به گزارش خبرنگار مهر، دکتر محمدرضا اسدی استادیار فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در نشست" دین و تکنولوژی" که امروز یکشنبه 19 تیرماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، به موضوع" فرهنگ بستر تعامل دین و تکنولوژی" پرداخت و گفت: پرسش از نسبت دین و تکنولوژی زیر مجموعه یک پرسش اساسی تر یعنی نسبت دین و مدرنیته است.
وی یادآور شد: مراد من از دین در این بحث، اسلام است. بنابراین بحث من اسلام و تکنولوژی خواهد بود. مراد من از اسلام نیز عبارت است از آنچه در کتاب مقدس و سنت نبوی و ائمه اطهار آمده است.
استادیار دانشگاه علامه طباطبایی تأکید کرد: باوجود اینکه می توان از چشم اندازهای سه گانه هستی شناختی، معرفت شناختی و اجتماعی به نسبت دین و تکنولوژی پرداخت اما در این سخنرانی به نسبت دین و تکنولوژی از منظر اجتماعی توجه دارم که موضوعاتی مثل اخلاق، سیاست، اقتصاد و فرهنگ را به عنوان بستر تعامل دین و تکنولوژی می توان مورد تحلیل قرار داد.
وی تعریف ارائه شده از دین را به لحاظ متدیک دشوار خواند و در ادامه در تعریف خود از تکنولوژی گفت: تکنولوژی جنبه ابزاری اشیا است که متکی به علم جدید تولید و مصرف می شود که به دنبال خود عوارضی خواهد داشت.
دکتر اسدی در ادامه به تعریف خود از فرهنگ اشاره کرد و افزود: فرهنگ التزام گروهی به اجرای مستمر نوعی از عقیده در قالبهای متنوع ممکن است. من این تعریف را مبنای بحث خود در مورد نسبت دین و تکنولوژی قرار داده ام. وقتی می گوییم فرهنگ دینی و فرهنگ تکنیکی در واقع فرهنگ به منزله بستر و ماده ای است که صورت تکنیک و صورت دین را می پذیرد. تا کنون آنچه در میان ما رواج داشته این نوع مواجه فرهنگ با دین و تکنولوژی بوده است. اما باید عکس این مسئله باشد یعنی دین فرهنگی و تکنیک فرهنگی داشته باشیم در واقع تکنیک و دین بستر و ماده ای شوند که صورت فرهنگ را بپذیرند.
وی افزود: برای ایجاد توازن به جای اینکه فرهنگ دینی داشته باشیم دین فرهنگی داشته باشیم که دین فرهنگی در مقابل دین سیاسی یا دین فقهی و یا دین عرفانی و... می تواند باشد این نه به معنای معارض نیست و همینطور تکنیک چراکه تکنیک می تواند نظامی، آموزشی و... باشد اما تکنیک فرهنگی یعنی تکنیکی که در خدمت غایات فرهنگی قرار می گیرد.
استادیار فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در پایان تصریح کرد: فرهنگ صورتا و مادتا در تعامل با دین و تکنیک است و تا کنون بیشتر فرهنگ در مقام تعامل به عنوان ماده و بستری بوده که دین و تکنیک صورت خود را بر آن حمل می کردند به نظر می رسد برای ایجاد توازن از این به بعد باید تکنیک و دین آن چهره و صورت فرهنگی هم به خود بپذیرند.
دکتر بیژن عبدالکریمی نیز در این نشست به ارائه مقاله خود با عنوان" دین، تکنولوژی و رویدادگی" پرداخت و گفت: معنای واقعی پرسش از "نسبت میان دین و تکنولوژی" در واقع پرسش از نسبت میان عقلانیت/ عالمیت/ تفکر دینی و عقلانیت/ عالمیت/ تفکر تکنولوژیک" است.
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی افزود: ما در ادامه این پرسشها با کثرتی از عقلانیتها/ نظامهای اپیستمیک/ عالمیتها و "حیث تاریخی" حیات آدمی و عوالم گوناگون تاریخی از جمله حیث تاریخی عقل مواجه خواهیم شد. لذا نتیجه بعدی این مقاله از تحلیل پرسش از "نسبت میان دین و تکنولوژی" این خواهد بود که "چگونه می توان میان عالمیتهای گوناگون تاریخی نسبت برقرار کرد.
وی یادآور شد: "تکنولوژی و تفکر تکنولوژیک" به معنای جدید کلمه تنها در "سنت متافیزیک غربی"-و نه در هیچ سنت تاریخی دیگری- ظهور یافته و به همه جهان تسری یافته است. با توجه به این مسئله پرسش ما از "نسبت میان دین و تکنولوژی" به پرسش از "نسبت میان عقلانیت/ عالم دینی و عقلانیت/ عالم متافیزیکی" صورت بندی خواهد شد. اگر ما این شکل از صورت بندی را بپذیریم، در واقع پذیرفتهایم که پرسش از "نسبت دین و تکنولوژی" در روزگار ما در واقع بیان تازهای از همان پرسش دیرینه از نسبت میان "دین و فلسفه" یا "وحی و عقل" در سنت تاریخی خود ماست.
دکتر عبدالکریمی در پایان گفت: با تأمل بر راهحلهای کلی ارائه شده در نسبت میان دین و فلسفه یا نسبت میان "عقلانیت عبری" و "عقلانیت یونانی" که مسئله اصلی بنیادین در ظهور سنت فلسفه اسلامی بوده است به فهم "حقیقت به منزله رویدادگی" نزدیک خواهیم شد. به بیان ساده تر مقاله درصدد طرح این پرسش است که آیا وحدت بخشی به دو عالمیت/ عقلانیت گوناگون تاریخی امری بشری یا خارج از حوزه توانمندیهای بشری و امری حاصل رویدادگی است؟ طرح این نگرش می تواند افقهای تازهای برای تأمل در باب نسبت دین و تکنولوژی و نیز معنا و مفهوم دین و تفکر در براربر ما بگشاید.
نظر شما