علیاصغر کفشچیانمقدم هنرمند نقاش کشور به خبرنگار مهر گفت: اگر این آثار را مستقل از دیوارهای شهر و تهران و ایران بررسی کنیم به لحاظ کیفیت و تکنیکی آثاری مناسب هستند. اما آنچه که دو مولفه کیفیت و تکنیک را زیر سوال میبرد این است که نقاشیهای دیواری در رابطه با محیط معماری و مخاطب آثار خوبی نیستند.
وی افزود: به عنوان مثال اثری که در یکی از اتوبانهای تهران کشیده شده یا به صورت کاشیکاری نصب شده است، به عنوان یک اثر نقاشی یا کاشیکاری، شاید اثر خوبی باشد اما وقتی شرایط مخاطبی که با سرعت بالایی از آنجا گذر میکند، در نظر گرفته نشود، زیباییهای اثر به چشم نخواهد آمد. چرا فرصت دیدن جزئیات را نخواهد داشت. همین موضوع در نقاشی شهدا نیز وجود دارد. این آثار برای گرامیداشت اسطورههای دوران انقلاب و جنگ شکل بگیرد اما نتوانسته است رابطه منطقی با محیط و معماری برقرار کند و گاهی نتیجهای منفی میدهد و ذهن مخاطب را درگیر مسائل دیگر میکند.
این نقاش پیشکسوت نقاشیهای دیواری شهر را فاقد بینش و نگرش و مضمون فرهنگی عنوان کرد و گفت: آثار متنوعی را در تهران میبینیم اما اینها همچون وصلههای ناجور و غیرهمسانی هستند که شاید بتوان با کمی اغراق آن را شبیه همان افسانه "فرانکشتاین" دانست. گاهی نقاشیهای دیواری همچون وصلههای ناجوری هستند که اگر نباشند به لحاظ زیباییشناسی مفیدتر خواهند بود. اما اگر نقاشی دیواری در توسعه فرهنگی و شعائر انقلاب و جنگ کار شده باشد باز هم باید گفت که به آن دستاوردها توجه نشده است. خوب بود قبل از اجرای این آثار، در شوراهای تخصصی مورد بررسی قرار میگرفتند. اگر این نگاه تبیین شده باشد تاثیر عمیقی بر روی تکنیک و مخاطب خواهد داشت.
کفشچیانمقدم درباره هدف از نقاشیهای دیواری توضیح داد: یکی از اهداف به کارگیری نقاشی دیواری استفاده از یک شی مجازی برای زیبا کردن نازیباییها باشد. همچنین بهینهسازی معماری شهر یا رفع کاستیهای آن مدنظر است. گاهی میبینیم هویت شهر برخلاف اینکه طی پنجاه سال اخیر معماری آشفتهای داشته، با نقاشی دیواری تعدیل میشود. اما این موضوع به آن معنا نیست که هر دیوار خالی نیاز به نقاشی دارد. گاهی معماری یک محیط کارکرد زیبایی شناسانه ایفا میکند و ما نباید نگاهمان را محدود به نقاشی کنیم.
عضو شورای سابق نقاشی دیواری سازمان زیباسازی در ادامه بیان کرد: زمانی که یک هنرمند در آتلیه خود اثری خلق میکند، نمیتوان به او انتقاد کرد که چرا چنین اثری خلق کرده است چرا که او براساس سلایق و دیدگاه شخصیاش عمل کرده است. اما وقتی پای نقاشی دیواری به میان میآید هنرمند پا را باید از حیطه فردگرایی فراتر بگذارد و به مخاطب عام توجه کند. بنابراین این اثر باید یک کار پژوهشی باشد که نقاشی، معماری، ذهنیت مخاطب و شرایط محیط در آن لحاظ شود.
وی با تاکید بر اینکه نقاشی دیواری یک هنر پژوهشی است که از بطن محیط و مخاطب رنگ و فرم میگیرد، افزود: پس طبیعتا نقاشی دیواری نمیتواند بدون توجه به مخاطب خلق شود. اما متاسفانه نقاشیهای دیواری شهر تهران فاقد این نگرش هستند. ممکن ما کارهای خوبی در آنها ببینیم، اما کسی که از بیرون وارد شهر میشود با انواع کارهایی مواجه است که نمیداند هدفشان نشان دادن چیست. در یک خیابان نقاشیهای مختلفی با موضوعات مختلف کشیده شده است و همانطور که گفتم شبیه همان شخصیت فرانکشتاین است که اجزای آن با هم جور نیستند. علیرغم آنکه هنرمندان و مدیران شهر تلاشهای زیادی برای زیبایی شهر میکنند، اما کسانی که جایگاهی در این هنر ندارند به آن راه پیدا کردهاند.از همین رو باید گفت که شهر تهران با این نقاشیها ناخواسته به سمت زشتی سوق پیدا میکند.
این نقاش در ادامه پیشنهاد کرد: کسانی که کار نقاشی دیواری انجام میدهند باید از حداقل اصول کار برخوردار باشند و سازمان زیباسازی نیز باید کارگاههای آموزشی مختلفی در این زمینه برپا کند. همچنین لازم است حتما اگر اثری قرار است خلق شود زیر نظر اساتید برجسته باشد. باید توجه داشت که شهر جای تجربه کردن نیست بلکه جای اجرای تجربیات است. شهر تهران ویترین فرهنگی نظام ما است اگر این ویترین زشت باشد، چهره فرهنگی نظام ما نیز زشت خواهد بود.
نظر شما