به گزارش خبرنگار مهر، نشست رسانهای نمایش "مراسمی برای یک دوست" به کارگردانی احمد ایرانیخواه با حضور عوامل و بازیگران نمایش، دوشنبه بعد از ظهر در تالار کنفرانس مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
در این نشست ایرانیخواه با تسلیت درگذشت علیرضا احمدزاده منتقد و روزنامه نگار تئاتر، درباره پیدا کردن داستان این نمایش گفت: از حد گذراندن ، موضوع اصلی داستان کوتاهی از رونالد بارتلمی با عنوان "ما گاهی اوقات دوستمون کلبی رو اذیت میکنیم" از کتاب "آماتورها" بود که تا پایان داستان نیز مخاطب پی نمیبرد کلبی ویلیامز چه چیزی را از حد گذرانده است که دوستانش او را مستحق دار زدن میدانند. از همان زمان به فکر اجرای این متن افتادم. البته داستان روایت اول شخص ندارد و توسط یکی از دوستان کلبی ماجرای دار زدن او روایت میشود.
وی افزود: بعد از این با آثار دیگری از بارتلمی که از نویسندگان دهه 60 و 70 آمریکا در حیطه پست مدرن است، آشنا شدم و احساس کردم تمام آثاری که از او در ایران ترجمه شدهاند قابلیت اجرا را دارند. پس نوشتن متن براساس طرح داستانی این اثر را به خانم ملیحه مرادی جعفری پیشنهاد دادم و این متن در سال 84 به صورت نمایش رادیویی به کارگردانی ژاله علو اجرا و مورد استقبال واقع شد. بعدها آشا محرابی نیز آن را نمایشنامهخوانی کرد.

کارگردان "مراسمی برای یک دوست" تصریح کرد: سرانجام سال 89 با دوستان دانشگاهی خود در گروه کارگاه تجربی نمایش تمرین کار را آغاز کردیم و از آنجایی که من به دراماتورژی جامعه معتقدم، تصور میکنم یک هنرمند باید ابتدا جامعه را دراماتورژی کند که این امر نیازمند آشنایی او با فرهنگ، سیاست، اجتماع وهمه وجوه یک جامعه است. بر خلاف دیدگاه عام، دراماتورژی فقط به ادبیات نمایشی اختصاص ندارد و به جامعه آماری مخاطب نیز مربوط می شود. چرا که نمیتوان بدون توجه به فرهنگ ، سیاست و نگاه اجتماعی و دینی مخاطب تئاتری اجرا کرد.
ایرانیخواه با بیان این مطلب که بارتلمی اعتقادی به جهان دینی ندارد و به سکولاریسم معتقد است، اظهار کرد: کاری که ما در نمایش انجام دادیم، افزودن جهان دینی به اثر بود و اینجا است که اقتباس معنای حقیقی خود را پیدا کرد. با اضافه کردن شخصیت کشیش، فضای حاکمیت فردی را به سوی حاکمیت یک نظام کشیدیم، در این اجرا، این کشیش است که سردمدارهمه چیز است و بر همه چیز مهر تأیید میزند.
وی ادامه داد: اخلاق فاکتور بعدی بود و ما در بحث محتوایی با زیر سوال بردن اخلاقیات، به نوعی دین را وارد داستان میکنیم ومیگویم دین به خودی خود چیز خوبی است و این انسانها و نظامهای حاکم هستند که برای رسیدن به مقاصد اجتماعی خود، دین را دستاویز قرار میدهند.
کارگردان "راز ماهی طلایی آکواریوم آقای ژان" با بیان این مطلب که هرگز به سمت شعارزدگی نرفتهاست، درباره واکنشهای برخی از مخاطبان و منتقدان نمایش گفت: مخاطب باید واکنش نشان دهد و تئاتر موظف به ایجاد چالش است. من بر نقدهای منفی خرده نمیگیرم و معتقدم این نوع نمایش باید شناخته شود. نقش مطبوعات را نیز در این بین به منزله عینک مخصوص برای نمایشگرهای سه بعدی میدانم.
وی ادامه داد: این متن مولفههایی دارد که نمیشود با ساختار علت و معلولی ارسطویی، آن را کارگردانی کرد. در این ساختار مدرن شخصیت پردازی خاصی وجود ندارد. به همین دلیل بازیها به سمت نمایش احساسات یا روانشناختی نمیرود و بازیگران تنها مجری متن هستند.
ایرانیخواه در پایان سخنان خود تصریح کرد: با تمام واکنشها و نقدهای مثبت و منفی هر انسانی با عقل سلیم خود مختاراست به دیدن نمایش ما بیاید. نمایش ما با استفاده از اساس پست مدرنیسم که رجعت به گذشته است، اجرا میشود. گذشتهای که با آن حالمان را میسازیم و من با وجود احترام به نظرات مخالف، از دوستان میخواهم به راحتی ما را دار نزنند!
متن من حرف اول و آخر نمایش نبود
ملیحه مرادی جعفری نویسنده نمایش نیز در بخشی از نشست درباره تغییرات متن در زمان تمرین اظهار کرد: اتفاقی ارزشمندی که در این کار به وقوع پیوست نگاه باز ما زمان آغاز تمرینها بود. این اثر در نتیجه یک کار گروهی و کارگاهی شکل گرفت و نظرات دوستان در زمان تمرین منجر به ایجاد تغییراتی شد. چرا که اعتقاد داشتم این متن حرف اول و آخر نیست و هر یک از افراد گروه میتواند اندیشه خود را برای تکمیل آن ارائه دهد.

