به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد کتاب «شکرستان؛ نگاهی به آثار زنان در نشریات طنز» نوشته رویا صدر عصر روز سهشنبه 14 تیر با حضور سید فرید قاسمی، شهرام شکیبا، علی اصغر محمدخانی و نویسنده کتاب در موسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
شهرام شکیبا در این برنامه گفت: طنزنویسی همیشه گونهای از عصیان است و با عصیانگری همراه است. طنزنویس در پی تغییر وضع موجود است و نمیتواند موافق همه چیز که در اطرافش میگذرد، باشد. به همین دلیل رو به اصلاح میآورد. اگر جز این باشد، کسی طنز نمینویسد. به خاطر مسائل فرهنگی و مذهبی و در همتنیده بودنشان، این عصیانگری را در کشورمان کمتر دیدهایم.
وی افزود: بعضی میگویند شعرهای پروین اعتصامی شاید از خود او نبوده و متعلق به دهخدا باشد. من هم به این شاید اعتقاد دارم؛ چرا که اکثر شعرهای دیوان پروین، نگاهی تعلیمی و مردانه دارند، ولی در شعرهای فروغ فرخزاد یا رباب تمدن میتوان عصیانگری زنانه را دید. مثلا رباب تمدن، تعلقات و دغدغههای حزبی داشت.
این طنزنویس گفت: با توجه به مسائلی که درباره پرداخت اختصاصی به آثار زنان و موضوعات این چنینی گفته شد، باید بگویم زنانه و مردانه کردن مسائل ادبی و دعوای زنانه و مردانه را بسیار سخیف میدانم و به نظرم این مسائل در حد درگیریهای عروس و مادرشوهری است. احزابی هم که شاخه زنان داشتند، به نظرم از این نگاه برای اهداف خودشان استفاده کردند. خانم صدر در کتاب «شکرستان» اشاره کرده است که از 2 راه میشود آثار طنزنویسان زن را بررسی کرد: اول کند و کاو ذهنی و دغدغههای زنان طنزنویس و دوم بررسی موقعیت و جایگاه زنان در مطبوعات و مجلات طنز.
غیر از صدر، هیچکدام از زنان طنزپرداز ما صاحب سبک نیستند
شکیبا گفت: برخلاف آقای قاسمی و خانم صدر، هیچکدام از اسامی برده شده در جلسه را طنزنویس صاحب سبک نمیدانم. زنان طنزنویس ما صاحب سبک نبودند. به نظرم در این زمینه فقط میتوان از خود خانم صدر نام برد و نمونه مثال کارشان، همان طنزهای چاپ شده در گلآقا و دیگر نشریات است که کمکم پخته شد و به شیوه مشخصی رسید. یکی از علل عدم صاحب سبک بودن زنان طنزنویس ما، حضور کمشان در عرصه بوده که یکی از دلایل این حضور کم، بیش از حد مردانه بودن فضای تحریریههاست.
نویسنده کتاب «دو تخممرغ در مه» ادامه داد: ما که خیلی ادعای دموکراسی داریم با شوخیهایمان، باعث شدیم که همکاران زن، در تحریریهها، جایی نداشته باشند. عمران صلاحی و منوچهر احترامی هم به شوخیهای سخیفی که در تحریریه نشریه توفیق، انجام میشده، اشاره کردهاند که اصلا مناسب مکانهایی که بانوان در آنها حضور دارند، نبوده است. همانطور که گفتم، نگاههای سنتی و مذهبی اجازه هر عصیانگری را نمیدهد. قصد جسارت ندارم، ولی به نظرم اگر کیومرث صابری پسرش را از دست نمیداد، فضای مجله گلآقا به دلیل تاثیر زیاد پوپک صابری، دختر ایشان، کمتر زنانه میشد.
این طنزپرداز گفت: چون به تازگی نمونههای نشریه توفیق را خواندهام از این مجله مثال میآورم. شوخیهایی که در این مجله چاپ میشده، بیتعارف اروتیک و به تعبیر من کاملاً بیادبی بوده است که با ادب ایرانی اصلا همخوانی ندارد. آن زمان حدودی برای این شوخیها تعریف نشده بود. بعد از انقلاب این حدود تعریف شد، ولی خط قرمزها هم بیشتر شد. در مجموع به نظرم بعد از انقلاب از نظر اخلاق، طنز مطبوعاتیمان سالمتر شد.
وی گفت: وقتی کتاب را دیدم، خیلی تاسف خوردم که نگاه زنانه به موضوعات سیاسی اجتماعی خیلی کم بوده است. در اول هم گفتم به نظرم دعوای زنانه و مردانه کردن مسائل، کاری بیهوده است و ما را از اصل ماجرا غافل میکند. در تاریخ ما، طنزنویسها را جهنمیهای هجاگو معرفی کردهاند. شاید کمتر زنی میخواسته جهنمی باشد که تعداد طنزنویسان زن ما کم است. خانم صدر اهل تحقیق است و به نظرم اگر درباره تاریخ طنز مطبوعاتی تحقیق میکرد، با کتاب محترمتری روبرو بودیم.
نشریه توفیق در زمان ابوالقاسم حالت، پاک بود
قاسمی درباره شوخیهای مجله توفیق گفت: البته مجله توفیق دورههای مدیریتی مختلفی به خود دیده است. به عنوان مثال در زمان مدیریت ابوالقاسم حالت، این نشریه یک متبوعه پاک بود و آن شوخیهای نادرست و بیاخلاقیها متعلق به 10 سال پایانی عمر این مجله است.
در پایان جلسه صدر در پاسخ به شکیبا گفت: من به نگاه فمینیستی اعتقاد دارم، ولی این نگاه در کشور ما با گونه رایجش در دنیا متفاوت است و من الگوی صحیح این جریان را قبول دارم. چون در حال حاضر انواع مختلفی از فمینیسم وجود دارد و به عنوان مثال، فمینیسم اسلامی یا انواع دیگر داریم.
فمینیسم در ایران به معنی خالهزنک بازی در آمده است
شکیبا هم در پاسخ به این سخنان گفت: متاسفانه در کشور ما فمینیسم به معنی خالهزنک بازی و خالهخان باجی بازی درآمده و با مفهوم اصلیاش فاصله دارد. در ایران، فمینیسم زاییده خانوادههای از هم پاشیده است و یک مفهوم سخیف پیدا کرده است. یک نکته دیگر اضافه کنم و آن اینکه فارغ از طنز زنانه و مردانه، طنز شاید فارغ از دیدگاههای مطبوعاتی و روزنامهنگاری، پلی با فلسفه داشته باشد.
نظر شما