تاریخچه تشکل های سیاسی در بحرین به پنج مرحله کلی تقسیم می شوند که با توجه به اختلاف مراحل وسطوح وقوع این تحول در هر یک از این مراحل اهداف سیاسی آن نیز با یکدیگر مختلف بوده اند، اما آنچه که تمامی پژوهشها در مورد آن توافق نظر دارند وجود پارامتر الهام گرفتن از الگوهای حزبی دیگر کشورهای عربی است.
به تعبیری واضحتر معمولا تحولات تشکل های سیاسی در بحرین تحت تاثیر چالش های خارجی بوده وبه نوعی آن را باید واکنش نسبت به کنشهای خارجی همانند استعمار انگلیس وفشارهای بین المللی تا حضور نظامی یک ابرقدرت در کشورشان توصیف کرد.
اولین جرقه ها (دهه های بیست تا پنجاه میلادی)
این مرحله را باید نقطه آغازین شکل گیری جنبش ها وطیف های سیاسی در سرزمینی توصیف کرد که در حال تبدیل شدن به یک دولت نوین بود. از اوایل دهه بیست از قرن میلادی گذشته اولین مجموعه های سیاسی تشکیل وخواستار احقاق حق خود در دولت وبه کارگیری تجربه پارلمانی شدند.
گرچه این گروه ها که اکثرا تحت تاثیر مثبت جریانهای سیاسی هند، مصر یا بلاد شام (سوریه ولبنان) بودند اما از تاثیرگذاری منفی دیگر طرف های خارجی و به خصوص استعمارگران انگلیس بی نصیب نماندند.
با اعلام دولت استعمارگر انگلیس برای فراهم کردن زمینه افزایش دخالت بحرینی ها در امور داخلی کشورشان وعلنی شدن طرحهای اصلاحاتی این کشور استعماری در رابطه با تشکیل چارچوب های اداری در این کشور، شدت تنش بین برخی از قدرتهای مؤید اصلاحات ـ که به شدت از اوضاع آن زمان متضرر بود ـ ونیروها وجریان هایی هوادار حاکمیت هم پیمان با آن بالا گرفت.
گرچه این تنش در برخی از موارد به خشونت کشیده شد، اما به هر شکل برایند این رویارویی منجر به شکل گیری آگاهی وبیداری ملی مقاوم در برابر دخالت های انگلیس در امور داخلی کشور و طرفدار انجام اصلاحات داخلی در آن شد. به نحوی که می توان در یک جمله نتیجه این برایند را شکل گیری اولین هسته های ضد استعماری و مخالف سوء مدیریت داخلی دانست.
بعد از عزل شیخ "عیسی بن علی" حاکم این کشور در سال 1923، بحرین به بستری برای فعالیتهای سیاسی مختلف تبدیل شد، بالا بودن سطح آموزش، شکل گیری قشر کارمند وکارگر، گستردگی کلوپ های ادبی ونیز حضور تعدادی از جراید مصری، عراقی وهندی از مهمترین عوامل این بیداری سیاسی در میان مردم بحرین محسوب می شوند.
انتخاب نیمی از شورای شهر در سال 1924، انحلال دادگاههای مختلف از جمله دادگاه های سنی وشیعه در سال 1929 و جایگزینی دادگاه بحرین به جای آن وانتشار اولین بودجه در سال 1930 از نمادهای این تحول محسوب می شوند.
گرچه در این دوره خبری از شکل گیری حزب سیاسی مستقلی نیست اما این برهه را می توان در مشخص کردن سمت وسوی سیاسی اغلب جنبش های سیاسی وهدف گذاری آنها بسیار سرنوشت ساز دانست.
در سال 1938 قبایل مختلف بحرین در یک حرکت خودجوش خواستار مشارکت واقعی مردم از طریق پارلمان (سنی ـ شیعی) در امور حاکمیت شدند (خواسته ای که تا به امروز نیز در میدان لؤلؤه مردم آنرا سر می دهند). از همان زمان شیعیان خواستار تقسیم عادلانه کرسی های پارلمان به شکل منصفانه وچشم پوشی گروه حاکم از اندیشه مالکیت انحصاری قدرت بودند که تا به امروز نیز این خواسته ها همچنان ادامه دارد.
این کش وقوس تا سال 1953 ادامه یافت، در سپتامبر این سال بود که در جریان برگزاری مراسم عاشورا گروهی از افراد به رهبری یکی از افراد خانواده حاکم بحرین به دسته عزاداران حسینی در منامه حمله کرد وجرقه درگیری گسترده بین اهل تسنن وتشیع این کشور گردید مسئله ای که ظاهرا گروه مهاجم به دنبال ایجاد آن بودند.
در پی این حادثه بود که فرهیختگانی از هر دو مذهب جریان اصلاحی را به راه انداخته وآن را در کلوپ ها وروزنامه ها متبلور ساختند، این جریان با تشکیل از شبکه وسیع ارتباطی بین شخصیت های بارز شیعه و سنی خواستار وحدت صفوف این دو گروه شدند.
این تلاش ها منجر به تاسیس هیئت عالی اجرایی در اکتبر1954 شد که در اجتماع عظیم مردمی در سنابس اعلام موجودیت نمود. هیئت مذکور از هشت شخصیت (چهار نفر اهل تسنن وچهار نفر اهل تشیع) تشکیل شد که از طریق یک مجمع عمومی 120 نفره انتخاب می شدند.
تعدادی از روحانیون شیعه در کادر رهبری این هیئت حضور یافتند تا هیئت مذکور مبارزات سیاسی ـ ملی را با رویکردی مدنی وصلح طلبانه برای تشکیل شورای قانون گذاری، سندیکای کارگری وتصویب قوانین عادلانه آغاز کند.
نظر شما