۲۴ تیر ۱۳۹۰، ۱۱:۰۶

نامه تلخ یک شهروند داغ دیده/

چهار شبانه روز به‌دنبال پزشک متخصص / پدری که دوام نیاورد...

چهار شبانه روز به‌دنبال پزشک متخصص / پدری که دوام نیاورد...

خرم آباد - خبرگزاری مهر: یک شهروند خرم آبادی با ارسال نامه ای به خبرگزاری مهر ضمن تشریح روند مرگ پدرش در یکی از بیمارستانهای این شهر نسبت به کمبود پزشک متخصص در مرکز لرستان ابراز تاسف کرده و خواستار توجه ویژه مسئولان در این زمینه شد.

به گزارش خبرنگار مهر، نامه ارسالی این شهروند و نام و مشخصات وی در دفتر خبرگزاری مهر استان لرستان محفوظ است. همچنین خبرگزاری مهر نام پزشکان مورد اشاره در این نامه را نزد خود نگاه می دارد و در صورت نیاز نسبت به انتشار این اسامی اقدام خواهد کرد.

در نامه این شهروند خرم آبادی اینگونه آمده است: چندی پیش در روزی تلخ به ناچار بخاطر کسالت پدری فداکار و بزرگ و در اثر اشتباهی جبران ناپذیر و با توجه به اینکه ساعت حدود 13 ظهر بود و مطب پزشکان خصوصی تعطیل بود، با اورژانس 115خرم آباد تماس گرفتیم و در بین راه از راننده آمبولانس خواستیم بیمار ما را به بیمارستان شهدای عشایر انتقال دهد ولی ایشان با نادیده گرفتن درخواست و خواهش همراهان بیمار وی را به بیمارستان تأمین اجتماعی خرم آباد انتقال دادند.

در ابتدا بیمار را در بخش اورژانس بستری کردند و همه چیز عادی به نظر می رسید، کارهای اولیه ای که برای یک بیمار سرماخورده انجام می شد توسط یک پزشک عمومی انجام شد و امید آن می رفت تا این پدر بزرگوار نهایتاً بعد از 24 ساعت به آغوش گرم خانواده برگردد ولی متأسفانه به دلیل نبود کادر درمانی کافی و متخصص رفته رفته حال بیمار رو به وخامت گذاشت و منجر به کاهش سطح هوشیاری بیمار شد.

از کادر درمانی اورژانس خواستیم بیمارمان را به بخش مراقبت های ویژه انتقال دهند تا حداقل در آنجا توسط متخصصان ویزیت گردد ولی آنها اذعان داشتند که در بخش ویژه تخت خالی ندارند.

سرانجام بعد از گذشت 2 روز تلاش بی حاصل بیمارمان را به بخش ICU انتقال دادند و به ما گفتند که خودتان بروید دنبال فوق   تخصص ریه و دونفر پزشک فوق تخصص را به ما معرفی کردند.

پس از سپری کردن حدود 7 ساعت زمان در سالن انتظار درمانگاه محل فعالیت یکی از این پزشکان و کلی رفت و آمد و واریز مبلغ 108000ریال در چهار مرحله بالاخره برای انجام مشاوره پزشکی 5 دقیقه ای وارد اتاق آقای دکتر شدم و پس از سلام و احوال پرسی، مختصری از وضعیت پدرم را برای ایشان شرح دادم که اولین سئوالی که از من پرسیدند این بود که بیمار کجاست؟ گفتم بیمارستان تأمین اجتماعی؛ عکس های رادیولوژی مربوط به ریه و مغز بیمار را نگاه نکرده روی میز پرت داد و گفت به من ربطی ندارد، چرا بیمار را به بیمارستان تأمین اجتماعی برده اید؟

پس از کلی خواهش و تمنا نهایتاً دکتر بدون کوچکترین توجه به وظایف انسانی و قسم نامه پزشکی خود گفت برو از صندوق پول خود را پس بگیر، من فقط بیماران این بیمارستان را ویزیت می کنم چرا که ویزیت بیماران بیمارستانهای دیگر برایم مسئولیت دارد!

پس از کلی معطلی و با گذشت حدود 7 ساعت ( از ساعت 14 عصر لغایت 21شب) با نا امیدی کامل مطب ایشان را رها کرده و به سراغ دکتر دوم رفتم و به مطب خصوصی ایشان مراجعه نمودم تعطیل بود، از دیگر منشی های ساختمان پرس و جو کردم گفتند خیلی خوش شانس باشی حدود 3 ماه دیگر نوبت میگیری.

حیران و سرگردان در یک شب بهاری روانه سطح شهر شدم به امید یافتن آشنایی که بتواند ما را بدون نوبت به مطب دکتر و آنهم بصورت اورژانسی و 5 دقیقه ای هدایت نماید. بالاخره از طریق تلفنخانه بیمارستان تأمین اجتماعی شماره تماس دکتر را پیدا کردیم که جواب نمی داد.

