۶ مهر ۱۳۹۰، ۷:۴۶

گزارش مهر- 2/

تمثال شهدا نیازمند توجه ویژه

تمثال شهدا نیازمند توجه ویژه

نگاه‌مان به شهدا، نگاهی ارزشی است اما آثاری که برای شهدا در شهر تهران خلق می‌شوند، نیازمند توجه ویژه اند. این مسئله از جنبه و ارزش هنری هم قابل تامل است.

به گزارش خبرنگار مهر، بعد از هشت سال دفاع مقدس، دیوارهای شهر مزین به تصاویر شهدا شد تا اگر روزی هیاهوها باعث فراموشی رشادت‌ها شد حداقل نسلهای بعد با دیدن این تصاویر، این سئوال در ذهن شان متبادر شود که حفظ امنیت، دین، ناموس و هزاران فرصتی که اکنون در اختیارمان است در گرو ایثار چه کسانی است؟

با همه این توصیف‌ها این گزارش، یک گزارش اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، ورزشی و غیر هنری نیست، بلکه مربوط است به هنر این سرزمین. درباره نقاشی‌های دیواری شهر که روزگاری بد نبود که نقاشان ما از چهره شهدا بهره می‌گرفتند و نقشی به دیوار می‌زدند که تا روزهای روزگار، به چشم و دل می‌نشست، اما حالا همه می‌دانند که دیگر این‌گونه نیست. نه اینکه شهدای ما خدای ناکرده نزد مردم‌مان نزول اعتبار داشته باشند، بلکه سوءاستفاده و موج‌سواری از آن تجربه خوب، سبب شده است تا چنین حرکت‌هایی نتایجی معکوس داشته باشند.

برای آنکه ببینیم نقاشی‌های دیواری مربوط به شهدا در شهر پایتخت؛ تهران چگونه است، سوار بر موتورسیکلت‌مان سری به چند خیابان و بزرگراه پر عبور و مرور می‌زنیم تا نگاهی به این آثار داشته باشیم. در خیابان طالقانی بعد از تقاطع شهید قرنی، یک نقاشی بزرگ روی دیوار کناری یک ساختمان نسبتا بزرگ دیده می‌شود. جمله‌ای از حضرت امام (ره) بالای آن نوشته است: "هر شهید پرچمی از استقلال و شرف این ملت است". نقاشی کمی رنگ و رو رفته است. کیفیت و تکنیک نقاشی هم چندان جالب و جذاب نیست. نقش چند بیرق افراشته را می‌بینیم و یک کلاهخودی که یک پیشانی‌بند روی‌اش بسته شده است و البته چند گل لاله. یک طرح کلیشه‌ای که البته مربوط به سال‌ها پیش است.

خیابان شریعتی بالاتر خیابان طالقانی، باز هم روی دیوار کناری یک ساختمان بزرگ چهره شهید صیاد شیرازی را می‌بینیم. دقیقاً همان چهره‌ای که صدها و هزاران بار در روزنامه‌ها و مجلات مختلف منتشر شده است و ما آن را دیده‌ایم. قاعدتاً وقتی یک نقاشی دیواری با این عظمت کار می‌شود باید یک تفاوتی در کار وجود داشته باشد. یعنی با تغییر هنری در چهره بی‌آنکه به اصل آن لطمه‌ای وارد شود، می‌تواند از آن، یک اثری ماندگار به دست آورد، اما متاسفانه این حرکت را در اینجا نمی‌بینیم. یک کپی بی‌قید و شرط از یک عکس پرسنلی و البته تلاشی به ظاهر هنری در کناره‌های عکس با کشیدن چند پرنده و پاشیدن رنگ سبز و آبی در اطراف چهره.

خیابان بلند و قدیمی شریعتی تا میدان قدس که در بالای تهران است، نقاشی‌های کوچک و بزرگی دیده می‌شود که ارتباطی با موضوع شهدا ندارد، اما برخی از آنها به شیوه‌ای جذاب و با تکنیک نسبتا خوبی روی دیوار کشیده شده‌اند. هرچند این تصاویر بیشتر، از روی عکس‌های قدیمی نقاشی شده‌اند، اما به هر حال اجرای خوبی داشتند که باید در همین جا خسته‌نباشید گفت به عزیزان‌مان که قبول این همه زحمت کرده‌اند.

