به گزارش خبرنگار مهر، بازارچه نیکوکاری نشان دهنده اوج هنر افرادی است که علیرغم محدودیتهای اجتماعی نشان داده اند که می توان با سعی و اراده در راستای رسیدن به اهداف فردی و اجتماعی تلاش کرد و از جمله این مکانها بازار نیکوکاری مشهد است.
مسئول مرکزمعلولین شهید فیاض بخش مشهد از افتتاح دومین بازارچه نیکوکاری در بزرگترین مرکز نگهداری معلولان جسمی - حرکتی کشور همزمان با اعیاد پر مهر شعبانیه خبر داد.
یوسف کامیار در خصوص هدف برگزاری این بازارچه به خبرنگار مهر گفت: به منظور جذب کمک های مردمی و تقدیر از خیرین، همچنین معرفی توانمندیهای معلولان و شناسایی مشکلات و مسایل زیستی آنان به جامعه، این بازارچه راه اندازی شد.
آغاز کار با باران شروع می شود
نویدآسمانی شعبان دلهای همه را طراوت می بخشد این همه سرسبزی و آرامش ماحصل دلسوزی انسان نیک اندیش، زنده یاد عبدالله هنری است که به سال 1338 تا 40 به بار نشسته است.
عبدالله خود معلول بود و با ویلچر زمین خدا را طی می کرد، با زحمت و رنج فراوان، در سال 50 این بنای خیر را افتتاح کرد و از آن پس پیش خدا رفت تا همراه ملائک این معصومان گرفتار را دعا کند.
حالا این مکان امن به مدد بهزیستی و خیرین سر پا ایستاده و به جمعیتی خدمت رسانی می کند که به آینده امیدوارند مسیر ورود، یادمان تلاش توان یاران و معلمان و مدیران به رنگ سیاه و سفید قاب نگاهم می شود.
بعد می رسم به فضای دلنشین چایخانه با آن کاهگل ها و سفالینه های آبی به رنگ حوض وآب و نگاه دخترکان معصوم مرکز.
باید بیایی و لختی برمخده ها تکیه بزنی. حافظ بنوشی و دل به نسیم مهربان بدهی. بعد برسی به بازارچه اصلی که در آن 58 غرفه به استقبالت می آیند از چرم و زعفران گرفته تا صنایع دستی و نقاشی و فرش.
لابه لای مهربانی ادارات و شرکت ها، دست سازه های معلولان نیز چشم نوازی می کند.
ماحصل دستان کوچک، یادمان های یاوران، شوق حضور و گل و مهربانی بوی نان محلی می آید و تو با عطر تنور و سایه سیاه چادر می رسی به قوچان. با طعم فتیرزنده می شوی وبا قاتلمه محلی به زیره و بادیان و سیه دانه سلام می رسانی.
نرسیده به بازارچه غذا، چادر عشایری کلات تو را می کشاند تا ایل و چشمه و چلچله.
صنایع دستی چشم نوازی می کند و تو جلوه ای از زیست و آداب و دست سازه هایی به رنگ عشق می بینی. از کوچه های عطوفت تا لحظه های سرشار نشاط تو، تنها یک قدم مانده.فاصله از خود تا خدا. این را طیبه آب بندی یاور افتخاری مجموعه می گوید و می افزاید: ما هزار و 500 نفریم.
عضو یک خانواده هستیم
کاسه ای آش به دستم می دهد و می گوید نوش جان. مطمئنم مشتری می شوی. بازار چه غذا پر از آش و کوفته و میرزا قاسمی و دلمه و سمبوسه است.
چای و قهوه هم سرو می شود و همه فروش یعنی کمک به چشمان منتظر.آن هم در ماه انتظارعدالت و انصاف. حالا به گاه رفتن چیزی نمانده که توان خواهان دختر و پسر می آیند، طنین سرود امام رضا(ع) همه را عاشق می کند و لحظه های شکرین دیگر، نماهنگ هفت شهر عشق، اشک از دیده فرو می کشاند و دلها را به آسمان می رساند.
فاطمه ابراهیم بای نابینا است و پنج سال دوره ابتدایی را در دو سال جهشی خوانده است از سال 85 به مرکز آمده و شعر خوانی اش بازدید کنندگان را محو تماشای روشن دلی او می سازد.
سمانه احسانی نیا 27 ساله اهل قاین و در حادثه رانندگی قطع نخاع شده است. هیچ کدام از اندامش را نمی تواند حرکت دهد. تکیه بر چرخ مخصوص اما در گروه نمایش و سرود فعال است.
وی می گوید: دانشجوی پژوهشگری از گرایش علوم اجتماعی است.مهربان و لطیف ،عین نسیمی که برناتوانی جسمی اش می ریزد حرف می زند و شور زندگی بردلها می پاشد.
مصطفی شریعتی توان خواه 27 ساله بدون دست اما هنرمند نقاشی است که همه او را استاد خطاب می کنند.
دیپلم ریاضی فیزیک دارد و از ابتدایی نقاشی آموخته است. به همه لبخند تعارف می کند و می گوید: من نزد استادان زیادی این هنر را آموزش دیده ام.
با انگشتان پاهایی که توان راه رفتن ندارند، رنگ روغن را بر بوم می کشاند و می افزاید: بعد از آن توانستم به مسابقات کشوری و المپیاد جهانی راه پیدا کنم.
می بینم وی به تمام کاستی های جسمی اش رنگ توانمندی زده و ماحصلش شده: مقام اول کشوری، نهم جهانی، دبیر جشنواره های کشوری و برپایی چندین نمایشگاه فردی و جمعی در تهران، مراغه، مشهد، اصفهان و خراسان. حالا لحظه هایم پر از پیوند است.
پیوستگی من و همه کسان که آمده اند تا معلولان پاکدل قدری جانشان را معنا ببخشند و رنگ صفا هدیه سازند. باشد که از این همه مهربانی عقب نمانیم.
................................
گزارش: عزت خیابانی
نظر شما