به گزارش خبرنگار مهر، همیشه شلوار لی کهنه و یک مانتو سرمه ای به تن دارد با روسری قرمز و کلاهی که روی آن را کاملا پوشانده، با چهره ای که اگر تخیلت اجازه بدهد می توانی از بین آن همه رنگ و لعاب دختری 17 ساله را ببینی. در نگاه اول فکر میکنی که پسر باشد اما بعد از چند لحظه میفهمی که دختراست.
خیلی سخت است به درونش راه پیدا کنی. سعی میکند نه زیاد به تو نگاه کند و نه زیاد صحبت کند، بعد از چند دقیقه راه می افتد و از کنار پیاده رو پارک سریع می رود. به سختی حاضر به صحبت می شود، شاید نیم ساعتی حرف بزنی تا قانعش کنی که قصد آزار نداری ، نه ماموری، نه ... .
اسمش را نمی گوید، یعنی نمی خواهد بگوید. لبخندی مصنوعی بر لبش می نشیند: من کس و کاری ندارم فکر کنم 17 سالمه. خانواده شلوغی بودیم، درآمد پدرم به زور کفاف خرج و مخارجمان رو میداد. هر کدام از خواهرام که به سن 14 و 15 میرسیدند، پدرم آنها را به خانه شوهر میفرستاد.
خاطراتش زیر و رو می شود تا او برگردد به سه سال قبل وقتی پدر دیگر مهربان نبود، وقتی زندگیشان خاکستر شد وقتی خودش زغالی شد که در آتش پدر سوخت و سرخ شد. دوست ندارد بگوید، دوست ندارد بگوید آزارهای پدر و سکوت بقیه وادارش کرده که او از خانه بیرون بیاید، وقتی که پدر تمام نداشتههایشان را در قمار زندگی با او باخت: آنشب ... آن شب لعنتی...مادر نبود که به دادش برسد.
سکوتش قدری طول می کشد. با فلاشبکهای ذهنی اش کلنجار می رود نمی خواهد به یادشان بیاورد.
معضلی قدیمی به نام فرار
فرار دختران معضلی قدیمی است که سالهای قبل توجه آسیب شناسان اجتماعی را به خود جلب کرده است آمار انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران نشان می دهد سالانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ دختر فراری و خیابانی توسط نیروی انتظامی دستگیر می شوند. این دختران برای فرار از خانه انگیزههای مختلفی داشته اند اما همگی آنها در یک نکته مشترک هستند و آن اینکه تصورمی کنند که در خانه به آنها ظلم شده است حال این نکته می تواند در واقعیت ریشه داشته باشد و یا اینکه کاذب باشد.
در برخی خرده فرهنگها فرزند دختر را محترم نمی دانند و با نگاهی منفی به آنها ظلم می کنند این تفکر سبب می شود بدرفتاری نسبت به دختران شکل بگیرد و تبعیض و رفتارهای خشونت آمیز به وجود بیاید که گاه به صورت فیزیکی نمود پیدا می کند و گاه به صورت روانی.
بیماری یا جرم
منصوره خورشید، روانشناس و مشاور مرکز مداخله در بحران است. به نظر وی چون نوجوانان به دنبال هویت خودشان هستند و راه درست یافتن آن را نمی دانند سر در گم هستند. هر اتفاقی هم که در اطراف آنها رخ دهد فکر می کنند مقصر آنها هستند و چون تحمل مشکلات را هم ندارند آشفته شده و احساس ناامنی می کنند، خانه هم دیگر برای آنها آرامبخش نیست لذا خانه را ترک می کنند.
خانواده مهمترین عامل برای پیشگیری
وی می گوید: خانواده بزرگترین عامل برای پیشگیری از فرار دختران است هر چند اراده خود فرد در درجه اول مهم است و هر کس مسئول رفتارهای خودش است ولی تا دختری به مرز پختگی برسد بیشترین ضربه را از خانواده نابسامان میبیند، درگیریهای خانوادگی باعث می شود که نوجوان دیگر در خانه احساس راحتی نداشته باشد و برای فرار از محیط پر تشنج خانه فرار کند.
آموزش مرز بین فرار و ماندن
مجید ابهری جامعه شناس نیز با اشاره به اینکه 76درصد از نوجوانان و جوانان بزهکار فرزندان خانوادههای طلاق هستند با توجه به گسترش ناهنجاریهای رفتاری در بین نوجوانان و جوانان مخصوصا دختران فراری باید توجه داشت که فقط افسردگی نیست که باعث فرار دختران می شود بلکه دوستیهای زودگذر و هوسهای برخاسته از غریزه جنسی، فریبکاری برای ازدواج، دوستیهای تلفنی و اینترنتی در صورتی که دختران آموزشهای لازم را نبینند و با والدین روابط دوستانه نداشته باشند اغلب اوقات منجر به فرار از خانه می شود.
به گفته وی اغلب دختران فراری اگر در سه روز اول توسط نهادهای مربوطه یافته نشده و به خانواده برنگردند مورد آزارهای جنسی قرار گرفته و حتی جان خود را نیز به احتمال زیاد در این راه از دست می دهند.
ابهری تصریح می کند: باید خانوادهها تحت نظارت سازمان آموزش ببینند تا یاد بگیرند چگونه مشکلات خود را حل کنند و در حضور فرزندان با همدیگر درگیر نشوند. برای خود دختران و کلاً نوجوانان نیز باید کلاسهایی در مدارس گذاشته شود تا در کنار دیگر درسها دختران جامعه و شرایط روز را بشناسند، نباید به این امید بود که مادر همه چیز را به دخترش یاد می دهد و یا اینکه مادر امیدوار باشد دختر در مدرسه همه چیز را یاد می گیرد، نوجوانان خیلی زود خیلی مسائل را از دوستانشان یاد میگیرند چه درست و چه نادرست.
وی ادامه می دهد: نوجوانی که دچار مشکلات عاطفی و رفتاری است و پناهگاه حتی کمرنگ خانواده را از دست داده خیال میکند چاره ای جز اینکه به طرف پناهگاههای ناامنی که از او سوء استفاده می کنند، ندارد.
اینها همه درحالی است که مراکز بازپروری نیز در مقایسه با گسترش این پدیده جوابگوی نیازها نیست و به چند مرکز دولتی و نیمه دولتی با پذیرش محدود این دختران آنها را از خیابانها میرهانند اما با توجه به آمار عجیب و غریب و تفکیک نشده سازمانهای مختلف آیا این چند مکان با پذیرش محدود خواهد توانست دختران و پسران بی سرپناه را در خود جای دهد، آمار دفتر شناسایی جذب و بدرقه طرح ساماندهی کودکان خیابانی در سال 80 نشان داد که 11 هزار کودک و دختر خیابانی در ایران شناسایی شده اند و آمار بهزیستی نشانگر آن بود که سه هزار دختر فراری در سال 82 توسط این مرکز ساماندهی شده اند اما به واقع این چند مرکز محدود خواهند توانست در زیباسازی چهره شهر و نوجوانان شهر مؤثر واقع شوند؟
در همین رابطه بهزیستی اصفهان با راه اندازی مرکز مداخله در بحرانهای اجتماعی، خانه سلامت، مرکز مداخله در طلاق، حمایت از کودکان بی سرپرست معلول و ایجاد خط تلفن امداد از جمله فعالیتهای سازمان بهزیستی در مورد نوجوانان فراری بوده است اما پدیده فرار روز به روز گسترش می یابد.
مرضیه مصلحی، کارشناس مددکاری اجتماعی و فوق لیسانس مشاوره و راهنمایی است و در مورد عدم پذیرش خانواده ها از تحویل دختران فراریشان می گوید: برای این قضیه باید در کشور فرهنگ سازی انجام شود و به خانوادهها آگاهیهای لازم داده شود. آگاهی نسبت به عوامل فرار دختران از خانه و پیامدهای آنان برای خانواده ها ضروری است. برخی از دختران از اینکه دستگیر می شوند ناراحتند اما برخی دیگر از اینکه سرپناهی یافته اند و یا اینکه توانسته اند از خانواده شان انتقام بگیرند خوشحالند. اما مشکل اصلی خانواده ها هستند که فرزندانشان را دیگر به خانه راه نمی دهند و یا اینکه به سختی آنها را میپذیرند.
خانه هایی برای سلامتی
در همین رابطه خانه های سلامت با استناد به ماده واحده لایحه قانونی راجع به تشکیل سازمان بهزیستی کشور مصوب 24/3/1359 شورای انقلاب، جهت حمایت از دختران نیازمند حمایتهای اجتماعی، شکل گرفت. طبق قانون این مرکز دختران در معرض آسیبهای اجتماعی و فاقد حمایتهای خانوادگی و اجتماعی را تحت پوشش قرار می دهد. این مرکز از طریق ارائه خدمات، زمینه های کسب استقلال اقتصادی و اجتماعی لازم را برای این دختران فراهم می آورد و در تأمین حداقل نیازهای اقتصادی و جلوگیری از ابتلا به سایر آسیبهای اجتماعی آنها را یاری می رساند.
آسیب در 24 ساعت اول فرار
اما مشکل اساسی در رابطه با فرار دختران آسیبی است که حد و مرز ندارد زیرا صادقی معاون اجتماعی سازمان بهزیستی استان اصفهان با اشاره به اینکه این دختران در ابتدای ورود حالت طبیعی ندارند و دچار بیماری روحی هستند می گوید: دختران فراری در ۲۴ یا ۴۸ساعت پس از فرار مورد آسیب قرار خواهند گرفت.
وی می افزاید : اعلام محدوده زمانی مشخص برای این حادثه نشانگر این است که سرنوشتی ثابت و معین در انتظار دخترانی خواهد بود که از خانه می گریزند.
به نظر این کارشناس فقر به تنهایی نمی تواند باعث فرار بچه ها شود، خیلی از خانوادههای فقیر زندگی سالمی دارند. در واقع مجموعه عواملی به همراه هم کانون خانواده را متزلزل می کنند که یکی از آنها ممکن است فقر باشد، دختری که در این خانواده زندگی می کند در سنین کودکی محیط اطراف خود را می پذیرد ولی با رسیدن به سنین ۱۰سالگی و آگاهی از دیگر روشهای زندگی به فکر مقابله با محیط نامساعد خود می افتد.
به گفته وی اولین تنشها در آستانه بلوغ صورت می گیرد و در ۱۲-۱۳ سالگی بعد از یک دعوای مفصل، دختر از خانه بیرون می آید، همه جوانان و نوجوانان آینده خود را در شهرهای بزرگ جستجو می کنند و اولین مقصود این دختر هم نزدیکترین شهر بزرگ یا پایتخت است.
صادقی ادامه می دهد: بلیت گرفتن و سوار اتوبوس شدن مشکل نیست، مشکل از لحظه پیاده شدن در پایانه شروع می شود چون دختر در این شهر غریبه جایی را برای رفتن نمی شناسد و نمی داند بعد از رسیدن به پایانه باید چه کند، معمولا اعضا باندهایی که از دختران فراری سوء استفاده می کنند آنها را به موادمخدر نیز معتاد می سازند تا وابستگی او به گروه افزایش یابد ضمن اینکه این مواد خود عاملی برای انجام بی پرواتر اعمال خلاف اخلاق خواهد بود.
وی یادآور می شود: اکثر این دختران به خاطر کمبود محبت و خلأ عاطفی از سوی خانواده دوست پسر دارند و حتی همراه آنان مبادرت به فرار می کنند، آنهایی هم که دوست غیرهمجنس ندارند پس از فرار در همان ساعتهای اول با کمترین محبت و توجهی از سوی مردان جذب می شوند و مورد سوء استفاده قرار می گیرند. دختران فراری به خاطر چهره های مضطرب و نگران شان و بلاتکلیفی که دارند خیلی زود توسط دلالان باندهای فساد شناسایی می شوند. این سوء استفاده گران با بیان اینکه قصد کمک به دختران را دارند به آنها وعده غذا، لباس و محل زندگی می دهند و بعد از آن دختران را جذب باندهای مختلف خلاف میکنند.
بررسیهای انجام شده نشان میدهد 90 درصد از دختران فراری اعتیاد دارند، طلاق، فقر و بیکاری والدین و خشونتهای خانوادگی نیز از مهمترین علتهایی است که زمینه را برای بروز پدیده فرار از خانه فراهم میکند.
طبق بررسیهای انجام شده 58.9درصد ناسازگاری با والدین، 16 درصد اغفال، 13 درصد احساس امنیت نکردن در خانواده، 15 درصد وضعیت اقتصادی، 5.12درصد طلاق والدین، هفت درصد گرایش به مسایل انحرافی، 5.12درصد ازدواجهای ناموفق، 5.12 درصد اعتیاد وپنج دهم درصد مشکلات روانی عامل فرار دختران بوده است.
...................................
گزارش: دریا قدرتیپور
نظر شما