در خلوت پر از بغض و تنهایی مان و پس از ساعت ها تفکر به این نتیجه رسیدیم که بیمارمان را به بیمارستان خصوصی شفا منتقل کنیم با ترس از اینکه نکند آنجا هم تخت خالی نداشته باشد به بیمارستان شفا مراجعه و شرح مختصری از حال بیمار و تلاش بیهوده خود برای یافتن دکتر متخصص را برای ایشان بیان کردیم که انصافاً دفتر پرستاری بیمارستان شفا با برخوردی بسیار آرام و مؤدبانه پذیرای ما بودند و پس از کلی بحث و مشاوره سرانجام با دکتر متخصص تماس گرفتند و ایشان قول دادند که اگر بیمار را به بیمارستان شفا انتقال دهیم بیمار را ویزیت کنند.

یأسمان تبدیل به دنیایی از امید و شادی شد. از سوپر وایزر بیمارستان شفا درخواست کردیم تا با مدیریت بخش ICU بیمارستان تأمین اجتماعی ارتباط تلفنی برقرار و مقدمات لازم برای انتقال بیمار را فراهم نمایند که پس از کلی مراحل اداری و انجام کارهای مقدماتی به بیمارستان تأمین اجتماعی مراجعه نمودیم و مقدمات کار انتقال بیمار را فراهم کردیم که در ابتدا به ما گفتند به دلیل ویزیت بیماران بخش ICU توسط پزشک و تزریق دارو و ... کار ما حدود یکی دو ساعت طول می کشد به ناچار پذیرفتیم و در سالن انتظار بخش منتظر ماندیم پس از گذشت حدود دو ساعت و پیگیری ما گفتند که رئیس بیمارستان حضور ندارد و برای انتقال بیمار شما نیاز به امضای ایشان می باشد، بروید و فردا بیایید.

با دنیایی پر از یأس و ناامیدی همه درها را به روی خود بسته دیدیم و تنها راه چاره ما انتظار و ذکر دعا و مناجات با پروردگار بود. آن شب را با دنیایی پر از اضطراب برای رسیدن فردا سپری نمودیم. صبح زود به بیمارستان مراجعه کردیم و با وقت کشی اعضای بیمارستان حدود ساعت 2 بعد از ظهر بود که به ما گفتند باید ICU آمبولانس را شارژ کنیم چند ساعتی طول می کشد، صبر کنید، چرا باید یک بیمارستان به این بزرگی ICU آمبولانس نداشته باشد؟ آن هم برای بیماران اورژانسی که حتی یک ثانیه هم در مرگ و زندگی آنان مؤثر است؟

خلاصه ساعت 21 شب پس از ساعتها تلاش بی حاصل با یأس و ناامیدی به مطب خصوصی دکتر متخصص ریه مراجعه کردیم، با چشمانی پر از اشک و ناامیدی از ایشان خواهش و تمنا نمودیم که خودشان شخصاً به بیمارستان تأمین اجتماعی مراجعه و بصورت آزاد بیمار ما را ویزیت نمایند که ایشان اصلاً قبول نمی کردند و می گفتند مسیرش دور است و بعنوان یک بیمارستان رسمیت ندارد و من به آنجا نمی آیم با کلی خواهش و تمنا و اینکه پدر ما یک بیمار و یک شهروند است و پزشک قسم خورده است و فرقی نمی کند بیمار دور باشد یا نزدیک، در شهر باشد و یا روستا بالاخره دکتر را راضی کردیم که برای ویزیت بیمارمان بصورت آزاد به بخش ICU بیمارستان تأمین اجتماعی مراجعه نمایند و ایشان قول مساعد دادند که ساعت 10 شب که همه بیماران مطب خود را ویزیت کردند بر بالین پدرمان حضور یابند و ایشان را ویزیت نمایند، گفتند بروید بیمارستان منتظر بمانید من می آیم.

خوشحال و شادمان و با دنیایی پر از امید بر بالین پدر مراجعه نمودیم و مشغول ذکر دعا و مناجات پروردگار بودیم، ساعت 9 شب بود که سرپرستار بخش ما را صدا کرد وقتی مراجعه کردیم گفتند که بیمار شما به رحمت خدا رفت!

و در نهایت تلاشمان بعد از گذشت چهار روز بیهوده ماند و اینگونه بر اثر کمبود امکانات پزشکی، نبود متخصص و کادر درمانی مورد نظر و نبود حس انسان دوستی و عدم تعهد، پدر ما به راحتی راهی سرای باقی شد.

در پایان نامه این شهروند آمده است که روزانه دهها بیمار دیگر از بیمارستانهای بدون امکانات و متخصص شهرستان خرم آباد وارد سردخانه می شوند و به زندگی آنان خاتمه داده می شود و کسی نیست که صدای مظلومیت این ملت را به گوش مسئولان برساند!

به هر حال به نظر می رسد کمبود پزشک متخصص در بیمارستانهای استان لرستان معضلی است که بارها از سوی مردم شهرستانهای مختلف استان به مسئولان منتقل شده است ولی همچنان در مرکز لرستان بیماران بسیاری به دلیل کمبود پزشک متخصص جان خود را از دست می دهند که امید می رود وزارت بهداشت و سازمان تامین اجتماعی برای تامین پزشکان متخصص در استانهای محرومی چون لرستان همت بیشتری به خرج دهند.

کد خبر 1359708

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha