۱۶ مهر ۱۳۹۰، ۷:۵۶

خوشبخت در گفتگوی مشروح با مهر:

"شهر دقیانوس" تجربه جدیدی در تلویزیون است/ نگران ساخت بودیم

"شهر دقیانوس" تجربه جدیدی در تلویزیون است/ نگران ساخت بودیم

کارگردان مجموعه تلویزیونی "شهر دقیانوس" در بخش اول گفتگوی مشروح با خبرگزاری مهر درباره شکل‌گیری فیلمنامه این مجموعه، تعجیل‌هایی که برای ساخت داشتند، شخصیت‌های قصه و ... صحبت کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، پخش مجموعه تلویزیونی "شهر دقیانوس" به کارگردانی مهرداد خوشبخت سه‌شنبه هفته گذشته 12 مهر ماه از شبکه یک به پایان رسید. این مجموعه روایتگر یک اتفاق واقعی در سال 80 بود. خوشبخت اواخر هفته گذشته در خبرگزاری مهر پاسخگوی سئوالات خبرنگار شد.

*خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ و هنر: آقای خوشبخت شما سال 80 مجموعه "گروه ویژه" را ساخته بودید و بعد از آن در طول این سال‌ها تله فیلم‌های مختلفی را کارگردانی کردید و یک فیلم سینمایی. آیا موضوع مجموعه "شهر دقیانوس" که محور اصلی اشیاء عتیقه بود، شما را برای کارگردانی ترغیب کرد یا اینکه در طول این سال‌ها علاقه‌ای به ساخت مجموعه نداشتید؟

- مهرداد خوشبخت، کارگردان مجموعه "شهر دقیانوس": بخشی از این مسئله به خاطر این بود که موضوع جذابی پیش نیامده بود و بخشی دیگر به این دلیل بود که من درگیر ساخت تله فیلم بودم. همه دوست دارند تجربه های جدید داشته باشند و تله فیلم عرصه خوبی برای این ایده‌های جدید بود. در طول این سال‌ها همه نوع فیلمی در ژانرهای طنز، کمدی، پلیسی و ... ساختم. 
 
اگر می‌خواستم سریال بسازم باید یک سال وقت می‌گذاشتم، ولی با کارگردانی تله فیلم می‌توانستم تجربه‌های متفاوتی کسب کنم و نتیجه‌اش را در زمان کوتاهی ببینم. البته باید مخاطب قضاوت کند که نتیجه داشت یا نه؟ اما خودم احساس می‌کنم ساخت تله فیلم‌های متفاوت نتایج خوبی برایم داشت. علاوه بر آن در این سال‌ها سریال به من زیاد پیشنهاد می شد، ولی بیشتر آنها برایم جذابیتی نداشتند. با توجه به اینکه ساخت سریال زمانبر است، باید آنقدر برایم جذابیت می داشت که یک تا دو سال وقتم را برای ساخت سریال بگذارم.

*یعنی موضوعی نبود که شما را برای ساخت یک مجموعه ترغیب کند؟
 
- در واقع موضوع سریال آنقدر باید برایم جذاب بود که بتواند انگیزه‌هایم را در طول زمان ساخت آن از دست ندهم و برایم خسته‌کننده نباشد.
 
*در مجموعه "شهر دقیانوس" باستان شناسی و سرقت اشیاء عتیقه به عنوان یک موضوع اصلی مطرح می‌شود و نه فرعی. در حالی که تا قبل از این سریال معمولاً این موضوع همیشه در حاشیه پرداخت می‌شد. آیا از ابتدا قصه به همین شکل بود یا شما در آن دخل و تصرف کردید؟

- ساختمان قصه محمدرضا هاشمیان همین طور بود. در واقع قصه این طوری شکل می‌گرفت که با یک ماجرای خانوادگی خطی پیش می‌رفتیم و در جیرفت قصه در عرض گسترش می‌یافت. یعنی برای کشف اشیاء عتیقه درگیری پیش می‌آمد و بعد از آن به دبی می‌رفتیم و دوباره ماجرا متمرکز می‌شد و خطی ادامه پیدا می‌کرد. الگوی سریال را می‌شود به یک مار که موش خورده و شکمش قلمبه شده تشبیه کرد. الگو این بود، اما در دل قصه خیلی تغییرات کرد.
 
 
*خودتان این تغییرات را اعمال کردید؟

- من به همراه محمدرضا هاشمیان به صورت مشترک فیلمنامه را بازنویسی کردیم. یک پیشنهادهایی من می‌دادم و بخش دیگری از پیشنهادها را او. البته طبیعی است وقتی فیلمنامه‌‌ای به دست کارگردان می‌رسد با سلیقه او تغییر کند. هاشمیان به نظرم یکی از فیلمنامه‌نویسان حرفه‌ای ما است که کمتر کارهایش دیده شده است که این هم به خاطر حجب و حیایی است که او دارد و مثل بعضی‌هاشو ندارد.
 
هاشمیان همپای ما بود و می‌دانست فیلمنامه نوشته شده یک کار تمام شده نیست و در اجراست که تمام می‌شود. بنابراین در تمام مراحل ساخت مجموعه با ما بود و تغییرات را همراهمان اعمال می‌کرد، حتی خیلی وفتها به جیرفت آمد و سر صحنه بود. همیشه کنار ما بود و ما قسمت آخر مجموعه را هم  از آنتن با هم دیدیم.
 
*با توجه به اینکه قصه "شهر دقیانوس" بر اساس یک داستان واقعی روایت می‌شد، می‌خواهم بدانم اولین مواجهه‌تان با این قصه چطور بود؟ نگران نبودید ممکن است قابلیت دراماتیزه کردن نداشته باشد؟

- هر فیلمسازی که می‌خواهد یک کار جدی بسازد، نگرانی‌هایی دارد. ما هم برای ساخت این پروژه خیلی نگران بودیم؛ چرا که قرار بود یک کار تجربه نشده یا کم تجربه شده را به تصویر بکشیم، حتی در آثار خارجی هم به موضوع باستان‌شناسی فانتزی نگاه شده است و بیشتر برای سرگرمی از رمز و راز استفاده کردند، نه اینکه به جزییات باستانشناسی توجه کنند مثل ایندیاناجونز.
 
از سوی دیگر ما یک محدویت داشتیم و آن هم این بود که اتفاق واقعی است و نمی‌توانیم خیلی از چهارچوب این واقعیت دور شویم و اینکه تاریخ معاصر. حتی کسانی که از نزدیک درگیر ماجرا بودند هنوز حضور داشتند و خیلی‌هایشان نقش خودشان را در فیلم بازی کردند.
 
به همین دلیل بطور محدودی می‌توانستیم تخیل را وارد کنیم. تا جایی که می‌توانستیم این کار را انجام دادیم. مثلاً داستان خانوادگی کاملاً زاییده ذهن آقای هاشمیان است. اگر قرار بود من فیلمنامه را از اول بنویسم از جیرفت و با یک اتفاق واقعی شروع می‌کردم و بعد ماجرای بین‌المللی را پیش می‌بردم. یعنی قسمت ۱۰ فعلی که مردم مشغول کندن زمین شده‌اند می‌شد قسمت یک سریال.
 
*پس چرا فیلمنامه را این طور بازنویسی نکردید؟
 
- به دلیل اینکه فرصت نداشتیم. همزمان با بازدید از لوکیشن، بازنویسی و تحقیقات محلی وارد پیش تولید شدیم. برای اینکه فصل را نمی‌توانستیم از دست بدهیم. جیرفت جای خیلی گرمی است و باید زمستان کار می‌کردیم. من هفتم مهر ماه سال 87 برای بازدید لوکیشن به همراه داریوش پیرو، طراح صحنه به کرمان رفتم. ما باید دی ماه کلید می‌زدیم و با سرعت کار انجام می‌شد تا به گرما نخوریم. البته با این وجود به گرمای بندرعباس و جیرفت برخورد کردیم.
 
*فکر نمی‌کنید تعجیل در کلید زدن باعث شد فیلمنامه ضربه بخورد؟

به هر حال همیشه این عجله با ما است. فکر می‌کنم اگر این کار را نمی‌کردیم فرصت ساخت این مجموعه پیش نمی‌آمد. بعضی قصه‌ها زمانی دارد و اگر انجام نشود آن فرصت معلوم نیست که چه زمانی پیش بیاید و این از آن جنس قصه‌ها بود، برای اینکه نظرات و حساسیتهای مختلفی درباره این مجموعه بود و ما می‌خواستیم در سکوت خبری این کار را انجام بدهیم.
 
*به نظرتان این برای شما که کارگردان مطرحی هستید، ریسک نبود؟
 
- ما عادت کردیم در فیلمسازی با عجله کار کنیم که البته جزو یکی از خصوصیات شده، اما مثبت نیست. این تعجیل‌ها هم به پروژه "شهر دقیانوس" نشت کرد. البته مشکل دیگر اشکالات بوروکراتیک تلویزیون بود، چرا که زمانی قسط اصلی پرداخت می‌شود که کار کلید بخورد. همه این موارد دست به دست هم داد تا عجله  لطمه‌هایی به کار بزند و نمی‌توان آن را انکار کرد.
 
*برخی شخصیت‌های قصه که نقش‌های آن را حسن جوهرچی، سیاوش تهمورث بازی کردند، به لحاظ شخصیت‌پردازی منسجم نبود. چرا این مسئله پیش آمد؟

سئوال شما کلی است. بیشتر توضیح بدهید؟
 
 
*انگار بود و نبود این شخصیت‌ها در قصه تاثیری نداشت؟
 
- چرا تاثیری نداشتند. مثلاً حاج طاهر (سیاوش تهمورث) فرد تاثیرگذاری در قصه بود. ما در این مجموعه خیلی به قواعد قصه کلاسیک وفادار نبودیم، بلکه قصه با یک دیدگاه دیگر ساخته شد. حاج طاهر چالش اصلی را زمانی که اعلام می‌کند که صلح نامه دارد بوجود می آورد و آنها را به دردسر می‌اندازد. او در قصه رمز و راز می‌آورد. مثلاً تا قسمت‌هایی بیننده فکر می‌کند او دروغ می‌گوید یا شخصیت منفی است. یا پلیس قبل از اینکه با مردم درگیر شود پیش حاج طاهر به عنوان ریش سفید می‌رود و از او می‌خواهد با مردم حرف بزند. ما به تبعات اجتماعی  در این کار فکر کردیم.
 
حاج طاهر نماینده مردم جیرفت است و بهترین کاراکتر قصه بود، برای اینکه نماینده قشر فرهنگی جیرفت است که همه اشیاء را در باغ خودش حفظ کرده است. او نماینده اصالت مردم جیرفت است. ممکن است به اندازه مهدس صمدی پیش برنده قصه نباشد، اما فلفل نمک این سفره است و طعم خوبی به قصه داده است .
 
*ولی این قصه با وجود آنکه حرف‌های بسیاری برای مخاطبان داشت، چندان دیده نشد و مردم درباره این سریال حرف نزدند.
 
- از روز اول هم که این مجموعه را می‌ساختیم می‌دانستیم که مخاطب زیادی نخواهد داشت، اما بعد از پخش بر خلاف تعداد زیادی آن را دیدند، حتی فکر نمی‌کردم تا این حد مخاطب داشته باشد. خیلی از مخاطبان این سریال کسانی هستند که قبلاً تلویزیون ما را نمی‌دیدند. باید بگویم خود باستان شناسان می‌گویند ما خیلی آرام کار می‌کنیم باستان شناسی کار با حوصله و ظریفی است. باید با دقت و ظرافت کار کرد. این تناقضی بود که باید حل می‌کردیم. یعنی درباره شغلی فیلم بسازیم که دراماتیک نیست و کند است.
 
