۶ مهر ۱۳۹۰، ۱۰:۲۲

قائمی نیا:

برخی روشنفکران بعد از انقلاب معرفت‌شناسی غربی را دربست می‌پذیرند

قم - خبرگزاری مهر: عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: مشکل اصلی روشنفکران بعد از انقلاب این بود که کاملا مباحث سنتی را نقد و مباحث غربی را دربست پذیرفتند.

به گزارش خبرگزاری حجت الاسلام علیرضا قائمی نیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عصر سه شنبه در کارگاه نوآوری علمی در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در سخنانی با بیان اینکه تفاوت بنیادی میان مباحث جدید و قدیم وجود دارد تصریح کرد: حقیقت باید از درون مباحث سنتی و جدید بیرون آید مشکل اصلی روشنفکران بعد از انقلاب این بود که کاملا مباحث سنتی را نقد و مباحث غربی را دربست پذیرفتند.

وی اظهارداشت: روش اصلی روش انتقادی است و فرد محقق باید به هر دو موضوع اشراف داشته باشد و حقیقت را از میان مطالب سنتی و فضای مدرن بیرون بیاورد.

قائمی نیا تصریح کرد: معرفت دینی چند ویژگی دارد، با حوزه‌های مختلفی سر و کار دارد بنابراین اولین ویژگی معرفت دینی این است که از تنوع زمینه‌ها برخوردار است.

این قرآن پژوه بیان کرد: ویژگی دوم معرفت دینی این است که در آن ارتباط میان علوم و معارف بیرونی که ظاهرا دینی و مرتبط نیست با معرفت دینی سنجیده می‌شود مثلا یک اتفاق زیست‌شناسی چه ارتباطی با معرفت دینی دارد.

وی افزود: معرفت دینی یک تکیه‌گاه و لنگرگاهی دارد که این تکیه‌گاه کتاب و سنت است و نمی‌تواند کاملا‌‌ رها از این تکیه‌گاه سیر کند.

وی اظهارکرد: اگر ساختار معرفت دینی تعریف شود مشخص می‌شود در این ساختار جایگاه متون دینی چیست، ارتباط اجزای این ساختار با بیرون از خود چیست و اجزای آنچه ارتباطی با یکدیگر دارند.

قائمی نیا با بیان اینکه معرفت فقهی چگونه حاصل می‌شود تصریح کرد: مسلما معرفت فقهی تنها از کتاب و سنت بیرون نمی‌آید بلکه بخشی از معارف از کتاب و سنت گرفته می‌شود زیرا اگر این طور نبود این همه اختلاف فقهی را شاهد نبودیم.

وی افزود: در میان علمای گذشته صریحا نظریه‌ای درباره ساختار معرفت دینی ارایه نشده است؛ در معرفت‌شناسی معاصر درباره ساختار معرفت سه دیدگاه کلان وجود دارد که یکی مبناگرایی است و خلاصه آن این است که معرفت بشری یک شالوده و یک بخش غیرپایه و غیرشالوده دارد که شالوده اهمیت زیادی دارد و معارف ویژه‌ای هستند و بشر بدون اثبات، آن را می‌پذیرد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: دیدگاه دوم که در اوایل قرن ۲۰ مورد حمایت شدید قرار گرفت دیدگاه انسجام گرایی است؛ این دیدگاه قایل است که معرفت بشری پایه ندارد و معرفتی نیست که امتیاز ویژه‌ای داشته باشد.

وی اظهارداشت: در این دیدگاه معرفت اولی پذیرفته می‌شود و معارف دیگری که با این معرفت سازگار و منسجم هستند مورد قبول قرار می‌گیرد؛ افراد قایل به این دیدگاه، آن را همانند کشتی می‌دانند که بدون لنگر در اقیانوس بیکران سیر می‌کند و اگر مشکلی برایش ایجاد شد باید در‌‌ همان جا مشکلش را حل کند.

قائمی نیا با بیان اینکه این نوع دیدگاه طرفداران چندانی ندارد عنوان کرد: دیدگاه سوم این است که می‌خواهد مبناگرایی را با انسجام گرایی تلفیق کند؛ در این نوع معرفت بشری یک شبکه‌ای ایجاد می‌کند که مرزهایی دارد و در مرز‌ها معرفت بشری نمی‌تواند حرکت کند اما در درون این شبکه آزادی عمل وجود دارد؛ آنجا که معرفت بشری با تجربه تماس پیدا می‌کند مرزهایی پیدا می‌شود که این مرز‌ها گزاره‌هایی هستند که از تجربه به دست می‌آیند.

وی با بیان اینکه دیدگاه سوم به کل گرا معروف است افزود: تجربه گرایان سنتی مبناگرا بودند اما تجربه گرایان جدید می‌گویند مرز‌ها مستقیما از تجربه به دست می‌آید و مابقی از خلاقیت حاصل می‌شود.

کد خبر 1418780

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha