"خرقه" روايتي غريب از مصائب مسيح

فيلم خرقه  بر اساس داستاني از لويدسي  داگلاس به كارگرداني  فرانك روس به  سال 1953 دركمپاني  فوكس قرن بيستم توليد شد . 

 فيليپ داون فيلمنامه آن را نوشت و  بازيگراني چون  جيان سيمونس ، ويكتور ماتيور، ميشاييل  ريني ، جي . رابينسون ، ديان جاكر، تورين تاچر ، ريچارد برن، ليون اسكيني، داون آدافربه آن جان بخشيدند .

به گزارش "مهر" فيلم داستان خود را تا بعد از به صليب كشيده شدن حضرت مسيح (ع) ادامه مي دهد . اما از فراز اصلي و دراماتيك ماجرا يعني  محاكمه و محكوميت پيامبر توسط خاخام ها و به ويژه رييس شان "قيافا" و پادشاه وقت يهود "هرود" كه براي حفظ صلح و سلطه روميان حكم را صادر مي كند طفره مي رود .

 فيلم از رم مركز امپراتوري آغاز مي شود . شهري كه  در آن فرمانده گاليو با خريدن برده گلادياتور (ويكتورماتيور)يوناني امپراتور كاليگولا را تحقير مي كند.

امپراتور براي تلافي كردن آن جسارت همان شب حكم اعزام او را با سپاهي به اورشليم صادر مي كند. هم امپراتور و هم گاليو رقيب عشقي بر سر "ديانا" هستند. در اورشليم نام عيسي مسيح(ع) و شرح معجزه هاي او بر سر زبان ها افتاده است.

در جلسه اي "پينتوس پيلات" فرمانده نيروهاي مستقر در شهر از اوضاع آشفته اي حرف مي زند كه در آن  ظهور مسيح برده ها را به شورش واداشته است . اين ماجرا شهروندان را به پيروي از او كه "شاه شاهان" مي نامندش سوق داده است . برده (ويكتور ماتيور) يوناني از تصميم جلسه باخبر شده فرار مي كند تا خود را به مسيح برساند و او را آگاهي بخشد. از هر كسي كه بر سر راهش مي بيند سراغ عيسي را مي گيرد تا سرانجام با فردي روبرو مي شود و او "يهودا" است كه مي گويد مسيح دستگير شده است. يهودا خرقه اي را كه مسيح بر دوش مي انداخت به وي مي دهد.

پادرمياني  ويكتور به جايي نمي رسد و فرماندهش از دست پيلات فرماني دريافت كرده است كه خود او بايد (گاليو) با دسته اي از سربازان حكم را اجرا كند. پيلات دست هايش را مي شويد.

در زماني كه مسيح بر صليب كشيده مي شود ويكتورماتيو به شلاق زنان حمله مي برد و خون بر روي دستان ماتيو پخش مي شود. صبح هنگام بعد از به صليب كشيده شدن هوا تاريك مي شود و توفان قرمز فضا را در مي نوردد. صداي خارج از صحنه ( داگلاس) شنيده مي شود: "خداوندا آنان را ببخش چون نمي دانند چه مي كنند". گاليو وقتي با ماتيو روبرو مي شود و خرقه را بر گردن خود مي اندازد كابوسي او را به خفقان دچار مي سازد.

گاليو با كشتي به روم بر مي گردد و اين بار به وي دستور داده مي شود با پول زياد به اورشليم برگشته طرفداران عيسي (ع) را تك به تك شناسايي و نابود كند. خرقه ها را از مردم بخرد. كشيش اليازر اين بار گاليو را در هيات ناشناسي به منزل خود راه مي دهد و درباره معجزه يافته ها (جاناتان وگيليام) با او حرف مي زند.

در اقدام فرمانده رومي اليازر كشته مي شود و گاليو با چيره شدن بر او روميان را از كشتار بر حذر مي دارد. گاليو وقتي در بازار ماتيو را مي بيند  از دست زدن به خرقه دچار وحشت مي شود كه با دلجويي ماتيو ايمان مي آورد و آنگاه عذاب درونش تشديد مي شود . ديدار با پيتر يكي از دوازده يار مسيح كه به جمع آنان اضافه مي شود ايمان و آرامش را براي گاليو به ارمغان مي آورد.

گروه مسيحيان (گاليو، ماتيور، پيتر و ..) به دربار گاليگولا بر مي گردند و در دادگاهي كه پدر گاليو نيز يكي اعضاي هيات منصفه است او ضمن دفاع از مسيح (ع) بار ديگر گاليگولا را شكست مي دهد وبا "ديانا" ازدواج مي كند . روم به پذيرش مسيحيت جواب مثبت مي دهد. چنانچه ملاحظه شد فيلم خرقه از انواع ديگر فيلم هاي درباره حضرت مسيح به نوعي  از كانون مركزي اوج دراماتيك دورتر شده شخصيت محوري فيلم را گاليو قرار مي دهد.

