودجوش در تدارک و تهیه نامهای به مسئولان عالی رتبه کشوری و نیز مسئولان شهرداری و سازمان میراث فرهنگی استان تهران، برای جلوگیری از این اقدام ناشر کمک آموزشی هستند.» و به نظر میرسد که رقابت ناشران برای تضعیف رقیب و پرشمار شدن مخاطبان خود وارد عرصه بسیار زشتی شده که عناصر رسانهای نیز در این بداخلاقی و پیکار کثیف حضور جدی دارند و برای کار شدن این گونه خبرها و ایجاد موج خبری، حاضر به تطمیع رسانهها نیز هستند.
نظر شما