قديمي ها مثال ديگري هم داشتند، آن ها هميشه مي گفتند: " بخند تا دنيا به روت بخنده" ، حرف قشنگي است. حالا اين كه ما چقدر عادت كرده ايم بخنديم و مشكلات بي پايه و اساس زندگي را مسخره كنيم موضوع ديگري است كه بايد قبل از اين كه افسردگي تمام وجودمان را بگيرد به آن توجه كنيم. خنديدن و شاد بودن كار سختي نيست اگر سعي كنيم بيشتر بخنديم و كمتر به مشكلات خود فكر كنيم آن وقت مي توانيم صورت زيباي زندگي را هم ببينم كار سختي نيست فقط سعي كنيم كمي لبخند را چاشني چهره كنيم!
افسردگي ها را جدي بگيريم
پايه و بنيان اساسي نقش جوانان در خانواده شكل مي گيرد در حقيقت فرزندان، سفراي خانواده هستند كه هر كدام دستاوردهاي فكري و فرهنگي كه در خانواده آموخته اند را به جامعه هديه مي كنند اگر نقش و آموزش خانواده ها مثبت باشد بدين ترتيب جوانان شادي و اثرات مثبت آن را براي جامعه به ارمغان مي آورند.
هر چند در اين ميان برخي كارشناسان نيز معتقدند: شادي از طريق ايمان وارد مي شود و اگر جوانان در اقشار مختلف ايمان خود را در زندگي تقويت كنند به طور حتم شاد زيستن را تجربه مي كنند. ضمن اين كه نقش والدين و خانواده نيزدر ايجاد روحيه شاد فرزندان خود مي تواند تا حد بسياري تاثير گذار است .
از طرفي بالا رفتن انتظارات جامعه و نسل جوان از خود ، و تلاش براي دستيابي به اين مطالبات از سوي ديگر منجر به شكاف بين انتظارات و امكانات شده و نارضايتي از عدم تحقق مطالبات بر منفي گرايي دامن زده است.و اين يعني پيدا شدن رد پاي افسردگي!
نتايج به دست آمده از تحقيقات صورت گرفته در دانشگاههاي مختلف به ما هشدار مي دهد كه حدود يك سوم دانشجويان آسيب پذيرند و بايستي اقدامات درماني و عملي مناسب در اين زمينه صورت گيرد زيرا جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعي معتقدند در صورتي كه علائم افسردگي به موقع تشخيص داده و درمان نشود ، ممكن است عواقب بسيار خطرناكي مثل "خودكشي" را به دنبال داشته باشد.
شايد يكي از مباحث جدي و در عين حال ضروري براي طرح و تفسير كه جامعه نسبت به آن بي توجه شده است ، مساله شادي و نشاط معقول افراد جامعه بوده كه مي بايست با آكنده شدن چنين فضايي در سطح جامعه و اجتماع از خود حساسيت نشان داد.
جامعه نيازمند نشاط است
براساس ديدگاههاي بزرگان و علماي دين نيز جامعه نيازمند نشاط و سرور است . آن گونه كه ائمه (ع) نيز با نشاط بودند و احكام دين را با نشاط انجام مي دادند و به افزايش شادماني جامعه تاكيد مي كردند و هيچگاه بياننشده كه تمام نشاط ها به فساد و گناه مي انجامد، چرا كه دين راه نشاط بدون گناه را به بشر آموخته است و دينداران بايد اين راهها را بيابند و براي افزايش نشاط در جامعه بكوشند.
البته بايد در اين ميان بعضي سوء استفاده هايي كه در زمينه هاي مختلف از مفهوم شادي يا نشاط و رضايت خاطر جامعه و جوانان صورت مي گيرد را نيز فراموش نكرد.
نشاط و شادماني در سطح ملي ، اساسا بخشي از ويژگي هاي فرهنگ يك كشور و يك جامعه است كه در كوتاه مدت با اعمال سياست گذاري هاي گوناگون ، تنها تا حدي مي توان در فرهنگ نشاط پذيري ملتها تغييرات مثبت و منفي ايجاد كرد. به عنوان مثال ديده شده است ملتهايي در اوج گرفتاريهاي ناشي از جنگ و بحرانهاي اقتصادي نيز روحيه پرنشاط ملي خود را از كف نداده و فراموش نكرده اند متقابلا چه بسيار ملتها و جوامعي هستند كه حتي با وجود گرايش اقتصادي و رفاه ملي و فقدان هرگونه تهديد جدي نيز ، نشاط و شادماني چنداني از خود بروز نمي دهند.
در هر حال آنچه از پيشينه تاريخي ملت ايران مشهود است ، نشان از اين دارد كه دست كم در چند سده گذشته عوامل ذهني و عيني ايجاد فرهنگ شادي و نشاط چندان در ملت ما فراهم نبوده و احياي روحيه شادابي و نشاط در سطح ملي و به خصوص قشر جوان به صورت نهادينه شده به كار فرهنگي و اقتصادي دراز مدتي نياز دارد.
انديشه جوان بايد شرايط پرورش داشته باشد
يك جامعه شناس در ارتباط با فقر نشاط و مثبت انديشي در ميان نسل جوان مي گويد: جوانان به هيچ عنوان طالب بي بند وباري ، هرج و مرج و فساد نيستند جوان انديشه ترقي و اصلاح و پيشرفت و در نتيجه سرفرازي و سربلندي جامعه اش را در عرصه گيتي خواستار است.
دكتر مهدي مهديزاده در ادامه مي افزايد: وقتي جوان نتواند انديشه و آمال و آرزو خود را به ثمر برساند ، طبعا به باغباني مي ماند كه باغ او خشكيده و ثمره سالها و روزها رنج و اميد او به نيستي و خشكي گراييده است . لذا بايد اين اجازه را داد كه انديشه ها پرورش يافته و جوانان حرف شان را بزنند و در محيط آرام و مساعد پرورش يابند.
وي مي گويد: شرايط و موقعيت هاي قابل پذيرش در جامعه خود را به هيچ وجه نبايد با جوامع بيروني تطبيق كنيم ، چراكه ممكن است معيارهاي مورد نظر در آن جوامع مطلوب جامعه ما نباشد.
قطبي شدن فقر و ثروت دليل عمده افسردگي
يك روانشناس نيز در اين خصوص مي گويد : اشتغال ، مسكن ، اعتياد و فرار مغزها هريك شاخصي است كه جنبه اي از اين بحران را نشان مي دهد و در كنار عوامل اقتصادي و اجتماعي ياد شده ، فقدان شرايط برابر براي شكوفايي استعدادها و توانايي هاي كساني كه خود را مستحق چيزي بيش از آنچه تحقق يافته است مي دانند، از عوامل شاخص در افسردگي جامعه به خصوص جوانان است.
سهرابي مي افزايد: برخورد جوانان با زندگي برخوردي فعالتر است ولي لايه هاي سني بالاتر موقعيت تثبيت شده تري دارند كه مربوط به دوره هاي قبلي زندگي آنان است اما جوانان امروز در صدد ايجاد و شكل دادن به زندگي خود هستند از اين رو مشكل مورد بحث در مورد جوانان نمود آشكارتر و شديدتري بر جا مي گذارد.
وي مي گويد : پديده قطبي شدن فقر و ثروت در جامعه يكي ديگر ازعوامل افسردگي جوانان به خصوص براي جوانان با توقعات بالا شده است .
وي تصريح مي كند : در صورتيكه شهروندان در تامين سرنوشت خودشان مشاركت فعال داشته باشند ودر اين مشاركت احساس تاثير گذاري نمايند ، آن جامعه سرزنده ، پويا و شاداب خواهد بود همچنين براي از بين رفتن حس افسردگي و ايجاد اميد به آينده و شاداب زندگي كردن جوانان ، والدين نقش بسزايي مي توانند ايفا كنند.
به هر حال مثبت انديشي يعني نگاه كردن به نيمه پر ليوان زندگي و كساني در عرصه فعاليت ها موفق ترند كه نگاه اميدوارانه تري به پيرامون خود داشته باشند و به خود روحيه بدهند تا انگيزه پيشرفت در آنان پرورش يابد . در غير اين صورت چيزي جز رخوت ، انزوا و افسردگي نسيب آنها نخواهد شد.
نظر شما