۱۸ تیر ۱۳۹۰، ۱۰:۰۷

یادداشت نویسنده/

جای خالی کتاب آموزشی تئاتر و چگونگی تدوین کتب فنون بازیگری

جای خالی کتاب آموزشی تئاتر و چگونگی تدوین کتب فنون بازیگری

محمودرضا رحیمی کارگردان، مدرس و پژوهشگر تئاتر طی یادداشتی به معرفی دو کتاب بدن و حرکت در تئاتر پرداخت.

به گزارش خبرگزاری مهر، در یادداشت این هنرمند و مدرس عرصه تئاتر چنین آمده است: این یادداشت را در حالی می‌نویسم که بسیار امیدوارم تا چهار ماه آینده این سری کتب به‌طور کامل در دسترس دانشجویان و علاقمندان برسد. در حال حاضر نیز با خوشحالی تمام به خاطر چاپ دو شماره از این سری کتب دست به قلم می‌برم تا از دغدغه‌های دیرینم و نقش آنها در تدوین این کتب داشته باشم.

سال 69 ورود جدی من به عرصه تئاتر با شخصیت‌های بسیار مهم این رشته در تئاتر خراسان و مشهد، دوران سرگشتگی من و امثالم بود برای جستن کتابهای تئاتری. در آن زمان هرازگاهی به تهران عزیمت می‌کردیم و با مراجعه به نشر نمایش و خانم لاله تقیان و به همت ایشان کتابهای چاپ شده این نشر رامی‌گرفتیم و با خود به مشهد می‌بردیم. همچنین به همت ایشان و همکارانشان سری موجود مجلات نمایش، فصلنامه تئاتر و فصلنامه هنر را به کوله خود می‌ریختیم و یکسر روانه‌ پایانه (ترمینال) جنوب می‌شدیم و به شهرمان بازمی‌گشتیم.

عموماً مطالب این کتابها و مجلات و ... بر محتوای آثار و مراسم نمایشی و تحلیل آنها بر می‌گشت. آن جاهایی هم که به شیوه اشاره می‌شد و صد البته برای ما بسیار مهم بود، شیوه هایی از موشکین، گروتفسکی، زادک، اندکی باربا و تعاریفی از میرهولد و انبانی از یادآوریهای متد معنوی استانیسلاوسکی بود.

 




وقتی در اوایل دهه‌ هفتاد و ورود به دانشگاه به تهران آمدم ، تنها مرجع خرید کتاب برای دانشجویان دستفروشهای میدان انقلاب بود و آن دسته از کتابفروشی‌هایی که کتابخانه‌های شخصی می‌خریدند به ثمن بخس، و کتب مورد درخواست را با چند برابر قیمت به دانشجویان می‌فروختند. شاید بد نباشد بدانید که من در آن سالها جلد اول و دوم تاریخ تئاتر براکت را که الان هر سه جلدش و پس از گذشت 17 سال میشود بیست هزار تومان (!)  با هزار خواهش و التماس خریدم هشت هزارو پانصد تومان!!! جالب است بدانید که این مبلغ یک ششم کل هزینه‌ای بود که باید برای یک ترم به دانشگاه پرداخت می‌کردم. تازه بر سر گرفتن این کتاب با کتابفروش کار داشت به نزاع هم کشیده می‌شد، چون یکنفر که بعد متوجه شدم همکلاسی من است- بی خبر از اینکه من بیعانه‌ کتاب را داده‌ام به اصرار فروشنده راضی شده بود این دو جلد را به مبلغ ده هزار تومان خریداری کند که من به‌موقع با بقیه‌پول از راه رسیدم!

ببخشید اگر حاشیه رفتم. فکر کنم این حاشیه در شناخت فضای ذهنی من در تدوین کتابهایم بسیار مهم می‌نماید. در دهه هفتاد که آشنایی من با واحدهای دانشگاهی در آن زمان شکل گرفت، نقایصی نیز برای من مشهود بود، به عنوان نمونه نبود روانشناسی که تعبیرش می‌شود علم رفتار و یا فلسفه تئاتر که بیشتر این درس حول محور تاریخ فلاسفه می‌گذشت. و نه اشخاص فلسفی و فلسفه‌هاشان در تئاتر. نقص جدی در واحدهای تربیت بدنی نیز رخ‌نمایی می‌کرد، چراکه شما رشته‌ای همچون فوتبال یا شنا و یا تنیس روی میز را انتخاب می‌کردی و ترمی را به بازی سرگرم می‌شدی.

همانطور که پیش از این هم گفتم کتابهای چاپ شده عموماً محتوایی بود و راه را فقط برای حدس و گمان روشها برای ما باز می‌کرد و نه بیشتر. از سال هفتاد و سه که من رسماً گروه نمایش نیوشا را تأسیس کردم، همیشه دنبال مصادق تمرینی و کار عملی بودم و مدام مجبور بودم از خرده نقل قولهایی از چند هنرمند فرامرزی سخن به‌میان آورم که گروه با بزرگواری همان را به‌عنوان کلید از من می‌گرفتند و سراغ مطالعات و جستجو گری خودشان می‌رفتند. اما هیچ وقت از این معضل که گویا حلقه مفقوده‌ای میان ما و آنها وجود دارد غافل نبودم.

در دهه هشتاد کتابهای متدیک خصوصاً بازیگری روانه‌ی بازار شد و البته بحث و جدل‌هایی را نیز با خود به همراه ‌آورد که: این متدها برای ما نیست ، یا ایرانی نیست و یا چه و چها! در واقع سرگشتگی قبل باز هم وجود داشت اما از نوع تازه‌تری. البته از آن رو که من تدریس این واحدها را از ابتدای دهه‌ هشتاد در دانشگاهها آغاز کرده بودم و باید طرح درس کاملی برای هر کدام تعریف می‌کردم- غلط یا درست علت برخی از این کشمکش‌ها برایم روشنتر از قبل شده بود. فرض ما در قیاس فضای تئاتر حرفه‌ای و تئاتر دانشگاهی  نگره‌ی بی نظیر دکتر ناظرزاده بود مبنی بر اینکه این دو فضا در کشور ما تقریباً یکیست و در مواردی کاملاً بر هم منطبق است.

پس یافت حلقه‌ مفقوده ما می‌تواند در هر دو مورد تأثیر بسزایی داشته باشد. همین مسیر بود که روشن می‌ساخت بسیاری از ترجمه‌های لغوی نیز ما را به درون هدایت می‌کند و نه به برون نقش، یعنی فیزیک. مثلا ما Identificationرا همذات پنداری ترجمه کردیم در صورتی که ترجمه‌ی دقیق آن می‌شود همشکلی، شناسایی، احراز هویت.

البته سختی کار تئاتر لحظه به لحظه سختر می‌نمود. نبود مسائلی همچون اتاق فکر و اتاق تمرین از یک طرف و تکثیر خارق‌العاده‌ی گروههای تئاتری از طرفی دیگر فرصتی برای مداقّه بر مسائل بنیادی‌تر را از میان می‌برد. در این میان نمی‌شد به کتاب‌های متدیک بازیگری پرداخت چراکه هر متد اندیشه‌ی در جریان حرفه‌ای یک متخصص تئاتری بود که در مدرسه‌های تئاتری خیلی از کشورها حداقل دو سال زمان می‌برد تا بر روی هنرجویان بازیگری پیاده شود. این خود نیاز به سازمان و آکادمی تئاتر را زنده می‌کرد که در این زمان تا به اکنون میسّر نشده است. به همین دلایل ما هیچگاه نمی‌توانستیم به فهم دقیقی از جریان عملی متد دست پیدا کنیم.

پس فقط آنها را به صرف کلمات درج شده بر کتاب قضاوت می‌کردیم.: این یعنی آزاد گذاشتن منتقد درونی در زمان آموزش که چنین موردی نیز پرواضح نادرست است. وکرنه تمام متخصصین این رشته آگاهی داشتند که متد عبارتست از روشهای گوناگون به نقش رسیدن یک بازیگر- انسان. و اینکه هر متد مجموعه‌ای از تمرینات سخت و طاقت فرسا و زمان‌بر است . متد فلسفه و عرفان و از این حرفها نیست بلکه کار است و کار است و کار. البته این کثرت کار عملی در تناقض با اندیشه و شعور و درک نبوده و این دو در ارتباط مستقیم با هم هستند.