در این مسیر طولانی موتورسیکلت گزارش ما، بنزین‌اش تمام شده است. این اتفاق به آن معنی است که ما راه زیادی را طی کرده‌ایم. بعد از پر کردن باک موتورسیکلت، به راه‌مان ادامه می‌دهیم تا ببینیم وضعیت نقاشی‌های دیواری شهر که مربوط به شهدا باشد، چگونه است. پس از پایین آمدن از میدان تجریش به سمت خیابان ولیعصر، سری به خیابان آفریقا؛ جردن سابق می‌زنیم. در یک اتفاق کاملاً غیرقابل‌پیش‌بینی‌شده، پرتره یک شهید را روی یکی از دیوارها می‌بینیم. پرتره شهید امیرسرلشگر حاج منصور زهدی روی دیوار کشیده شده است و باز هم پرتره‌ای پرسنلی از شهید. و باز هم پرنده‌ای در کنارش در حال پرواز.

به میدان ونک می‌رویم و سپس وارد بزرگراه کردستان می‌شویم. نزدیکی‌های تقاطع بزرگراه شهید همت چند پرتره روی دیوار می‌بینیم که حدس می‌زنیم پرتره شهدا باشد، اما درختان بلند جلوی دیدن تصاویر را گرفته‌اند. پس از طی کردن مسیری نسبتا طولانی به بزرگراه شهید چمران در ورودی بزرگراه جلال آل احمد می‌رسیم. همان نقاشی معروف شهید رجایی و شهید باهنر که در کنار یکدیگر ایستاده‌اند و پرچم سه رنگ مقدس ایران هم در پس‌زمینه دیده می‌شود.

چند متر بالاتر پرتره‌ای نسبتا بزرگ روی دیوار است. خیلی آشنا به نظر می‌رسد. کنارش نوشته است شهید مصطفی چمران. بله این چهره، متعلق به شهید مصطفی چمران است. به آن سمت بزرگراه که می‌رویم نزدیکی‌های میدان توحید باز هم پرتره‌ای از شهید چمران کشیده شده است. کمی شبیه‌تر از نقاشی قبلی البته. این دو پرتره اخیر به لحاظ نگاه هنری کمی قابل قبول‌تر به نظر می‌رسند. یعنی کپی صرف از روی عکس پرسنلی نیستند.

ابتدای خیابان نواب، نقاشی شهید نواب صفوی به شکلی جذاب و قابل قبول کشیده شده است. این نقاشی، با اجرای خوب، اثر قابل قبولی را در ذهن شهروندان به جای گذاشته است. تنوع رنگ و تصویرسازی‌های همسو با محتوا. اما تا پایان بزرگراه نواب، نقش دیگری از شهدا نمی‌بینیم. حد فاصل میدان راه‌آهن تا میدان ولعیصر خبری از نقاشی دیواری مربوط به شهدا نیست.

از میدان ولیعصر وارد کریم‌خان که می‌شویم چند متر جلوتر سمت راست، روی دیوار یکی از ساختمان‌های پرتره‌های شهدای کنسول‌گری ایران در افغانستان به چشم می‌خورد. در میان آنان پرتره شهید محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران هم دیده می‌شود. باز هم کپی عکس‌های پرسنلی روی دیوار.

حالا که خستگی مستولی شده بر ما و موتورسیکلت‌مان، یاد صحبت‌های برخی از هنرمندان می‌افتیم. یکی می‌گفت: "شهیدان بزرگی همچون ابراهیم همت هیچ‌ گاه برای شناخته ‌شدن و مشهور شدن به جنگ نرفتند به همین خاطر بسیاری از مردم، چهره این شهیدان را تا زمانی که زنده بودند، نمی‌شناختند. بنابراین ما باید در آثارمان به دنبال نقاشی کردن مفهوم و هدف این شهدا باشیم تا با پرهیز از کارهای تکراری، به آثاری تاثیرگذار برسیم.  این آثار تا زمانی ارزشمند و تاثیرگذار هستند که هنرمندان واقعی، متولی و مدافع آنها باشند."

دیگری هم از شیوه اجرای پرتره شهدا بر روی دیوارهای شهر انتقاد کرده و گفته بود: "به عقیده من برخی از این نقاشی‌ها به لحاظ اجرایی و هنری به قدری ضعیف و سطح پایین هستند که حتی شأن و ارزش کسانی که جان خود را برای کشور از دست داده‌اند پایین آورده‌اند. در این آثار، یک عکس به صورت ابزار در اختیار نقاش قرار گرفته و با ابعاد بزرگ‌تر روی دیوار رفته است اما به محتوای آن به هیچ‌وجه توجه نشده است."

یک هنرمند دیگر هم متذکر شده بود: "نگاه‌مان به جریان شهدا نگاهی ارزشی است اما آثاری که برای شهدا در شهر تهران خلق می‌شوند، عنایت خاص متولیان را می طلبد .

کد خبر 1416752

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha