به گزارش خبرنگار مهر، "ن والقلم و مایسطرون"؛ این کلام خداوند بخشنده و مهربان است که در قرآن کریم به قلم قسم یاد کرده و این نشان دهنده جایگاه و ارزش والای قلم در نزد پروردگار عالم است.
همواره گفته می شود که کار خبرنگاری بعد از کار در معدن دومین شغل سخت همراه با آسیبهای خاص خود از منظر روحی و روانی و جسمی است که این امر حکایت از آسیب هایی دارد که در جریان حرفه خبرنگاری فعالان این بخش را تهدید می کند.
در این بین خبرنگاران شهرستانی، به نسبت خبرنگاران پایتخت یا شهرهای بزرگ خطرات و آسیبهای عرصه خبرنگاری را بیشتر احساس می کنند تا در اوج گمنامی همواره مورد تهدید انواع تکذیب و احضار و حتی در برخی مواقع تحقیر باشند.
خبرنگاران شهرستانی که پا در میدان اطلاع رسانی گذاشته اند همان گونه که مفهوم دقت، سرعت و صحت در خبر را می دانند؛ با مفهوم تکذیب خبر، احضار خبرنگار، بایکوت خبرنگار یا رسانه آشنایی دارند و خوب می دانند ترس از دست دادن شغل چه استرسی را هر روز به ذهن و روح خبرنگار وارد می کند.
فعالان خبری شهرستانی که در سرما و گرمای طاقت فرسا خبر و گزارش تهیه می کنند از هر دو مخاطرات فیزیکی و روحی - روانی فعالیت خبری بهره مندند. آنان هر روز با مسائل اجتماعی و مشکلاتی مواجه می شوند که بسیاری از آنان دردآور و ناراحت کننده است و شاید به همین دلیل است که محققان خبرنگاری را از نظر میزان استرس و اضطراب در رده مشاغل پراسترس دسته بندی می کنند تا سهم خبرنگاران از استرس های هر روزه فعالیت در شهرستانهای محروم حفظ شود!
و شاید در هیاهوی فعالیت هر روزه در روستاهای دورافتاده و محروم یادمان برود که متخصصان معتقدند استرس باعث بالا رفتن آدرنالین در خون می شود و در بلندمدت منجر به بیماریهای قلبی و عروقی خواهد شد!
هر ساله با فرارسیدن روز خبرنگار انواع تعریف ها و توصیف ها از حرفه خبرنگاری مطرح می شود ولی دریغ از توجه و مساعدت های واقعی از خبرنگاران فعال شهرستانی و شاید بتوان فراموش شده ترین خبرنگاران را در این روز فعالان خبری شهرستانها دانست.
برخی خبرنگاران به خصوص در شهرستانها بعد از 10 سال قلم زدن هنوز نمی توانند به فردای خود امیدوار و مطمئن باشند و بنابراین انگیزه ترغیب نیروهای تازه وارد به حضور فعال و جدی تر در این عرصه را ندارند.
خبرنگار شهرستانی خبرنگاری است که تنها ابزارش قلم و کاغذ است و حتی در بسیاری از اوقات از داشتن ضبط صوت و دوربین هم محروم است چه برسد به لپ تاپ و تجهیزات و امکانات و ابزار خبری دیگر.
خبرنگار شهرستانی خبرنگاری است که به علت یک اشتباه کوچک سهوی در درج یک خبر زحمات چند ساله اش توسط مسئولان نادیده گرفته می شود و مورد مواخذه قرار می گیرد و شاید برای همیشه نزد فلان مدیر و مسئول مغضوب باشد.
اینجا در شهرستانها خبرنگاران گمنام ترین قشری هستند که شب و روز نمی شناسند تا در فضایی که هنوز تا اطلاع رسانی مطلوب فاصله دارد تلاش کنند تا نه تنها برای ارتقا جایگاه اطلاع رسانی مبارزه کنند بلکه برای توسعه شهر و روستای محروم خود قدمی بردارند.
همانگونه که روند توسعه در شهرستانها با پایتخت و کلانشهرها تفاوت های فاحشی دارد فعالیت در چنین فضایی نیز به لحاظ کار خبری متفاوت است. اینجا کار خبری تنها نوشتن دغدغه ها نیست؛ اینجا فعالیت خبری زندگی کردن با مشکلاتی است که بیش از آنکه برای خبرنگار شهرستانی خبر باشد تبدیل به دغدغه شده است.
و شاید این روزها که خبرنگاران روز خود را به جشن می نشینند بازهم این خبرنگاران شهرستانی باشند که حتی در روز خود فراموش شده هستند و مظلوم واقع شده اند.
و اینگونه است که هر روز که توهینی می شنویم، با در بسته ای مواجهه می شویم، در فلان جلسه از ورودمان جلوگیری می شود و یا پرخشاگری را بر می تابیم به خودمان قول می دهیم دیگر خبرنگار بودن را دوست نداشته باشیم ولی فردای همان روز بی مهابا قلم در دست می گیریم یا شاید بهانه ای از رضایت مردم می یابیم تا دوباره باشیم و دوباره بنویسیم.
انگار خبرنگاری در خونمان ریشه دوانده که این حد مقهور این حرفه سخت و جذاب شده ایم و شاید بی دلیل نیست که می گویند خبرنگاری شغل پر خاطره و پر مخاطره ای است.
مسکن، معیشت، امنیت شغلی، تبیین جایگاه خبرنگار مشکلاتی است که اگر دغدغه وظیفه نبود خبرنگار را از حضور در این عرصه پر مخاطره بازمی داشت. و باید باور کرد که خبرنگاران شهرستانی، نه تنها مظلومند بلکه محروم و محکوم هم هستند.
با این حال من - یک خبرنگار شهرستانی - هر روز به خود یادآوری می کنم که فراتر از همه خط کشی های ایجاد شده در میان خبرنگاران در جای جای جهان مهم این است که من به عنوان یک خبرنگار در برابر دغدغه های مردمی که در کنار آنها زندگی می کنم مسئولم و شاید از خبرنگار بودن حس مسئولیت پذیری را خوب تمرین کرده ام؛ بی آنکه به این بیاندیشم که آیا مسئولان از فعالیت گمنام و بی چشمداشت من چیزی می دانند یا نه.
نظر شما