 




چالش دیگر من که دغدغه‌ تدوین کتابها را به همراه داشت یکسان بودن شکل کلاسهای دانشگاهی متعدد بدن ، حرکت، تربیت حس و ... بود. در زمان دانشجویی من تمام این کلاسها به شدت یکی بود و در همه‌ی آنها هنرجویان باید اتود کار می‌کردند. همیشه معتقد بودم که این شاخه‌ها حداقل در تعریفشان دارای گستردگی زیادی هستند. درست است که در یک‌جا به هم می‌رسند اما پایه‌ تعاریف خاص خودشان را دارند. در ابتدای دهه هشتاد به سراغ کتاب‌های پزشکی و تربیت بدنی و به‌خصوص مجموعه کتاب‌های آناتومی بدن و حرکت شناسی رفتم. در کتاب آناتومی بدن به لزوم بهداشت بدن و مراقبت و شناخت آن توسط بازیگر و در حرکت شناسی به مواردی همچون نحوه تمرینها و متدهای تمرینی خاص هر رشته ورزشی دست یافتم.

در کتابهای متدیک فرض همواره بر آن است که بازیگر این موارد را از قبل آموخته و حداقل ورزیدگی را دارد. پس من به این نتیجه رسیدم که ما از نیمه آغاز می‌کنیم. برای همین از نیمه آغاز کردن است که برخی از نقل قولهای متخصصین آنسوی مرزها را به اشتباه سرلوحه کار خود قرار می‌دهیم. مثلا گروتفسکی می‌گوید: تمرینات تئاتری نباید مثل تمرینات ورزشی باشد. اما چه چیزی غیر از ورزش می‌تواند به بدن بازیگر انعطاف بدهد؟ در شروع هر تمرین و برای باز شدن فکر و رسیدن به تمرکز و پمپاژ بیشتر خون به مغز و عظله‌ها چه چیزی می‌تواند بهتر از ده دقیقه نرم دویدن با بازیگر کمک کند، ما می‌گوییم برای گرم کردن گل کوچیک بازی کنیم، اما یک فوتبالیست گل کوچیک هم برای شروع بازی خود را گرم می‌کند.

دیگر نترسیدم که در کلاس از پزشکی حرف بزنم و از دانشجویانم بخواهم با یک پزشک همنشینی کنند و یا دیگر از اینکه از آنها بخواهم تمرینات سخت بدنی انجام دهند نگران این گونه خرده گیری‌ها نبودم که بگویند : کلاس بدن و حرکت شده کلاس ورزش! در نهایت نیز مدام یادداشت‌های خود را برمی‌داشتم و هنوز هم این کار را می‌کنم و از دانشجویانم نیز می‌خواهم این کار را انجام دهند. اکنون صریح می‌گویم که این کتابها محصول یک کار عملی دو طرفه است بین من و هنرجویان و دانشجویانم.

اکنون دو کتاب فنون بازیگری (1) بدن و فنون بازیگری (2) حرکت در دسترس همگان است و به امید خدا سه کتاب دیگر یعنی فنون بازیگری (3) گفتار آواها ، فنون بازیگری (4) از تربیت حس تا تثبیت احساس و فنون بازیگری (5) امرخلاق به مراحل نهایی نزدیک می‌شوند. لازم به گفتن این واقعیت است که بسیاری از تلاش‌های خود را مدیون خانواده و استادهای خوبم همچون حمید سمندریان، رکن‌الدین خسروی، منیژه محامدی و ... هستم. امیدوارم که همکاران برجسته و متخصصان خوبم با به تقریر در آوردن تجربه‌های خود نقصان‌های پر تعداد کتابهایم را پوشش دهند. از نشر افراز هم که با سعه‌ی صدر در هفت سال گذشته انتظار تکمیل این کتاب‌ها را کشید و اعلام آمادگی برای رفع نواقص در هر چاپ را اعلام کرد، بسیار ممنونم. 

کد خبر 1354493

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha