وجود ذخائر عظیم نفت و گاز و موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خلیج فارس موجب شده که این منطقه همواره مورد توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای قرار گیرد. بیش از 50 درصد از انرژی جهان در این منطقه است و حدود 40 درصد از صادرات نفت جهان از تنگه هرمز میگذرد و سالانه حدود 13 هزار شناور از طریق تنگه هرمز به خلیج فارس وارد میشود به همین جهت میتوان ادعا کرد که خلیج فارس یکی از مهمترین آبراههای بینالمللی جهان محسوب میشود.
تحولات سیاسی و امنیتی و شرایط جدید در عراق بر اهمیت منطقه و توجه قدرتها افزوده است، به ویژه پس از حوادث 11 سپتامبر توجه بیشتری به شبه جزیره عربستان به عنوان منشا رشد افراط گرایی در منطقه خلیج فارس شده است. ضمن آن که نباید از سیاست مداخله جویانه قدرتهای دیگر به خصوص ایالات متحده غافل شد.
روابط ایران وآمریکا پس از حوادث 11 سپتامبر
حادثه 11سپتامبر نقطه عطفی در سیاست بین الملل محسوب می شود. از این مقطع زمانی به بعد روابط آمریکا با کشورهای خاورمیانه از جمله ایران تحت تاثیر فضای 11 سپتامبر قرار گرفت. آمریکا جهان را به دو بلوک جدید تقسیم کرد، گروههایی که از دید این کشور حامی تروریسم هستند و مجموعه هایی که در برابر تروریسم مقاومت می کنند. اگر چه هیچ گونه تعریف مشخصی از تروریسم وجود نداشت و ندارد. بنابراین در چنین فضایی آمریکاییها به تفسیر نامتقارن مفهوم و کارکرد تروریسم مبادرت کردند.
عده ای بر این اعتقادند که حادثه 11سپتامبر منجر به افزایش تعارضات میان ایران و ایالات متحده گردیده است. گروه دوم نگرش کاملا متفاوتی دارند، آنان این موضوع را مطرح می کنند که حادثه 11 سپتامبر اگر چه مداخلات آمریکا را افزایش داد اما نیاز آمریکا به جمهوری اسلامی ایران به گونه قابل توجهی ارتقا یافته و این امر سطح روابط دو کشور را در حوزه امنیت منطقه ای، همکاری جویانه نموده است. از آنجا که آمریکا نگرشی کاملا بدبینانه نسبت به ایران دارد، طبیعی است که میزان تهدیدات آمریکا از وضعیت نهفته خارج گردیده و نشانه هایی از تهدیدات اجرایی و عملیاتی شده را منعکس می سازد.
اختلافات عمده بین ایران و آمریکا
میان ایران و آمریکا تضادهای زیادی وجود دارد که در ذیل به برخی از مهمترین آنها می پردازیم.
الف) برنامه هسته ای
در حال حاضر مهمترین اختلاف بین آمریکا با ایران، برنامه هسته ای جمهوری اسلامی می باشد. با اعلام دستیابی ایران به فناوری غنی سازی اورانیوم مرحله جدیدی از اختلاف بین دو کشور آغاز شد . اگر چه براساس دیدگاه واقع گرایانه، تکثیر سلاح های هسته ای برای ایران غیر قابل توجیه است، اما از دیدگاه واشنگتن و متحدان این کشور، هدف دستیابی ایران به این فناوری، ساخت سلاح هسته ای است که معادله موجود را به نفع ایران تغییر خواهد داد با وجودی که ایران برخلاف اسرائیل، هند و پاکستان عضو NPT می باشد و آژانس بین المللی انرژی اتمی هیچ گونه فعالیت غیر قانونی و خارج از منشور آژانس را گزارش نکرده است، اما آمریکا به دلیل نگاه بدبینانه ای که نسبت به ایران دارد بر این ادعاست است که این کشور در آینده ای نه چندان دور تبدیل به یک قدرت هسته ای خواهد شد.
ب) خاورمیانه
مورد دوم اختلافات اصلی بین ایران و ایالات متحده مربوط به سیاست های ایران در خاورمیانه و سازش اعراب و اسرائیل و البته تحولات اخیر موسوم به بهار عربی است. به این ترتیب ایران در خاورمیانه از جهات گوناگون با ایالات متحده به عنوان اصلی ترین بازیگر دچار تعامل و تقابل است و تلاش ایران برای مخالفت با روند سازش خاورمیانه و نحوه نقش آفرینی غرب در کشورهای عربی که شاهد انقلاب بوده اند، ابزاری برای مبارزه با هژمونی گرایی و یکجانبه گرایی ایالات متحده در منطقه است. این درحالی است که غرب درصدد نادیده گرفتن نقش ایران در تحولات منطقه ای است.
همکاری در برابر تقابل
حادثه 11 سپتامبر تحولات ژئو پلیتیکی گسترده و چند لایه ای را ایجاد کرده و دستور کارهای امنیتی جدیدی را به وجود آورد. بعد از این حادثه به جهان این گونه القا شد که القاعده مسبب اصلی 11 سپتامبر بوده است. در نتیجه دولتمردان آمریکایی تغییر در استراتژی امنیتی ایالات متحده را در دستور کار خود قرار دادند و بر ضرورت مبارزه با تروریسم تاکید داشته اند. آنان گروههای تروریستی و بازیگرانی را که دارای جهت گیری رادیکال می باشند را به عنوان نماد تروریسم دانسته و به مقابله با آنها پرداخته اند. در استراتژی امنیت ملی آمریکا درسال 2006 آمده که "شکست تروریسم نیازمند یک استراتژی بلندمدت و تغییردر الگوهای قدیمی است. آمریکا در حال جنگ با دشمن جدید و با دامنه جهانی می باشد. ما دیگر نمی توانیم برای متوقف ساختن تروریست ها بر بازدارندگی یا اقدامات دفاعی در جهت خنثی ساختن اقدامات آنها در اخرین لحظات اتکا کنیم. ما باید جنگ را به خانه دشمن بکشانیم و آنها را به عقب نشینی وادار سازیم. برای موفقیت در تلاش هایمان به حمایت و اقدام هماهنگ دوستان و متحدانمان نیاز مند هستیم".
در راستای همین منشور ایالات متحده به افغانستان و عراق حمله کرد. این اقدامات دو فرصت را برای ایران به وجود آورد. چرا که دو رقیب و دو رژیم مشکل ساز برای ایران از بین رفت و ایران توانست با خیال آسوده تری به تدوین سیاست های منطقه ای خود بپردازد.
حادثه 11 سپتامبر و اعلان جنگ ایالات متحده بر علیه طالبان فضای جدیدی از همکاری را بین تهران و واشنگتن به وجود آورد. اما دوره این همکاری ها بسیار کوتاه مدت بود زیرا هشدار بوش به ایران در مورد تلاش برای بی ثبات کردن دولت جدید در افغانستان و پناه دادن به سران القاعده این جو همکاری جویانه را از بین برد.
عراق
با وقوع حادثه 11 سپتامبر سیاست ایالات متحده در قبال خاورمیانه دچار تحول اساسی شد. حمله به عراق و تغییر رژیم حاکم بر این کشور از مهمترین این موارد است. همانگونه که می دانیم سیاست کلینتون در مورد ایران و عراق مبتنی بر مهار دو گانه با تاکید بر تحریم اقتصادی بود. در مورد عراق تحریم ها، به صورت بمباران های مقطعی، بازرسی از برنامه های هسته ای و منزوی نگاه داشتن رژیم عراق در صحنه بین المللی در دستور کار کلینتون بود. اما پس از انتخاب شدن جورج بوش ملاحظات بین المللی آمریکا دچار تغییر و تحول کلی شد و حادثه 11 سپتامبر فرصت مناسبی را برای آمریکا جهت از بین بردن عراق فراهم آورد.
حمله ایالات متحده به عراق توازن قوای منطقه ای را در خاورمیانه متزلزل و دگرگون ساخت. سرنگونی یکی از جدی ترین دشمنان ایران یعنی صدام حسین، به ارتقای جایگاه منطقه ای ایران کمک نمود. مرگ یاسر عرفات و روی کار آمدن ابومازن، اعلام همکاری جهاد و حماس با رهبری جدید در راستای حفظ همبستگی و تحقق کشور فلسطین، اعلام آمادگی کشورهای اروپایی برای به رسمیت شناختن این دو گروه فلسطینی، اعلام عقب نشینی اسراییل از کرانه های غربی، کاهش ادعای برتری منطقه ای اسرائیل از کرانه های غربی و کنار گذاشتن استراتژی گسترش گرایی، تخلیه جنوب لبنان، به رسمیت شناخته شدن حزب الله توسط سازمان ملل، فضایی از اشتراک منافع را بین ایران و ایالات متحده پس از حمله این کشور به عراق فراهم آورد.
بحرین به مرکز عمده و استقرار نیروهای آمریکایی در منطقه تبدیل شد تا جایی که آمریکا برای حمله به عراق از این کشور کمک گرفت. در بحرین تا حدودی آزادی های سیاسی بیشتر شد و ولی هم اکنون برخی ازمحدودیتها در این کشوروجود دارد. پادشاه بحرین با وجود درخواست مخالفان این کشور قانونی را تایید کرد که فعالیت انجمنهای سیاسی دراین کشور را محدود می کند.
یمن
پس از حوادث 11 سپتامبر "عبدالله صالح" رئیس جمهوری یمن اعلام کرد دیگر برای تصدی پست ریاست جمهوری نامزد نمی شود تا زمینه تغییرات سیاسی در کشورش فراهم شود. وی که پس از گذراندن 12سال در منصب ریاست جمهوری یمن شمالی از سال 1990 قدرت را در این کشور به دست گرفت درمراسمی اعلام کرد که درانتخابات ریاست جمهوری 2006 شرکت نخواهد کرد.
عربستان
دولت عربستان سعودی طی سالهای اخیر و بویژه پس ازحوادث یازده سپتامبر 2001، با موج فزاینده نارضایتی ها و اعتراضات داخلی و خارجی بر سر نبود دموکراسی و حاکمیت انتخابی مواجه بوده و لذا به منظور رهایی از فشارهای یاد شده تلاش نموده تا با برگزاری انتخاباتی هرچند محدود ، تا حدی فشارهای یاد شده را کاهش دهد. ضمن اینکه در این انتخابات نیز زنها و نظامیان حق رای نداشته و نیمی از شورای های شهر را نیز دربار تعیین خواهد کرد. در واقع انتخابات در عربستان که تنها مردان آنهم غیر نظامیها را شامل می شد آزمونی در راه به اصطلاح دموکراسی بود، واژه ای که در این کشور بیگانه بوده و تلاش گردیده تا چارچوب سخت قبیله ای آن حفظ شود.
درحال حاضر عربستان سعودی سرگرم دست و پنجه نرم کردن با عناصر گروه القاعده در این کشور است.هر از چند گاهی مقامات این کشور با ارائه لیست های متعدد عناصر القاعده را معرفی می کنند و نیروهای امنیتی را مامور دستگیری آنها در هر منطقه ای از خاک این کشور می نمایند.
حضورعناصر القاعده در عربستان بزرگترین چالش برای این کشور و آمریکا به شمارمی آید زیرا همین عناصر القاعده بودند که طرح حمله به برج های دوقلو را ریختند و سپس توسط عاملان خود به اجرا در آوردند. آمریکا که ریاض را یکی از همپیمانان اصلی خود در منطقه می داند با چشم پوشی از این موضوع تلاش کرد تا از این واقعه به نحو دیگری بهره برداری کند. در گزارش 900 صفحه ای کنگره آمریکا درباره حملات 11 سپتامبر، حدود 28 صفحه مربوط به اتهامات عربستان مبنی بر حمایت مالی از عاملان این حملات حذف شده است.
سوریه
آمریکا برای منزوی کردن سوریه و خارج کردن نیروهای این کشور از لبنان به همراه فرانسه دست به یک سلسله اقدامات زد و از طریق تصویب قطعنامه 1559 در مجمع عمومی سازمان ملل دمشق را وادارساخت تا نیروهای خود را از لبنان خارج کند.
همزمان با آن آمریکا از چندین جهت سوریه را تحت فشارهای خود قرارداد اول کنترل مرزهایش با عراق برای جلوگیری از نفوذ خارجیها به این کشور دوم همکاری بیشتر با تیم تحقیق سازمان ملل و سوم بستن دفاتر گروههای جهادی فلسطین و چهارم امضای قانون تحریم اقتصادی علیه این کشور.
لبنان پس از حادثه 11 سپتامبر شاهد تغییرو تحولات زیادی بود بویژه پس از ترور رفیق حریری نخست وزیر سابق این کشور عرصه سیاسی این کشور دست خوش تغییر شد. همزمان با برگزاری انتخابات پارلمانی در این کشور، آمریکا و فرانسه تلاش کردند تا با حمایت از مخالفان خود ، نفوذ خود را در این منطقه بسیار حساس منطقه گسترش دهند. آنها درقطعنامه 1559 ضمن درخواست از سوریه برای خارج کردن نیروهایش از لبنان، اصرار بر خلع سلاح حزب الله کردند.
انتخابات آتی پارلمان لبنان نیز موافق میل آمریکا نبود زیرا بسیاری از کرسیهای پارلمان لبنان در اختیار نیروهای مقاومت قرار گرفت که این شکست دیگری در فاز سیاسی برای آمریکا به شمار آمد.
اردن
گسترش همکاری اردن با رژیم اسرائیل، افزایش نهادهای مدنی دراین کشور که اکثرا درزمینه حقوق بشر فعال هستند، عقب نشینی اردن در مقابل انتقادهایی که از سوی سازمان های غیر دولتی در غرب بویژه آمریکا مطرح می شد و نقش کلیدی اردن در گام اول طرح خاورمیانه بزرگ و دست زدن به یک سلسله اصلاحات در کابینه اردن از جمله تاثیرات حادثه 11 سپتامبر بر این کشور بود.
مصر
مصر پس از واقعه 11 سپتامبر 2001 شاهد چندین تحول مهم بود. برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در این کشور، همکاری آمریکا با گروههای اپوزیسیون و اخوان المسلمین، ایفای نقش کلیدی در ایجاد صلح و تغییر استراتژی آمریکا نسبت به کشورهای انحصار طلب منطقه که مصر درراس آنها قرار داشت از جمله این تحولات بود. براساس استراتژی فوق حکومت های منطقه می بایست سیستم سیاسی خود را برای مشارکت احزاب مختلف می گشود. فشار مقامات آمریکا به حزب ملی دمکراتیک حاکم برای تعدیل قانون اساسی نیز در این راستا قابل ارزیابی بود.
لیبی
قذافی پس از این حوادث ازترس تغییر حکومت به سمت مدارا با غرب بویژه آمریکا حرکت کرد. رهبر وقت لیبی دراقدامی غیرمنتظره همکاری خود با آژانس بین المللی انرژی اتمی به منظور نظارت بر فعالیت های هسته ای خود را افزایش داد.
نظر شما