۳ مهر ۱۳۹۰، ۱۰:۰۴

شمس لنگرودی در گفتگو با مهر:

آواز برای من یک اتفاق بود

آواز برای من یک اتفاق بود

شمس لنگرودی خواننده و ترانه سرای قطعه"درشب" گفت : آواز خواندن برای من یک اتفاق بود و هیچگاه گمان نمی کردم دل نوشته های من درقالب ترانه و زمزمه های شبانه ام به آواز تبدیل شود.

به گزارش خبرنگار مهر، شمس لنگرودی یکی از چهره های فرهنگی است که اغلب او را به عنوان شاعری صاحب سبک در حوزه شعر نو می شناشند. از این شاعر مجموعه اشعار بسیاری منتشر شده است که می توان به کتاب هایی چون " بومی و رومی" و "روزی که برف سرخ ببارد" اشاره کرد. این شاعر به تازگی قطعه ای با عنوان "در شب" را به آهنگسازی کامران رسول زاده و با تنظیمی از سروش قهرمانلو را سروده و خوانده و در سطح وسیعی از طریق فضای مجازی پخش شد که مورد استقبال نیز قرار گرفت.

برهمین اساس شمس لنگرودی در گفتگویی کوتاه از تجربه آواز خوانی،  وضعیت ترانه سرایی در ایرن و علاقه سالهای دور خود به هنر موسیقی سخن گفت.

- خبرگزاری مهر، گروه موسیقی : چطور شد به خواندن ترانه "در شب" که از سروده های خودتان است رو آوردید؟

- از نوجوانی ذهن و روح من درگیر موسیقی بود و علاقه بسیاری به این هنر ارزنده داشتم اما به دلیل شرایط خانوادگی و حضور پدرم که یک روحانی بود نتوانستم از همان دوران کودکی دنبال علاقه خود بروم ولی هیچگاه از هنر موسیقی غافل نبودم، از همین رو در سن 18 سالگی به واسطه موقعیتی که ایجاد شد تصمیم گرفتم که یک بار دیگر شانس خود را انتخاب کنم خواننده اشعار مذهبی در رادیو شوم اما باز هم به دلیل حساسیت های پدرم و شرایط فرهنگی که در آن به سر می بردم از خواندن اشعار مذهبی در رادیو نیز پشیمان شدم ولی هرگز از علاقه خود به این هنر کاسته نشد از همین رو نوازندگی ساز گیتار را آموختم و مدت بسیاری هم این ساز را مشق می کردم و به آواز و خواندن ترانه مشغول بودم اما در نهایت دنبال کردن هنر موسیقی را به طور جدی فراموش کردم و رفته رفته به یک علاقمند و شنونده حرفه ای این هنر تبدیل شدم.

- چطور شد که یک بار دیگر شانس خود را در حوزه آواز خوانی براساس ترانه هایی که سروده اید امتحان کردید؟

- در یک جمع خصوصی که آهنگساز و تنظیم کننده این قطعه نیز حضور داشت برحسب اتفاق یکی از ترانه های که همیشه برای خودم در خلوت می خواندم را برای این جمع دوستانه نیز خواندم. پس از این آوازخوانی بود که کامران رسول زاده به من پیشنهاد داد که ترانه هایی که سروده ام را بخوانم اما من به نوعی از پذیرفتن سرباز می زدم تا اینکه با اصرار این دوستان تصمیم گرفتم یک یک بار دیگر این شانس را امتحان کنم ؛ از همین رو آقای رسول زاده ملودی این قطعه را که از قبل ساخته بود را آورد وقتی ملودی را گوش دادم خیلی خوشم آمد اما با شعری که بر روی آن گذاشته شده بود بسیار مخالف بودم و گفتم که این شعر باید تغییر کند و در ادامه این ماجرا بود که شعر را تغییر دادم.

- از همان ابتدا می دانستید که این قطعه را در آواز دشتی خواهید خواند؟

- به نظرمن هر صدایی در آواز مختص به یک دستگاه و مقام موسیقایی است کما اینکه اگر یک خواننده حرفه ای در همه دستگاه ها آواز بخواند، صدای او در یک دستگاه به خصوص دلنشین تر است از همین رو به تجربه دریافته بودم که در آواز دشتی بهتر می خوانم و شاید هم این آواز را بیشتر دوست دارم البته این گفته به این معنا نیست که دستگاه های و مقام های دیگر را دوست ندارم ولی این شعر برای آواز دشتی مناسب تر بود؛ضمن اینکه وقتی یک اثر موسیقایی موفق از آب در می آید این موفقیت محصول یک شعر خوب ، آهنگ زیبا و آواز نیکو و به جا است و اگر یکی از این عناصر بر دیگری منطبق نباشد نباید انتظار شنیدن یک اثر خوب را داشت و انصافا ملودی که برای این ترانه انتخاب شده بود در نوع خود بی نظیر و شنیدنی بود.

- در آواز بیشتر تحت تاثیر چه خواننده ای بوده اید؟

- من همیشه فکر می کردم که صدایی نزدیک به قوامی و یا کوروس سرهنگ زاده دارم و در مواقع اوج آواز شبیه تاج اصفهانی می شود، اما زمانی که ساخت قطعه "در شب" جدی تر شد کامران رسول زاده آهنگساز در تمرین هایی که داشتیم به این نکته اشاره کرد که جنس صدای خاصی دارم و در صحبت های خود تاکید کرد که وقتی دکلمه اشعارم منتشرشده بود بارها و بارها این اشعار را به خاطر جنس صدای متفاوتی که داشت می شنید و در این قطعه هم  دنبال جنس صدای خاص خودم بود و انصافا تلاش بسیاری کرد که هم آوازی که می خوانم برای خودم باشد و هم حس کلمات از کل قطعه به درستی شنیده شود.

- بسیاری از ترانه هایی که سروده و اجرا می شود اغلب از کلام نازل برخوردار هستند که با ملودی هایی سخیف شنیده می شود به عنوان یک شاعر و ترانه سرا وضعیت ترانه سرایی در ایران را چطور ارزیابی می کنید؟

- قبل از هر مطلبی باید متذکر شوم که در همه دنیا اغلب ترانه هایی که برای عامه مردم ساخته می شود نازل است و تعداد انگشت شماری از خواننده ها و موزیسین ها هستند که برای عامه مردم ترانه هایی با پشتوانه فرهنگی تولید می کنند به عنوان مثال لئونارد کوهن یکی از خوانندگانی است که با انگیزه های فرهنگی آثار خود را ارائه می دهد و مورد علاقه مردم هم هست؛ خوب در ایران هم چنین است بنابراین نباید انتظار داشت که ترانه هایی که برای توده مردم سروده می شود کلام عاشقانه نداشته باشد، البته خواننده ای چون محمد نوری نیز از جمله کسانی بود که به فرهنگ سازی در هنر موسیقی پاپ بسیار فکر می کرد و در این راه نیز قدم برداشته است .

اما در خصوص سئوال دوم که مطرح کردید باید بگویم که ترانه سرایی با حرفه شاعری دو پدیده کاملا جدا از یکدیگر است و کمتر سراغ دارم شاعری را که هم شعر خوب بگوید و هم ترانه سرای خوبی باشد مثلا فریدون مشیری و یا سیمین بهبهانی از جمله شاعرانی هستند که ترانه سرایان خوبی نیزهستند، اما اغلب اشعار شاملو که به صورت ترانه به کرات خوانده شده است مناسب آواز نیست و ترانه محسوب نمی شود چراکه به نظرمن یک ترانه سرا پیش از سرودن هر ترانه ای باید شعر را خوب بشناسد و بعد به سوی ترانه سرایی سوق پیدا کند به اعتقادمن ترانه سرایان دهه پنجاه با شعر نیمایی آشنا بودند و با شناخت کامل به سوی ترانه سرایی گرایش پیدا کردند به عنوان مثال بیژن ترقی هیچگاه به عنوان یک شاعر مطرح نبوده اما به عنوان ترانه سرا شناخته شده بود در نتیجه ترانه سرایانی می توانند در این عرصه خوش بدرخشند که با ادبیات آشنا شوند.

- به عنوان آخرین سئوال اگر فرصتی دست دهد حاضر هستید در حوزه موسیقی سنتی هم آواز را تجربه کنید؟

- موسیقی سنتی بر روی اشعار کهن ایرانی را دوست دارم و بسیار می شنوم اما علاقه شخصی من موسیقی روز با ترانه های زیبا است که رنگ مایه مسائل اجتماعی را دارد و اگر قرار باشد آواز را به شکل جدی تر پیگیری کنم ترجیح می دهم در حیطه موسیقی سنتی وارد نشوم که به حق کار من نیست و اساتید برجسته این نوع موسیقی به درستی کار خود را انجام می دهند ؛ ضمن اینکه خوشحالم که با ترانه "درشب" پس از 40 سال تعویق بار دیگر به عشق و علاقه خود در عرصه موسیقی دست یافتم.

کد خبر 1415309

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha