به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" ، ژاك دريدا، فيلسوف معروف فرانسوي - الجزايري، هجدهم مهر ماه 1383 (9 اكتبر 2004) در سن 74 سالگي به علت بيماري سرطان در بيمارستاني در پاريس درگذشت. دريدا بيش از هر چه به جهت نظريه ساختارشكني خود شهره بود. او با نظريه ساختارشكنانه اش سعي داشت روشي بديع در جهت فهم معناي پنهان متون ارايه كند. دريدا بخصوص در جهان فلسفه تحليلي فيلسوفي مناقشه برانگيز بود و عده اي در صدد بودند با تكيه بر اين نكته كه آموزه هاي فلسفي وي مبهم هستند از ارج و قربش بكاهند اما تاثير وي بر تفكر و فلسفه معاصر به هيچ عنوان قابل انكار نيست. او از معدود متفكران فلسفي است كه در خارج از جهان فلسفه نيز شهره است. اين البته بدان معنا نيست كه غير فيلسوفان به راحتي قادر به فهم انديشه هاي پيچيده وي هستند. او معتقد بود هر متني واجد و حامل چندين لايه است و فهم اين لايه ها از طريق فرآيندهاي تاريخي و فرهنگي محقق مي شوند، هرچند اين فرايند صراحت ندارد و عيان نيست.
دريدا از خانواده اي يهودي در الجزاير متولد شد و فضاي دهه شصت سده بيستم را از خود متاثر كرد. اين تأثير حتي به آمريكا و جهان انگلو امريكن نيز رسيد اما در سال 1992 دانشگاه كيمبريج از دادن دكتراي افتخاري به وي طفره رفت و او را واجد آموزه هاي مبهمي دانست كه ميان واقعيت و اسطوره در نوسان هستند. اين مشي به جار و جنجالهاي زيادي منتهي شد.
دريدا از طرفداران حقوق مهاجران بود و نژادپرستي در افريقاي جنوبي را به شدت محكوم كرده بود. اخيرا فيلمي مستند از وي ساخته شده بود. فردي در آن فيلم از وي پرسيده بود كه آيا همه كتابها را مي خواند و او به صورت شيطنت آميزي جواب داده بود : " نه ، من تنها چهار كتاب را مي خوانم ، اما اين چهار كتاب را به جد مطالعه مي كنم". ژاك دريدا آخرين نفر از فيلسوفان و انديشمندان معاصر فرانسوي مانند: لاكان، سارتر، فوكو، آلتوسر، بارت، ليوتار، لِويناس، دولوز، بلانشو و بورديو است. نسلي كه دريدا، يكي از چهره هاي برجسته، نامدار و در عين حال ناسازگار آن به شمار مي رفت.
نفوذ انديشه هاي فيلسوف را نمي توان به صورت مادي مورد بررسي قرار داد و از نحوه ورود آن سخن گفت اما آنچه را كه درباره انديشه هاي مدرن غربي كه در چند سال اخير وارد محافل فكري و دانشگاهي ما شده است را بعضا مي توان به صورت موردي پي گيري كرد.
به گزارش خبرنگار "مهر" تفكرات دريدا براي نخستين بار از سوي بابك احمدي در كتابهاي "مدرنيته و انديشه انتقادي" و "ساختار و تاويل متن" و رضا براهني در كتاب "روياي بيدار" مطرح شده است. اين آثار نه به صورت علمي بودند و نه به صورت پژوهشي و يا ترجمه اي بلكه در اين آثار نويسندگان اشاراتي به تفكرات دريدا كه خودشان آنها را از متون مختلف مشاهده كرده بودند، داشتند.
از ديگر كساني كه به شيوه ساختار شكني به ارائه اثري پرداختند مي توان به كتاب "در سايه آفتاب : شعر فارسي و ساخت شكني در شعر مولوي" اثر تقي پور نامداريان نيز اشاره كرد. همچنين اثر تاليفي با عنوان "گذار از مدرنيته؟ نيچه، فوكو، ليوتار، دريدا" اثر شاهرخ حقيقي نيز يكي ديگر از آثاري است كه انديشه مدرن و پست مدرن را مورد بازكاوي قرار داده كه يكي از اين افراد نيز دريدا است.
گزارش خبرنگار دين وانديشه "مهر" مي افزايد : اما تنها اثر تاليفي كه در ايران درباره دريدا منتشر شده است كتاب " متافيزيك حضور" اثر محمد ضيمران است. وي در چند سال اخير كوشش هايي در جهت ارائه نظريات متنوع و گوناگون درباره انديشه هاي معاصر غربي انجام داده است كه مي توان به نظريات ژيل دلوز، امبرتو اكو، فوكو، ليوتار و دريدا اشاره كرد. وي در اين كتاب سعي نموده است دريدا را از منظري فلسفي مورد بررسي و شناسايي قرار دهد و نظريه ديكانستراكشن دريدا را كه با واژگاني مانند: ساختار شكني، واسازي، اوراق گر و ساختار زدايي ترجمه شده است بررسي كند اگر چه وي واژه پن افكني را مناسب و دقيق مي داند.
يكي ديگر از آثار كه بر پايه نظريه ساختار شكني تاليف شده است كتاب "قرآن، ساخت شكني و بازگشت نشانه" اثر دكتر عامر قيطوري نام دارد. نويسنده كتاب معتقد است كه قرآن به زيبايي پيوند نشانه و ساخت شكني را به نمايش گذاشته است. شايد اين كتاب از معدود آثاري باشد كه به تاملات ديني با ابزاري مدرن نگاه كرده است.
اين آثاري كه از آنها نام برديم بعضا نمونه هايي از كساني است كه به دريدا و نظريه ديكانستراكشن وي پرداخته اند و اين در حالي است كه از دريدا فقط يك اثر كه آن هم با عنوان "مواضع" ( سه گفت و گوي دريدا) با ترجمه پيام يزدانجو منتشر شده است اگر چه وي كتابي نيز با عنوان " شالوده شكني" اثر نوريس كريستوفر را در راستاي دريدا پژوهي ترجمه كرده است.
مقالاتي از دريدا، درباره دريدا و نظريه ديكانستراكشن در برخي از نشريات ترجمه و منتشر شده است كه برخي از آنها عبارتند از : "سرگشتگي نشانه ها: نمونه هايي از نقد پسا مدرن"/ ماني حقيقي؛ "ساختار، نشانه و بازي در گفتمان علوم انساني"/ فرزان سجودي؛ "ناهنگامي گزين گويه"/ بابك احمدي؛ "عامل حقيقت" (نقد نامه روبوده شده آلن پو)/ فرزان سجودي؛ "در آمدي بر شالوده شكني"/ امير علي نجوميان؛ ژاك دريدا و واسازي متن"/ عباس باراني؛ و "اشباح دريدا"/ شهريار وقفي پور.
به اين كتابها و مقالات مي توان پايان نامه كارشناسي ارشد ادبيات دانشگاه تهران را كه از سوي محمد ميرزا خاني با عنوان " ساختار شكني و ادبيات " نگاشته شده افزود. در اين پايان نامه به موضوع ساختارشكني و انديشه هاي دريدا و تاثير آن بر برخي از داستان نويسان معاصر مانند هوشنگ گلشيري اشاره شده است.
با توجه به انديشه هاي دريدا كه به اذعان خود اين افراد كه انديشه اي دريدا سخت پيچيده است باز هم در گوشه و كنار و در محافل مطبوعاتي و دانشگاهي برخي از افراد به نقد و بررسي انديشه هاي او مي پردازند در حالي كه اثر مهم دريدا كه درباره ساختار شكني ارائه كرده است ترجمه نشده است.
نظر شما