*اما مردم اصلاً درباره این سریال صحبت نمی‌کردند؟
 
- اگر شما این مجموعه را با مجموعه "پایتخت" مقایسه می‌کنید (که خود من بیننده پروپا قرص‌اش بودم)، حرف شما درست است. آن سریال یک موضوع جذاب داشت و جذاب هم ساخته شده بود، ولی ما یک موضوع غیر جذاب را گرفتیم و سعی کردیم آن را جذاب کنیم. این موضوع کاملاً فرهنگی است؛ چرا که ما مجبور بودیم مراقب مشکلات فرهنگی، سیاسی  و ... باشیم.
 
ما یک سریال عشق و عاشقی نساختیم که دستمان باز باشد و هر کاراکتری که می‌خواستیم خلق کنیم. قصه ما این طور نبود. درست مثل تنیس بازی است که به او گفتند دست ات را تا جای محدودی می‌توانی بالا بیاوری و بعد هم باید قهرمان شوی. ما با این وضعیت کار کردیم. نظراتی که در سایت این مجموعه داشتیم نشان می‌دهد که مخاطبان مجموعه را دیدند. جلوتر اگر فرصت بود توضیح بیشتری خواهم داد.
 
*یعنی نظرسنجی در سایت تان کردید؟
 
- بله. 95 درصد ایمیل‌هایی که دریافت کردیم مثبت بود. در مجموع اگر 100 پیام رسیده بود فقط پنج تا از این پیام نظر مخالف بود و بقیه راضی بودند.
 
*آماری از مرکز تحقیقات سازمان صدا و سیما هم دارید؟
 
- نه، هنوز آماری ارائه نکردند.
 
*ولی با پتانسیلی که از شما سراغ داریم فکر می‌کنم می‌توانستید با افزودن بخش‌های اکشن قصه‌ای جذاب‌تر را به تصویر بکشید که مخاطبان عام هم درگیر آن شوند؟
 
- سعی کردیم قصه را جذاب کنیم، ولی بیشتر از این اگر می‌خواستیم بپردازیم حرف‌هایی را از دست می‌دادیم. ما نمی‌خواستیم یک قصه عشقی دختر و پسری داشته باشیم. شاید می‌شد، ولی ما راه حلش را نیافتیم. انشا ا... در تجربه‌های بعدی.
 
*ولی منظور من این نبود که قصه را با یک موضوع عشقی جذاب می‌کردید، بلکه می‌گویم چرا صحنه‌های اکشن کم است؟ و اینکه می‌توانستید از راهکارهایی برای جذاب شدن قصه استفاده کنید.
 
- تا جایی که توانستیم این کار را انجام دادیم. البته ما این سریال را ساختیم. ممکن است فرد دیگری این سریال را بسازد طوری دیگری آن را به تصویر بکشد. این تجربه اول با این موضوع واقعی بود و تحت فشار زیاد و با امکانات کم ساخته شد. ما در بیابان و روستاها کار می‌کردیم که امکانات کم بود و تا به حال فیلمی در آنجا ساخته نشده بود. مثلاً اگر شما الان در اصفهان کاری بسازید به دلیل تعدد ساخت آثار امکاناتی در دسترس است، اما در این روستاها ما امکاناتی نداشتیم، حتی برای جمع کردن هنرور هم با مشکل رو به رو بودیم.
 
این تجربه جدیدی در تلویزیون بود و به همت گروه سازنده و مدیران تصمیم گیرنده از جمله مهدی فرجی مدیر شبکه یک و عباس اکبری مدیر گروه فیلم و سریال ساخته شد. البته مدیران قبلی هم در ساخت این پروژه همکاری داشتند مثل میرمیران، چون تولید این پروژه سه سال طول کشید مدیران هم تغییر کردند، اما به خوبی حمایت کردند به خصوص در پخش مجموعه آقایان فرجی و اکبری حمایت ویژه کردند.
 
البته این پروژه بارها با توقف رو به رو شد. ولی یک نکته را باید همین‌جا عرض کنم که در پیش تولید برآورد جلسات تصویربرداری ما 210 جلسه بود که در نهایت 220 جلسه در سه سال تصویربرداری کردیم. یعنی فقط 10 روز با برنامه پیش‌بینی شده اختلاف داشتیم.
--------------
ادامه دارد...
 
گفتگو: فاطمه عودباشی
کد خبر 1426515

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha