۲۴ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۱

دعا در ماه رمضان - 129/

کیفیت عبور معصومین از جهنم دنیا/ استغفار انبیا و اولیا

کیفیت عبور معصومین از جهنم دنیا/ استغفار انبیا و اولیا

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه:‌ حضرت آیت الله مجتبی تهرانی در ادامه بحث دعا در ماه مبارک رمضان، ‌به تشریح کیفیت عبور معصومین از جهنم دنیا پرداخت و منشأ استغفار اولیا را تبیین کرد.

مروری بر مباحث گذشته

بحث ما راجع به ماه مبارک رمضان بود. گفتیم که افضل اعمال در این ماه هم تلاوت آیات الهی است که از مصدر وحی نازل شده است و هم راز و نیاز و اظهار حاجات عبد نسبت به ربّ است، چه در قالب دعاهای مأثوره باشد و چه دعاهای غیرمأثوره. پس دو چیز است که انسان در ماه مبارک رمضان به آن‏ها ترغیب شده است؛ تلاوت آیات الهی و دعا.

استغفار انبیا و اولیا

انبیا آنطور که قرآن از آن‏ها حکایت میکند، ابتدا برای خود طلب مغفرت میکردند: «رَبَّنَا اغفِر لِی»، بعد «وَ لِوَالِدَیَّ» و بعد بقیّه را دعا می‏کردند: «وَ لِلمُؤمِنین».(سوره ابراهیم، آیه 41)

همچنین از پیغمبر اکرم(ص) روایت بود که حضرت ابتدا برای خودش و بعد برای امّش طلب مغفرت میکرد. روایات متعددی را در جلسه گذشته خواندم که حضرت هفتاد بار در روز استغفار میکردند. گفتم که در دعاها هم، مثل دعای کمیل که کلمات علی(ع) است، مسئله استغفار زیاد دیده میشود. در دعای کمیل میخوانید: «الَّلهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهتِکُ العِصَمَ اللَّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنزِلُ النِّقَمَ اللَّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ اللَّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحبِسُ الدُّعَاءَ».(إقبال‏الأعمال، ص706)

سؤال این بود که با توجه به این‏که انبیا و اولیا معصوم و مطهر هستند، چه معنا دارد که اول برای خود طلب مغفرت میکنند و بعد برای دیگران؟ جلسه گذشته در پاسخ به این سؤال، سه وجه را بیان کردم که دیگر تکرار نمیکنم. این وجوه در واقع توجیهاتی است که در این رابطه کردهاند؛ هم نسبت به آیات و هم نسبت به روایات و اعمالی که از معصومین وارد شده است و هم نسبت به ادعیه، مثل ادعیه صحیفه سجادیّه.

وجه چهارم استغفار انبیا و اولیا

استاد ما(امام خمینی رضواناللهتعالیعلیه) غیر از آن وجوه سهگانهای که من جلسه گذشته عرض کردم، وجه دیگری را برای استغفار انبیا و اولیا بیان میفرمایند؛ البته وجوه دیگری هم هست، اما من این وجه را برای حُسن ختام بحث مطرح میکنم.

ایشان ابتدا به عنوان مقدمه برای توجیه این استغفارها میفرمایند: «اولیای خداوند، مثل علی(ع) چون با چشم ولایتشان حقیقت این عالم را مشاهده کرده بودند، جوار رحمت حق‏تعالی را به هر دو عالم نمیدادند». یعنی جوار رحمت حق‏تعالی را چه به عالم دنیا و چه به عالم آخرت و حتی به بهشت نمیدادند.

بعد هم ایشان برای شاهد مطلبشان میفرمایند: «لذا علی(ع) می فرماید: «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّه‏».(بحارالأنوار، ج28، ص233) به خدا قسم پسر ابوطالب به مردن، از بچّه به پستان مادر مأنوستر است».

رنج معصومین از زندگی در دنیا

ایشان می فرماید: «اگر به واسطه مصالحی نبود، نفوس طاهره آن‏ها در این محبسِ ظلمانیِ طبیعت لحظهای توقف نمیکرد». اولیای خدا وظیفهشان این بود که به این دنیا پای گذارند و کارها و مسؤولیت‏های الهی‏شان را انجام دهند. به تعبیر ما اگر به خودشان واگذار میشد، آن‏ها لحظهای نمیخواستند در این دنیا باشند؛ ولی وظیفه‏شان این‏گونه اقتضا می‏کرد. اگر به واسطه مصالحی نبود، نفوس طاهره آن‏ها در این محبسِ ظلمانیِ طبیعت لحظهای توقف نمیکرد.

بعد ایشان میفرماید: «خود وقوع در کثرت و نشئه ظهور و اشتغال به تدبیرات مُلکی بلکه تأییدات ملکوتی، رنج و المی است که ما حتی نمیتوانیم تصوّر آن را هم بکنیم». «وقوع در کثرت» یعنی همین‏که ایشان از آن عالم بالا به این عالم پایین نزول کردند. عالم کثرت، همین عالم دنیا است. همین بودنِ در اینجا و این‏که در اینجا به یک سنخ تدبیرات مُلکی و دنیوی، بلکه بالاتر، به تأییدات ملکوتی مشغول شوند، رنج و المی است که ما حتّی نمیتوانیم آن را تصوّر کنیم.

ایشان می‏فرماید این اولیای خدا، همین بودنشان و آمدنشان در دنیا، برای ایشان رنج بوده است. این‏ها هیچوقت نمیخواستند از جوار رحمت حق‏تعالی فاصله بگیرند. میدانی این‏ها کجا بودند و حالا کجا آمده‏اند؟! اگر بخواهم تشبیه کنم، باید بگویم مانند کسی است که در گلستانی بوده و اکنون او را در زبالهدانی آورده‏اند. البته به خاطر انجام وظیفهآمده‏اند؛ باید برای انجام تکالیف الهی‏شان به این عالم دانی پای می‏گذاشتند و این زحمات را تحمل می‏کردند.

ناله معصومین از فراق است

ایشان در ادامه میفرماید: «بیشتر ناله اولیا از درد فراق و جدایی از محبوب و کرامت او است و در مناجاتهای خود هم به این مطلب اشاره کردهاند». آه و ناله و درد آن‏ها از این است که چرا من را از آن گلستان به اینجا آوردند؟! ایشان به سراغ دعای کمیل از علی(ع) میروند و اشاره به این جمله میفرماید: «فَهَبنِی یَا إلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَولَایَ وَ رَبِّی صَبَرتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیفَ أصبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ».(إقبال‏الأعمال، ص708) خدا، ای پروردگارم، گیرم که در عذابت شکیبایی نمایم، چگونه از دوریات شکیبا باشم؟! درد و الم برای من این است که از تو جدا شدم و از جوار تو تنزّل کردم!

ایشان در ادامه میفرماید: «آن‏ها احتجاب مُلکی و ملکوتی نداشتند». احتجاب مُلکی که ایشان میفرماید، یعنی تعلّقات دنیوی و دلبستگی به دنیا و امور مادی. این‏ها حجاب‏های مُلکی است. حتّی ایشان میفرماید اولیای خدا احتجاب ملکوتی هم نداشتند. من جلسه گذشته در توضیح یکی از وجهها گفتم که دو نوع حجاب داریم؛ ظلمانی و نورانی. اگر تعلّق به دنیا حجاب ظلمانی باشد، این‏ها نه تنها حجاب ظلمانی نداشتند، بلکه حجاب نورانی هم نداشتند. یعنی تعلّقی به مقامات معنوی هم نداشتند.

کیفیت عبور معصومین از جهنم دنیا

ایشان وجود هر دو نوع حجاب را از اولیای معصوم خدا  نفی میکنند و میفرماید: «آن‏ها احتجاب مُلکی و ملکوتی نداشتند و از جهنّم طبیعت گذشتند و آن خامده بود و فروزان نبوده است». باید این‏ها را کمی توضیح دهم. ما در سوره مریم آیه‏ای داریم که می‏فرماید: «وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وارِدُها کانَ عَلى‏ رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیًّا». این آیه راجع به جهنم است. می‏فرماید کسی از شما نیست مگر این که وارد جهنّم شود؛ مسلّماً همه شما باید از جهنّم عبور کنید.

در ذیل این آیه از بعضی از ائمه(علیهمالسلام) سؤال میکنند که آیا عموم این آیه پیغمبر اکرم را هم شامل می‏شود؟ آیا شما را هم در بر می‏گیرد؟ آیا چون آیه شریفه هیچکس را استثنا نکرده است، حتی پیغمبر و علی(ع) هم وارد جهنم میشوند؟ حضرت میفرماید: «جزناها و هی خامدة».

استاد ما در اینجا به این روایت اشاره میکند و میفرماید بله! اولیای خدا از جهنم طبیعت گذشتهاند و آمدهاند، ولی آن خامده بوده است؛ یعنی فروزان نبوده است. آن‏ها هم مثل من و تو از عالم طبیعت آمدند، امّا این طبیعت اصلاً دامن آن‏ها را نگرفته است. مایه جهنّم، همین تعلقات انسان به طبیعت است. ایشان ترجمه «و هی خامده» را میآورد و اصلاً خود روایت را هم نمیآورد. میفرماید: «از جهنم طبیعت گذشتهاند و او خامده بوده است و فروزان نبوده است».

اسباب حجاب اولیا: التذاذ قهری از دنیا

بعد ایشان میفرماید: «و تعلّقات عالم در آن‏ها نبوده است و قلوب آن‏ها خطیئه طبیعی نداشته است؛ ولی وقوع در عالم طبیعت، خود حظّی طبیعی است و التذاذ قهری که در مُلک برای آن‏ها حاصل میشد، ولو به مقدار خیلی کم هم که بود، اسباب حجاب میشد». بالاخره معصومین هم در این عالم دنیا مینشستند، برمیخاستند و مانند انسانها زندگی میکردند. آیا ائمه ما شیرینی را از تلخی تشخیص نمیدهند؟ اگر تشخیص نمیدادند که نقص داشتهاند؛ در حالی که ما امام ناقص نداریم. پس التذاذ آن‏ها از طبیعت و عالم مادّه، امری قهری بوده است. در نتیجه آنچه که شیرین بوده است، برای ایشان کمی تلخ بوده است.

ایشان چهقدر زیبا تعبیر میفرمایند! میفرماید: «وقوع در عالم طبیعت، خود حظّی طبیعی است و التذاذ قهری که در مُلک برای آن‏ها حاصل میشد، ولو به مقدار خیلی کم هم که بود، اسباب حجاب بود». چنانچه از حضرت رسول(صلی‎اللهعلیه‎وآلهوسلم) منقول است که فرمود: «إِنَّهُ لَیُغَانُ عَلَى قَلْبِی وَ إِنِّی لَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِی کُلِّ یَوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً».(مستدرک‏الوسائل، ج5، ص320) گاهی دلم را کدورتی میپوشاند و من هم به واسطه آن هر روز هفتاد بار از خداوند درخواست آمرزش میکنم.

منشأ استغفار اولیا: توجه به غیر خدا برای خدا!

نگاه کنید که ایشان منشأ استغفار را چه چیزی قرار میدهند؛ حتی ایشان ملکوت را هم اضافه کرده است. می‏فرماید این‏ها نباید از غیر محبوبشان از چیز دیگری خوششان بیاید. همین‏که از این مقامات ملکوتی خوششان آمد، همین برای آن‏ها حجاب و منشأ استغفار بوده است. اینکه نتوانند توجه تام به محبوبشان داشته باشند، منشأ استغفار بوده است.

من این را در مباحثم عرض کرده‏ام که این‏ها در راه انجام وظیفه الهیشان مأمور به ابلاغ بودند. امثال ما میرفتند خدمت انبیا و اولیای خدا و ایشان هم برای خدا من را توصیه میکردند و احکام الهیّه را بیان میفرمودند. به همین مقدار که به من توجّه کرده است، کمی از توجّه به آن طرف کم شده است.

گرچه توجهِ ایشان به پایین به خاطر رضای خدا و در راه انجام وظیفه‏ای بود که از عالم بالا بر عهده داشتند، اما همین که توجه‏شان به پایین افتاد، کمی از توجّه ایشان به بالا کم شد. چه بسا پیغمبر وقتی امثال ما را که میدید، استغفار میکرد!

حضرت روزی هفتاد بار استغفار میکرد؛ اما برای این که وقتی میخواهد از محبوبش چیزی بخواهد، تمام حجب را پاره کرده باشد و هیچ حجابی در بین نباشد. بعد هم برای من و تو استغفار میکند. حالا فهمیدید چرا پیغمبر اوّل برای خودش استغفار میکند؟ دوبار میگوید: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ لِأُمَّتِی، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ لِأُمَّتِی».(بحارالأنوار، ج21، ص210) فهمیدید چرا؟ این هم یک وجه بود.

-----------------------------------------

پایگاه اطلاع‏رسانی حضرت آیت‏الله مجتبی تهرانی

کد خبر 1383964

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha