به گزارش خبرنگار مهر، ابوالحسن داودی کارگردان مجموعه "زمین انسانها" در بخش اول گفتگوی مشروح با مهر درباره کار نکردنش در این سالها در تلویزیون، گذشتن از ایدهآلهایش برای ساخت این سریال، ضبط تصاویر واقعی از اتاق عمل برای صحنههای این پروژه و بازی نیمه کاره امید روحانی صحبت کرد.
وی در بخش دوم گفتگو با مهر درباره نگاهی که به مخاطب تلویزیون دارد، نازل شدن سطح سلیقه مردم، تصاویر هوایی، بودجه، فیلمنامه و ... حرف زد.
*خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: آقای داودی شما در ساخت مجموعه "زمین انسانها" روی جزییات خیلی دقت داشتید، اما این دقت را در آثار کارگردانان خوب سینما که برای تلویزیون سریال ساختهاند، ندیدهایم. میخواهم بدانم مخاطب تلویزیون برایتان اهمیت داشت یا میخواستید کار خوب ارائه دهید؟
- ابوالحسن داودی: یک چیز روشنی که در این سالها من را نه به عنوان یک آدم اهل سینما، بلکه به عنوان فردی که یک ذره جامعه شناسی خوانده آزار داده، نزول سطح کیفی سلیقه مردم بوده است. معتقدم یکی از بزرگترین مجرمان این مسئله هم تلویزیون بوده که خواسته یا ناخواسته باعث شد سطح سلیقه عمومی مردم تا میزان زیادی افت پیدا کند. از سوی دیگر نحوه اقبال مردم را به کارهایی میبینیم که 10 تا 15 سال قبل این نوع علاقه به کارها دیده نشده بود، ولی الان به راحتی این کارها مورد استقبال قرار میگیرند.
به همین دلیل وقتی میخواستم "زمین انسانها" را بسازم خیلی راحت میدانستم کاری که میکنم باعث میشود بخش عمدهای از این سلیقه را از دست بدهم، اما عملاً به عنوان یک فردی که نگاه کردن به جامعه برایم مهم بود، اهمیتی نداشت حتی بخشی از مخاطبم را از دست بدهم، اما علاقمند بودم مجموعهای بسازم که میزانی از فکرم در آن وجود داشته باشد، در واقع تماشاگری را ببینم که فقط یک داستان را دنبال نمیکند، بلکه به چیزهای دیگر هم فکر میکند؛ نه تماشاگری که مجموعه 30 شب رمضان را میبیند که سرگرماش میکند و بعد از آن به چیزی فکر نمیکند.
*یعنی به نظرتان مجموعههای رمضان ارزشمند نیستند و فقط جنبه سرگرم کردن مردم را دارند؟
- نه، منظورم این نبود. من برای این نوع روش ساخت احترام قائل هستم. سرگرم کردن هم کار با ارزشی است، اما از ابتدا میدانستم وظیفه من در سریال "زمین انسانها" سرگرم کردن مخاطب نیست.
*پس وظیفه شما در مجموعه "زمین انسانها" آموزش کارهای تخصصی پزشکی بود؟
- وظیفه من آموزش دادن دراماتیک یک تصویر و یک نگاه بود، نه حتی آموزش تخصصی. علاوه بر آن بحث من این نبود که یکسری کارهای تخصصی را در "زمین انسانها" خیلی دقیق نشان بدهم؛ بلکه دوست داشتم یک طور نگاه کردن به زندگی و موضوعها را نشان بدهم. البته از نظر خودم هم این سریال اشکالاتی دارد که به نظرم ناگریز بودیم و این اشکالات در همه کارها وجود دارد، ولی طبعاً آن چیزی که شاید در تلویزیون خیلی اصل شده این است که به هر قیمتی تعداد مخاطب را ملاک قرار بدهیم. به راحتی میگویم این برای من این خیلی مسئله نبود.
*این نگاه خیلی ارزشمند است که فکر میکنید پر مخاطب بودن معیار مناسبی برای یک کار خوب نیست، مسئلهای که در برخی کارگردانان شاهد نیستیم.
- در حال حاضر این مسئله معیار خیلی از فیلمها است که دوم و سوم آن هم ساخته شده و به عنوان پر مخاطبترین فیلم مطرح شده است. وقتی نگاه میکنیم خیلی راحت میتوانیم قضاوت کنیم. به قول آقای نصیریان که در بخشی از سریال "زمین انسانها" گفت: "من پینهدوز دانم که در انبان چیست؟"
*حالا که مجموعه "زمین انسانها" پخش میشود، فکر میکنید ایدهآلی که در ذهنتان برای نگاه مخاطب داشتهاید با این سریال توانستهاید آن را اجرایی کنید؟
- درست نیست قضاوت کنیم کاری که کردهایم صد در صد موفق بوده یا نه؟ ما 70 میلیون مخاطب با سلایق متفاوت داریم که همه سلایق هم قابل احترام هستند. نمیتوانم بگویم تاثیر لازم را گذاشتهام، ولی طبعاً به عنوان یک چرخ دنده از یک مجموعه فرهنگی سعی میکنم کارم را بر اساس اعتقاداتم درست انجام بدهم و به عنوان چرخ دنده شکل خودم را بر اساس سلایق روز تغییر ندهم یا بر اساس شرایط سیاسی روز آن را عوض کنم.
