منطقه خاورمیانه از دیرباز از اهمیت فراونی برای آمریکا برخوردار بوده و واشنگتن تلاش می کرده تا به هر نحو ممکن در کشورهای منطقه حضور داشته باشد. نگاهی گذرا به منابع انرژی و حتی آبی موجود در خاورمیانه و همچنین موقعیت استراتژیک آن نشان می دهد که جمله "هرکس خاورمیانه را در دست داشته باشد کنترل جهان را در دست خواهد داشت" به هیچ وجه سخن گزافه ای نیست.
شکی در این مطلب نیست که سقوط دیکتاتورهای چند دهه ای در کشورهای شمال آفریقا و وقوع بهار عربی در کشورهایی چون بحرین، یمن، عربستان و اردن موقعیت آمریکا در خاورمیانه را به خطر انداخته و واشنگتن نیز شکی در این مورد ندارد که با توجه به ماهیت انقلابهای رخ داده در کشورهای عربی دیگر نمی تواند همانند گذشته بر این کشورها سلطه داشته باشد بنابراین ایالات متحده برای حفظ موقعیت خود نیازمند راهبرد جدیدی است تا در دنیای رقابت با چین و روسیه و حتی هند عقب نماند.
عراق و افغانستان؛ نقطه آغاز تغییر
حملات 11 سپتامبر بهانه ای شد تا آمریکا در آغاز قرن بیست و یکم حضور خود در خاورمیانه را با اعزام صدها هزار نیرو به کشورهای عراق و افغانستان تضمین کند اما اکنون با گذشت 10 سال حضور نظامی گسترده در افغانستان و بیش از هفت سال حضور در عراق و با توجه به آنکه اهداف واشنگتن در این دو کشور محقق نشده و مردم عراق و افغانستان دیگر همچون گذشته به آمریکا به عنوان کشوری که آنها را از چنگ دیکتاتوری همچون صدام و تندروانی همچون طالبان و القاعده نجات داده نگاه نمی کنند، کاخ سفید تغییر استراتژی خود در منطقه را از این دو کشور آغاز می کند.
خروج نظامی، حضور دیپلماتیک
آمریکا سال 2011 را سال خروج نظامیان خود از عراق و افغانستان اعلام کرده اما با نزدیک شدن به تاریخ تعیین شده برای تحقق این امر واشنگتن تلاش های خود برای عقد قراردادهای جدید با کابل و عراق را برا حفظ برخی از نیروها در عراق و افغانستان افزایش داد ؛ انتشار اخباری چون حضور بیش از پنج هزار دیپلمات آمریکایی در عراق، تلاش برای عقد قرارداد امنیتی با کابل، مذاکره با طالبان، آموزش نیروهای عراقی و افغانی نشان می دهد که آمریکا قصد دارد چهره نظامی خود را که در ذهن مردم این کشور جنگ زده نقش بسته پاک کند اما این پاک کردن به معنای ترک کردن نیست بلکه شکل حضور تغییر خواهد کرد و نمی توان خروج نظامیان و آمدن دیپلماتها را به معنای پایان حضور قلمداد کرد.
نصب رادار و موشک به جای پایگاه نظامی
آمریکا هم اکنون در کشورهایی چون ترکیه و قزاقستان پایگاه هایی را در اختیار دارد اما بروز برخی مسائل در خصوص این پایگاه ها همچون درخواست قرقیزها برای افزایش اجاره بهای پایگاه ماناس و یا "گربه رقصانی" ترک ها در خصوص پایگاه اینجریلیک موجب شده تا آمریکا در اندیشه استقرار رادار و موشک بجای نظامیان خود در این کشورها و در نزدیکی مرزهای روسیه باشد.
حضور ترکیه در طرح سپر موشکی مشترک ناتو که آمریکا طراح و حامی اصلی آن است و همچنین مذاکرات گسترده آمریکا با کشورهایی چون رومانی، لهستان و همچنین ترغیب کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به استقرار سپر موشکی و همکاری با رژیم صهیونیستی برای استقرار طرح "گنبد آهنین" نشان می دهد که آمریکا به هیچ وجه چشم خود را بر روی حضور در خاورمیانه و آسیای میانه نبسته و استقرار رادارها و موشک های خود در این مناطق را به عنوان راهبردی برای ادامه حضور در حساسترین مناطق جهان انتخاب کرده است.
علاوه بر تمامی این موارد عاملی که به نظر می رسد سهم بسزایی در تغییر رویکرد آمریکا در استفاده از رادار، موشک و دیپلمات به جای نظامیان داشته باشد، هزینه های سرسام آور حضور و حفظ نظامیان در خارج از مرزهاست.
به هر حال ماهیت اسلامی خیزشهای مردمی در کشورهای عربی و آگاه شدن مردم دیگر کشورها از نیت اصلی آمریکا برای اعزام نیروهای نظامی، دیگر این امکان را برای واشنگتن فراهم نمی کند که بتواند نظامیان خود را در حجم انبوه در منطقه حفظ کند از همین رو حضور در پوشش دیپلمات ها و در پس رادارها و موشک ها راهکاری است که می تواند منافع ایالات متحده را همچنان تامین کند.
------------------------
عبدالحمید بیاتی
نظر شما