به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی از سری سوم مجموعه «شعر امروز» عصر شنبه 26 شهریور با حضور محسن مومنی شریف، رئیس حوزه هنری، امیرحسین فردی مدیر دفتر آفرینشهای ادبی حوزه هنری، ناصر فیض مسئول دفتر طنز حوزه هنری، یوسفعلی میرشکاک شاعر و منتقد ادبی، محمود حبیبی کسبی کارشناس دفتر شعر حوزه هنری و شاعران این مجموعهها، در تالار اندیشه 2 حوزه هنری برگزار شد.
حبیبی در این برنامه گفت: از روز اولی که مجموعههای شعر امروز منتشر شدند، از حیث مخاطب و فروش موفق بودند. کتابهای سری اول این مجموعه توانستند به چاپهای سوم و بالاتر برسند و بیشتر مجموعههای سری دومی هم به چاپ دوم رسیدند.
در ادامه این برنامه، یوسفعلی میرشکاک گفت: متاسفانه کتابهای این مجموعه را هنگام ورود به این تالار به من دادند و هیچکدام را ندیدم که بخواهم دربارهشان صحبت کنم. حوزه هنری متصدی هنر و ادبیات کل کشور است و محور مدار تولیدات هنری و ادبی کشور. شعر هم تا به حال رقم زننده تاریخ ما ایرانیان بوده یا میتوان گفت ظرف بروز و ظهور ما بوده است. آثار فردوسی، سنایی، عطار، مولانا، حافظ، بیدل و ... گواه این قضیهاند.
وی افزود: بنابراین شاعران جوان را دعوت میکنم که ضمن التفات به صور و ظواهر شعر در پی این باشند که بتوانند کاری کنند که گذشتگان شعر کردند. در تاریخ شعر فارسی، از بتدا شاعران کوچک که آثارشان زود فراموش شد، حرکت کردند تا به رودکی رسیدند. در شعر فارسی، شعر درباری نداریم؛ مگر در زمان پادشاهی شاهان قاجار. اگر مسعود یا محمود غزنوی در شعر شاعران مدح شدهاند، این مدح طبق باورهای شیعه انجام نشده است؛ بلکه به اعتقاد شاعران اهل سنت برمیگردد که معتقدند اطاعت از اولیالامر چه خوب، چه بد باشد، واجب است. از زمان انوری به بعد این شعرها بیشتر جنبه اقتصادی پیدا کردند.
این شاعر ادامه داد: شاعران فارسی زبان، به جای اینکه به فکر تعریف و امتیاز باشند، آثار صد سال پیش خود را مصادره میکردند و سعی میکردند ظرف تقدیر که همان شعر فارسی را به سمتی ببرند که فراموش نشود. این ظرف تقدیر در اشعار فردوسی تبدیل به حماسه و تراژدی میشود. در آثار سنایی هم تبدیل به مشرب قلندری میشود که اینها زیرمجموعه آیین تشیّع هستند و از طرفی هم شکلدهنده آن هستند.
میرشکاک گفت: مشکلی که شعر معاصر ما از روزگار نیما و شاگردانش تا امروز دارد، این است که شاعران به دنبال سبک مشخصی بودند که سبک مشخص به قول دکتر کدکنی به راحتی به دست میآید. این نه مانایی شاعر را تضمین میکند و نه میتواند مفاهیم را به نسل بعدی انتقال بدهد. اگر به آثار فراگیرترین شاعر فارسی زبان یعنی حافظ نگاه کنیم، میبینیم که بسامد ابداع در کار حافظ از همه کمتر است، اما چه چیزی باعث شده که دیوان حافظ در همه خانهها در کنار قرآن قرار بگیرد؟
وی در ادامه گفت: حافظ مسائل فکری پیش از خودش را در شعرش متجلی کرده است و این مهمترین هنر حافظ است. فردوسی هم همین کار را کرده است. زمانی که مضامین را به موضع تبدیل کنید، یا پیامها را به کد تبدیل کنید، شاعر ملی میشوید. من به جد میگویم ما قالبهای مختلفی را آزمون کردیم با این گمان که اصل در قالب است؛ ولی بعدها متوجه شدیم باید از کالبد به سمت معنا میرفتیم. وضعیت شعر در روزگار ما برخلاف داستان است. اگر نتواند از دهه اول به دهه دوم و از دهه به سده برسد، فرود میآید.
این منتقد ادبی افزود: شعرای جوان فراموش نکنند که غولهای شعر مانند حافظ و سعدی پشت سر هستند. از همه وحشتناکتر بیدل است که پیش روی شماست و هر ابداعی که بخواهید در قالب کلاسیک بکنید، او پیشتر انجامش داده است. کار شعر اجمال است و باید به معنا بپردازد. شعر امروز ما دارد شکلزده میشود. از این جهت نگران هستم.
میرشکاک گفت: شعر بعد از نیما یا شعر مرسل را جدی بگیریم. فراموش نکنیم که اخوان ثالث قصیدهسرا بوده است و این تحول یعنی سرودن شعر مرسل را به خودش تحمیل کرد. شاملو هم همین طور بوده است و ما هم باید این ریاضت را به خود هموار کنیم.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: شاید در این روزگار بتوانیم کلید پیوند ادبیات داستانی و شعر معاصر را پیدا کنیم که این نیازمند تعامل شعرا و قصهنویسهاست. فراموش نکنیم که دستمایه کار شاعر و نویسنده، زبان و واژه است. ما علیرغم این که با هم هستیم، بیهم هستیم. یعنی شعرا و نویسندگان با هم دیالوگ نمیکنند.
نظر شما