این نظریه باعث میشود رضایت خاطر داشته باشم. ممکن است خیلیها این شرایط را نداشته باشند و احساس کنند این چرخ دنده باید مثل آفتاب پرست در هر شرایط به یک شکل در بیاید و ممکن است آنها از نگاه من خوششان نیاید.
*در مجموعه "زمین انسانها" با وجود امتیازات خوب در کارگردانی، شاهد یکسری تصاویر هوایی تکراری در قسمتهای مختلف هستیم. در واقع انسجامی که بخشهای تهران دارد در آلمان کمتر این مسئله دیده میشود. چرا تاکید داشتید تصاویر هوایی تکراری مرتب در این مجموعه باشد؟
- همه چیز در این مسئله نقش داشت. تصاویر هوایی برای ایجاد تعادل و هماهنگی برقرار کردن میان دو بخش بود. نوع استفاده من از تصاویر هوایی به دلیل ویژگی تصویر بیرونی نبود، بلکه به عنوان وله و یک فاصلهگذاری برای تغییر جغرافیا یا تغییر زمانی کار بود.
این سریال یک ویژگی سهل و ممتنع داشت که به لحاظ کار قصهپردازی سخت بود، چون تمام قصه از یک زمان غیر مستقیم بهره میبرد. این زمان غیر مستقیم گاهی خیلی فشرده و برخی مواقع خیلی باز میشد. یعنی اتفاقاتی بود که مثلاً در یک قسمت در طول چند ساعت رخ میداد یا اتفاقات دیگری بود که در یک قسمت ظرف شش ماه رخ میدادند. معمولاً این کارها خود به خود اغتشاش ذهنی برای تماشاگر پیش میآورد.
من از تصاویر هوایی به عنوان نقطه گذاری و فاصله گذاری استفاده کردم تا ذهن تماشاگر را از صحنه قبلی منفک کنم تا او بتواند راحتتر تعویض زمان را بپذیرد.
نصیریان در نمایی از "زمین انسانها"
*چرا این ولهها را از زوایای مختلف نگرفتید تا برای مخاطب هم جذابیت بیشتری داشته باشد؟
- دو تا سه نمای اول را به عنوان نمای معرف به کار بردم تا تماشاگر بفهمد فضای قصه متفاوت است و دچار سردرگمی نشود، چون اگر از خیابان به خیابان کات میکردیم ممکن بود بیننده خیلی دیر تغییر زمان را بفهمد؛ ولی وقتی فضای عمومی داشتیم تفاوت جغرافیا برای تماشاگر از یک فضا به فضای راحت و نیازی به مقدمه چینی نبود. ضمن اینکه میخواستم یک مقدار تقارن هم به وجود بیاورم. اگر دقت کرده باشید تعداد نماهای هوایی به ترتیب از اول که به آخر میآید کمتر می شود و در قسمتهای آخر خیلی کم نمای هوایی داریم؛ چون تماشاگر به این مونتاژ زمانی نامتقارن عادت کرده است.
به هر حال ما برای فیلمبرداری در آلمان زمان بسیار محدودی داشتیم. برای تصاویر هوایی در آلمان چند نقطه را در نظر گرفته بودیم و برای هر کدام از آنها ارقام بالایی مجبور شدیم پرداخت کنیم؛ یعنی حتی برای یک نمای عمومی از بالای یک برج مجبور شدیم چند صد یورو پرداخت کنیم.
*چرا از بالن برای تصاویر هوایی استفاده نکردید؟
- اتفاقاً این مسئله از ابتدا در کار ما وجود داشت تا از بالن استفاده کنیم و نماهای کلی از شهر داشته باشیم؛ ولی زمانی که ما در آلمان بودیم شرایط آب و هوا خیلی بد بود و امکان استفاده از بالون را نداشتیم. هوا مه آلود بود و از بالا شهر دیده نمیشد.
*بخشهای کمی از قصه در آلمان میگذرد. آیا برای این بخشها مشکلات بودجه داشتید؟
- شاید بهتر بود بخش اقتصادی این پروژه را از خانم منصوری تهیهکننده میپرسیدید.
*ولی در تیتراژ نام شما هم به عنوان تهیهکننده آمده است؟
- بله، ولی من عملاً خیلی تهیهکننده نیستم و خانم منصوری به طور کامل تهیهکننده است. ما سالهاست یک تقسیم کاری انجام دادهایم و من فقط به صورت سوری تهیهکننده هستم و او تهیهکننده اصلی است. بیشتر خواستهلم به عنوان کارگردان بمانم. برای مجموعه "زمین انسانها" هم تصاویر متعددی از فضای شهری گرفتیم که برایمان قابل استفاده نبود.
*چرا؟
- برای اینکه امکان کار نداشتیم، مگر آنکه صحنهها را دوباره تکرار میکردیم. شرایط آب و هوا به خصوص در شمال آلمان به خاطر نزدیک بودن به قطب آنقدر متغیر بود که ما برای گرفتن یک صحنه گاهی 10 تا 15 موقعیت مختلف نوری داشتیم و ناچار شدیم یک صحنه را چندین بار ضبط کنیم.
*پس گروههای فیلمسازی در آلمان با این شرایط آب و هوا چگونه فیلمهایشان را میسازنند؟
- آنها برنامهریزی به شدت منضبطی دارند. ما با گروه آلمانی که کار میکردیم متوجه یک حرفه شدیم که برای من در روز اول خیلی غریب بود و آن هم کسی بود که متخصص زمانبندی نور بیرونی بود. او میدانست ساعت 11:15 در شرایط نیمه آفتابی در لوکیشن مربوطه کدام قسمتاش آفتاب یا سایه است؟ و آفتاب از چه ساعتی تا چه زمانی است.
*اگر شما هم چنین فردی را در گروه داشتید با چنین مشکلاتی رو به رو نمیشدید؟
- بله، دقیقاً. در سریال "زمین انسانها" صحنهای در کنار رود راین داشتیم. ما برای ضبط این صحنه مجبور شدیم چهار بار کل یک صحنه را که شامل چندین پلان میشد ضبط کنیم، به خاطر اینکه نور خیلی متغیر بود.
*آقای داودی چقدر در فیلمنامه "زمین انسانها" دخل و تصرف داشتید؟ چرا که ما در آثار سینماییتان شاهد بودهایم همیشه روی فیلمنامههای خوب کار کردهاید مثل "نان، عشق و موتور 1000"، "تقاطع" و ... ولی فیلمنامه مجموعه "زمین انسانها" ضعفهای زیادی دارد. تعدد شخصیتها باعث شده که تمرکز روی شخصیتهای اصلی کمتر شود و شخصیتهای فرعی بیشتر پرداخت شود؟
- از یک منظر این مسئله را قبول دارم. به صراحت باید بگویم که انرژی که روی فیلمنامههای دیگرم گذشت روی فیلمنامه این مجموعه نگذاشتم، چون من جزو گروه نویسندگان نبودم. گروه نویسندگان آن را مینوشتند و بعد در آخرین مرحله من آن را میخواندم و نظراتم را میدادم.
*یعنی شما بازنویسی نمیکردید؟
- نه، به هیچ عنوان بازنویسی نمیکردم و خیلی از قسمت های آخر همزمان با کار نوشته و اصلاح میشد. بنابراین خیلی از بخشها بود که من شخصاً دوست نداشتم، اما دیگر نمیتوانستم چیزی دیگری را جایگزین کنم. یعنی تفاوت فیلمنامه "زمین انسانها" با بقیه فیلمنامههایی که کار کردم این بود که بقیه کارها چندین بار فیلمنامههایشان پرداخت میشد و زمانی که من سر صحنه شروع به کار میکردم اشراف مطلق به فیلمنامه داشتم و صحنه به صحنه آن را به غیر از این که در کاغذ داشتم در ذهنم بود و میدانستم کجا باید بگیرم و چه شرایطی باید حاکم باشد.
*این شرایط در "زمین انسانها" نبود؟
- نه، اینجا این طور نبود. پرداخت نهایی بخش عمدهای از صحنهها در هنگام فیلمبرداری انجام میشد و خیلی مواقع من سر صحنه فیلمبرداری نمیدانستم اتفاق بعدی چیست؟
*این شرایط برایتان دشوار نبود؟
- مجبور بودم به عنوان کارگردان خودم را با شرایط هماهنگ کنم. برخی صحنهها را دوست نداشتم و خیلی از صحنهها را به همین دلیل دور ریختم، چون در نیامده بود. این بخش روشن شرایط کار یا اشکال کار بود. شکل دوم این مسئله آن بود که برایم یک تجربه بود که روی یک یا دو شخصیت اصلی مثل بقیه کارها که معمولاً شخصیتهای کمی دارند و روی آن پیش میروند، تمرکز نکرده بودیم.
در "زمین انسانها" روی یک مجموعه که تصویر موزاییکی دارد، نگاه کردیم که هر چقدر بالا می رویم عین کلونی مورچهها دیده میشود و وقتی نزدیک می شویم هر کدام دغدغه خودشان را دارند مثل کسانی که در بیمارستان زندگی میکنند. این مسئله در یک، دو یا سه و حتی ده شخصیت نمیگنجید. برای اینکه وقتی میگوییم "زمین انسانها" کلونی از آدمهای مختلف باید داشتیم تا وقتی نزدیک این کلونی میشویم با ماهیت متفاوت انسانها رو به رو شویم.
--------------------
ادامه دارد...
گفتگو: فاطمه عودباشی
نظر شما