به گزارش خبرنگار اعزامي مهر، از وين هيات ايران اينك تلاش هاي مستمري را براي رسيدن به يك نقطه تفاهم مشتركي فني و حقوقي با آژانس ادامه مي دهد تا در صورت توافق، پيش نويس سوم اروپا ثبت شود والا از نظر ديپلماتهاي ايراني عليرغم نظارت مثبتي كه در قطعنامه ديده مي شود و در مواردي با روح موافقتنامه پاريس هماهنگ است، اگر منافع و حقوق ملي كشورمان بصورت كامل و منطبق بر تعهدات بين المللي تامين نشود هر قطعنامه اي مورد پذيرش ملت ايران نخواهد بود. در حقيقت به عبارتي قطعنامه اروپايي ها در ايستگاه تامين حقوق ايران مانده است.
از سوي ديگر، نگاهي به سومين پيش نويس قطعنامه نشان از وجود تغييرات فراوان در اين پيش نويس در مقايسه با اولين نسخه نظرات اروپايي ها دارد كه اشاره به اين موارد براي روشن شدن اذهان افكار عمومي، تصميم سازان نخبه و تصميم گيران مهم است.
1- در حاليكه در بند "ه" سابق اشاره اي به داوطلبانه بودن ايران در راستاي اقدامي اعتمادساز وجود نداشت در نسخه آخر به صراحت در هر جا عبارت تعليق آمده موضوع فوق نيز گنجانده شده است.
2- عليرغم نكته فوق در بند "ح" نيز صراحتا قيد شده كه اقدامات داوطلبانه و در جهت اطمينان سازي بوده و يك اقدام الزام آور حقوق محسوب نمي شود.در موضوع فوق از اينجا مهم تلقي مي شود كه اگر اروپا به افزون آنها رضايت نمي داد از نظر هيات ايران موافقتنامه پاريس از سوي آنها ناديده گرفته شده بود و ادامه مذاكره معني نداشت.
3- در بند "ط" نظر ايران بر اين بود كه صراحتا حق كشورشان براي برخورداري غير تبعيض آميز از حقوق معادهده NPT به رسميت شناخته شود، لكن گروه غير متعهدها اختصاص ايران را برداشته و آن را به عنوان حق عمومي همه اعضاي پيمان برشمرد. اروپا نيز تفسير گروه نم را پذيرفت.
گرچه در اين زمينه اختصاص داشتن قطعنامه به فعاليتهاي ايران همان معناي اختصاص را دارد، لكن تامين نظر گروه غير متعهدها نيز كه مواضع نزديكتري با كشورمان به لوزن عضو اين جنبش دارد مهم است.
در ادامه گزارش ارسالي خبرگزاري مهر از وين، در خصوص بندهاي اجرايي آخرين پيش نويس قعطنامه آمده است:
4- در بند شماره يك اولين پيش نويس اروپا تاكيد مي كرد كه ادامه تعليق براي اينكه مساله در آژانس حل و فصل شود اساسي (Essencial) است. اين تركيب جملات در حقيقت همان مكانيزم ماشه مخفي بود كه مورد اعتراض نخست هيات ايران بود. چرا كه در آنجا آمده بود كه اگر تعليق شكسته مي شد، دبيركل شوراي حكام گزارش مي داد و اين به خودي خود راه را براي ارجاع احتمالي پرونده به شوراي امنيت در اثر انگيزه هاي سياسي هموار مي كرد. در حاليكه در متن سوم عبارت براي ملاحظه شورا (The Board Cansiders) حذف شده است.
از سوي ديگر در متن اول عبارت براي نتيجه گيري (To result) به عبارت جهت پوشش و آگاهي (To Address) تبديل شده است.
نظر كارشناسان حقوقي مسايل آژانس براين است كه بدين صورت مكانيزم ماشه پنهان براي ارجاع پرونده بر شوراي امنيت در اين بند وجود ندارد. گرچه اين نظر مخالفاني هم دارد.
5 البته اروپا تحت فشارهاي آمريكا همچنان بر 2 موضوع اصرار مي كند كه مي تواند آن را ديپلماسي شكلاتي اروپا در برابر واشنگتن تعبير كرد. باقي گذاردن واژه اساسي (Essencial) درحاليكه غيرمتعهد نيز معتقد به عبارت تسهيل كننده (Fasilitative )و يا مهم(Important) بودند و همچنين واژه تخلف ها (Failure ) تاكيد داشتند 2 نكته اي است كه اروپا با اشاره آمريكا هرگز حاضر به مصالحه در خصوص تغيير آن نشد.
گرچه بصورت كلي درمورد پايبندي اروپا به توافق پاريس مي تواند 2 انتظار عمده را برشمرد. يكي عادي شدن پرونده و درخواست گزارش در وقت مقتضي و ديگري الزام نبودن و داوطلبانه بودن اقدامات ايران در خصوص تعليق، كه هر دو به طور نسبي در قطعنامه پيشنهادي بازتاب يافته است.
6- در مورد بند دوم، در متن اول گزارش بعدي البرادعي در نزديكتر زمان Immidiatly و در متن دوم عبارت بدون تاخير Withont Delay قيد شده بود كه در متن سوم كلا قيد زمان فوق برداشته شده است.
ضمن اينكه عبارت براي گزارش دادن To Report به براي آگاهي To into تبديل شده است.
7- در بند سوم در متن اوليه ايران به ادامه تعهدات متعهد شده بود كه پس از مذاكرات فراوان بين دوكلمه ادامه و تعهدات كلمه داوطلبانه هم افزوده شده و عبارت بصورت Continuing Voluntary Commitment در آمد. از سوي ديگر باز در خواست گزارش نه در نزديكترين زمان، بلكه عبارت Soon يعني بزودي آورده شده است.
8- در بند چهارم مخفي كاريهاي ايران تا اكتبر 2003 نتيجه تعدادي تخلف ذكر شده، اما نكته مهم آن است كه عبارت اقدامات اصلاحي Corrective measures ايران هم در مقابل آن آورده شده است. به عبارتي عمل ايران به اساسنامه آژانس صراحتا به اقدام اصلاحي در برابر تخلف ها تصريح دارد، رسما تاييد گرديده است. در اين مورد نيز نظرگاه متفاوتي اصرار اروپا بر عبارت مورد نظر آمريكا يعني تخلف را به نوعي مكانيزم مي شد خفيف غير مستقيم تعبير مي كنند.
9- در بند پنجم و در اولين متن فقط عبارت در ساير مسايل باقيمانده آمده بود كه در متن سوم و در اثر مذاكرات فشرده در موضوع منشا آلودگي سطح پايين و گستره برنامه سانتريفيوژ به عنوان تنها موضوعات باقيمانده پرونده ايران محدود شده است و سرانجام اينكه در بند 7 پيش نويس سوم صراحتا قيد شده كه گزارش بعدي مديركل به هنگام مقتضي خواهد بود. يعني براي نشست آتي (حداقل) پرونده ايران در دستور كار شوراي حكام نيست و از حالت ويژه به حالت عادي در چارچوب پادمان و پروتكل هدايت شده است.
بي ترديد قطعنامه فوق دربرگيرنده نقطه نظرات نهايي ايران نيست، اما تعامل مثبت در عرصه روابط بين الملل و همچنين وجود انگيزه ها و فشارهاي كينه توزانه هدايت شده عليه كشورمان در عرصه جهاني، اقتضا مي كند كه فرصت براي سوءاستفاده مغرضانه تاجائيكه منافع ملي حفظ شده و واگذار نشود، فراهم مي آيد. بايد با درك ديدگاهها و نقدهاي مختلف در مورد روند پرونده نيز ادامه اين راهي را كه تازه در آغاز آن هستيم با منافع خود همسوتر طي نماييم.
نظر شما