به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه خبرگزاري "مهر" ، دكتر شهين اعواني، معاون موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران، در سمينار مطالعات كانت به موضوع " نظريه كانت درباره منزلت انساني و حقوق ذاتي بشر" پرداخت.
وي در ابتدا با اشاره به اين كه كانت از منظر انسان شناسي فيلسوف واقع گرايي است و ايمان را كنار مي گذارد تا راه براي وجدان در فلسفه اخلاق باز كند گفت : انسان را از منظر كانت با آنچه كه ما در فرهنگ اسلامي مي دانيم بايد جدا كنيم و آن اين كه انسان كانت انسان خليفةالله نيست. كانت فيلسوفي نيست كه نام و فلسفه اخلاق او به صورت تاريخ فلسفه آشكار شود چراكه تفكر كانت در بستر انسان شناسي هنوز زنده است. مسائلي كه امروزه درعلم اخلاق و اخلاق پزشكي مطرح است در نظر و ديدگاه كانت قابل بررسي است. ما در قوانين كشورهاي مختلف و حتي در كشور خودمان يك قانوني داريم كه كرامت انساني بايد حفظ شود. اين مورد در مبحث اخلاقي كانت يكي از نكاتي است كه محور انسان شناسي كانت را تشكيل مي دهد.
وي در ادامه سخنان خود به نقل از كتاب "درباره عدالت" پروفسور هوفر درباره شرافت و منزلت انسان اظهار داشت : زندگي شرافتمندانه و خودداري از ديگر آزاري و رعايت حقوق هر كس سه نظرعمده وي است. در واقع بين اين سه اصل ارتباطي ناگسستني وجود دارد، بدين معنا كه زندگي شرافتمندانه در رعايت حقوق فرد و پرهيز از آزردن كسي است. در تاريخ فلسفه به خصوص در مباحث اخلاق، همبستگي و ارتباط حفظ شده و كانت هر كدام از اصول را جداگانه و مستقل از يكديگر بررسي مي كند. منظور از شرفتمندانه زيستن جنبه نمادين نيست بلكه بيشتر شايستگي و اخلاقي بودن فرد مورد نظر است كه از نظر حقوقي فرد به صورت آگاهانه و آزادانه تابع مقرارات است. فرد به لحاظ عملي و نظري بايد التزام به مباني حقوقي داشته باشد و اگر از سوي ديگران به خاطر شرافتمندانه زيستن مورد احترام است حق ندارد شرافت را صورت باور فردي در آورد و به شرافتمندي خود افتخار كند يا آن را وسيله ارتقاء خود بداند ، زيرا كسي كه شرافت و آزادگي خود را به افتخار، احترام، مقام اجتماعي و يا پول بفروشد در حقيقت بر ضد انسانيت قيام كرده است. در نظر كانت انسان موجودي ذي حق است كه حتي وي خالق حق نيز هست و كسي كه مطيع حق است ديگران را سزاوار هيچ نا حقي ندانسته و خود را به ملزم به رعايت آن مي داند.
دكتر اعواني درباره خود داري از ديگر آزاري در نظرگاه كانت ابراز داشت : به اعتقاد كانت در قاعده "به هيچ كس ستمي نبايد صورت گيرد" بايد يك مورد را در نظر داشت و آن اين است كه پيش از آن بايد الزام به حقي داشت تا رعايت حق از سوي ديگري معنا يابد. انسان تحت هيچ شرايطي نبايد تن به رابطه ناحقي دهد.
وي در ادامه گفت: سهم فرد در اجرا و شناخت حق چيست؟ و تا چه اندازه انسان در اجتماعي كه زندگي مي كند مي تواند مجري حق باشد آيا حق ضامن عدالت است و يا عدالت ضامن اجراي حقوق فردي و اجتماعي افراد است. كدام يك بر ديگري ترجيح دارد؟ حق چه ذاتي و چه اكتسابي از ديدگاه كانت به همان اندازه كه قابل احترام است قابل نقد و آسيب پذيري نيز هست براي همين بايد ملاكي براي حقانيت داشته باشيم. قبل از هر چيز بايد ثابت شود كه آيا رعايت حقوق ديگري مستلزم احترام به ديگري است و يا فرد به صرف تكليف در قبال ديگران پيوسته جانب حق را نگه مي دارد. از ديدگاه كانت هيچ مفهوم دقيقي از تكليف انسان نسبت به خويشتن خويش نشده است.
معاون موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران درباره اين كه آن چيزي را كه ما به صورت انشايي و يا دستوري نسبت به فرد ديگر در وصف اخلاق مي گوييم از نظر كانت سرگرمي شاعرانه دانست و تصريح كرد: اين گفته هيچ پشتوانه عملي و كاربردي ندارد. قصور انسان نسبت به تكاليف خود تمام ارزش انسان را سلب مي كند و انسان در اين هنگام از انسانيت طرد مي شود اما قصور نسبت به تكاليف ديگران فقط به صورت نسبي ارزش انسان را كاهش مي دهد.
دكتر اعواني در ادامه به تشريح خود آييني در تفكر كانتي پرداخت و اظهار داشت : در تفكر خود آييني ذاتي نوع بشر و ماهيت عقلاني اوست. در همين خود قانونگذاري، شناخت حق، شناخت اصول برابري و مساوات همه انسانها به عنوان اصل قرار مي گيرد. هر فرد به لحاظ اخلاقي ملزم به رعايت حقوق ديگران و احترام نسبت به ديگران مي شود. انسان هدف است نه ابزار. غير از انسان همه چيز ابزار است و قيمت دارد و مي توان آن را با چيزي كه معادل و يا همطرازش باشد عوض كرد. فقط انسان است كه به واسطه كرامتش ارزش دارد.
وي در پايان با تاكيد بر اين نكته كه كرامت انسان دليل فلسفي حقوق بشر است گفت : انسانها به واسطه كرامتشان است كه داراي حقوق هستند. بيش از پنجاه سال از تدوين اعلاميه جهاني حقوق بشر مي گذرد و هنوز اصول آن در بستر فرهنگها، اديان و اعتقادات ملل مختلف به يكسان پذيرفته نشده است. ولي در قانون بسياري از كشورها از جمله ايران اين كرامت انساني به عنوان يك اصل ذكر شده است. اگر ما اساس احترام متقابل انسانها را بر پايه كرامت ذاتي شان قرار دهيم، در آن صورت به يك اصل واحد كه براي كل بشريت قابل قبول باشد دست يافته ايم چرا كه كرامت انسان اعم از حقوق بشر است.
نظر شما