گاليو دوبار به فلسطين مي رود و به روم باز مي گردد كه آخرين آن همراه با پيتر مقدس است. شمايل (خرقه) در اين فيلم نقش اصلي را بازي مي كند كه پس از رسيدن به برده يوناني، اول بار هراس انگيز سپس آرام كننده اشخاصي كه آن را بر دست مي گيرند  مي شود.

به گزارش "مهر"فيلم از پرداختن به حضرت مريم نيز پرهيز مي كند و از صحنه مصلوب شدن تنها به چشمان ملتهب ماتيو برده يوناني كه در يك شرايط شهودي قرار گرفته است  نشان داده مي شود . "جاناتان" و"گيليام" كه هر دو يهودي اند و از شفا يافتگان بدست مسيح(ع) هستند از عنوان "او هم از ماست، از خودمان است" به نوعي تلقيني بهره مي جويد كه مسيح جداي از آن محاكمه و تصليب ، دشمني نداشته و ندارد. صحنه خارج شدن پيتر مقدس پس از شفا بخشيدن به ماتيوي مجروح و مدهوش نيز به حد معمولي تنزل داده مي شود.

مظاهر ايمان از عملكردها و چهره هاي انسان ها به حد پرستش شمايل (خرقه) پاييني مي آيد. كارگردان با تاكيد به صحنه هاي قبل از اعزام مجدد گاليو به اورشليم كه "همه خرقه ها را از جمعيت با پول گزاف بخرد"  عودت داده مي شود .

مي بينيم خرقه در حدل پول و سكه دست به دست مي شود و طبق معمول به امپراتور مي رسد.

فيلم هاي سينمايي درباره مسيح كه اكثرا در كمپاني هاي يهوديان در هاليوود ساخته مي شود به دنبال قداست زدايي از مسيح(ع) هر كدام به اشكال مختلف عمل كرده اند. تاريخ دويست ساله گذشته به خوبي در اين مورد گوياست كه صهيونيست ها چگونه با به راه انداختن جريان هاي مختلف از جمله تقويت كمونيست ها در جهت زدودن مسيحيت در اروپا عمل كرده اند.

 همچنين افسانه سازي فراوان برا ي متهم كردن مسيحيت به همكاري با فاشيسم آلمان و ايتاليا انجام داده اند كه در نتيجه هر روز و هر سال مسيحيت را در جوامع مختلف منزوي كرده ، فلسفه هاي نو به نو (ماركسيسم،  پلوراليسم و ...) را بر سر زبان ها انداختند.

به گزارش "مهر"اسناد بسياري انتشار يافته است كه چگونگي شيوه هاي كار يهوديان در روسيه را در آوردگاه يكصد سال گذشته و تاثير گذاري بر روند دلخواه شرايط اجتماعي نشان مي دهند. روسيه را در جنگ با ژاپن قرار دادند و در 1904 به شكست كشاندند تا طرفداران شان در سال 1905 از كليسا و مسيحيت انتقام بگيرند. جنگ جهاني اول را به راه انداختند و در شوروي به قدرت رسيدند و تنها عنصر غير يهودي انقلاب و رهبر آن (لنين) را در موقعيتي مشكوك كشتند.

تروتسكي يهودي بنيانگذار ارتش سرخ و بريا رييس مخوف كا. گ. ب ميليون ها انسان را به كشتن دادند .  استالين بعد از كمك هاي بي دريغ به تشكيل دولت اسراييل زماني اوضاع را بدست گرفت كه دير شده بود و بايد همچون رهبر انقلاب اكتبر (لنين) در شرايطي مشابه ، با مرگي مشكوك روبرو شود.

هر چه از انقلاب سودهاي مادي بود به نفع صهيونيست ها شد و هر چه جنايت و اتهام و آدم كشي ها به نام لنين و استالين كه غير يهودي بودند.

اين گونه است كه روش هاي تجربه شده در مقاطع و عرصه هاي متفاوت در ساختار مشابه به كار صهيون مي آيد. سياست ، سينما ، تاريخ و... برآيندي را شكل مي دهند كه  تفكر صهيون از آن بهره ببرد .  

منابع:

1- نقش يهود در پيدايش كمونيسم - فخر الين حجازي
2- واقعيت هاي جامعه اسراييل : جك برن استين

 نگارش و تحقيق : مجتبي حبيبي