وی افزود: برای مثال شخصیت پیت در متن اولیه یک شخصیت بود اما با نظر دوستان فرد شبیه سازی شده او به متن اضافه شد. یا بازیگر شخصیت هلن مرا واداشت برای او متن بیشتری بنویسم تا حضور پررنگ تری از او ببینیم.
این نویسنده درباره اقتباسی بودن این نمایشنامه توضیح داد: من در یک پروسه زمانی روی اقتباس کار میکردم و این به فعالیت نویسندگی من در رادیو برمیگردد. درباره نظرات مثبت و منفی هم باید بگویم حتما قطب مثبت و منفی ارزش داشته که ایجاد شدهاند و ما در کنار انرژی مثبت به انرژی منفی نیز نیاز دارم.
از خود گذشتگی روی صحنه دشوار است
توماج دانش بهزادی بازیگر نقش کلبی نیز به ارائه نظرات خود درباره نمایش پرداخت و گفت: در بسیاری از آثار کارگردان جامعه را میبیند و ممکن است به این واسطه گاهی دچار شعارزدگی هم شود. اگر در اثری متناسب با فضای جامعهاش که شعار میطلبد، شعار هم بدهد اشکالی ندارد اما در این نمایش با توجه به نوع بازی، صحنه آرایی، لباس و ایدههای اجرایی که همه بر مبنای آشنا زدایی است نمیتوانیم به سمت شعار رفته باشیم چون با این موضوع مغایرت دارد.

وی افزود: تفاوتی که در نوع بازی کلبی با دیگر بازیگران مشاهده میشود کاملا آگاهانه بوده است. البته این تفاوت در بستری همگون اتفاق میافتد و همه بازیها در یک نوع هستند. البته بازی در این نقش برای من که ذاتا پر جنب و جوش هستم نیز سختیهای خاص خود را داشت.
بازیگر نقش کلبی از همکاران خود در این نمایش تشکر و اظهار کرد: از خود گذشتن روی صحنه کار دشواری است. اما بازیگران این نمایش برای بهتر دیده شدن نقش من خود را کنار کشیدند. در این نمایش با ادا و اطوارهایی خالی از معنا به دنبال رسیدن به کلیتی پرمعنا بودیم که این جای تقدیر دارد.
پست مدرنیسم مدام به گذشته برمیگردد
رضا زاده طراح صحنه این نمایش نیز به توضیح درباره دلایل انتخاب اکسسواری رئال برای اثری مدرن پرداخت و اظهار کرد: تصور میکنم در پست مدرنیسم ما مدام به گذشته برمیگردیم بنابراین استفاده از این نوع دکور و وسایل نمیتواند با نمایش در تضاد باشد.
وی افزود: قالب اجرایی این نمایش یک قالب پست مدرن است بنابراین من برای جلوگیری از شعار زدگی وفهم مباحث فلسفی اثر در طراحی خود به سمت فانتزی رفتم. در فضای پست مدرن، همه زمانهای گذشته، حال و آینده با یکدیگر تلفیق میشوند و من برای این منظور از هر عنصری در صحنه استفاده کردم تا نشانههای خود را ارائه دهم.
نظر شما