دکتر "مهدی مطهر نیا"، دکتر "اکبر ولی زاده" و "حسین هواسی" کارشناسان و تحلیلگران مسائل سیاسی در بخش پایانی نشست "بررسی مسائل روسیه پس از انتخابات ریاست جمهوری 2012" که در غرفه خبرگزاری مهر و در حاشیه هجدهمین نمایشگاه بین المللی مطبوعات و خبرگزاری ها برگزار شد، از اولویتهای پیش روی "ولادیمیر پوتین" پس از به قدرت رسیدن در سال 2012 سخن گفتند.
مدل روسها در سیاست داخلی عقلانیت محدود و در سیاست خارجی عقلانیت کامل است
حسین هواسی: ما تراکنشهای سیاسی روسیه را باید دو حوزه متفاوت سیاست داخلی و حوزه دیگر سیاست خارجی بررسی کنیم. روسها در سیاست داخلی بر اساس مدل عقلانیت محدود عمل می کنند، به این معنا که گزینه اول را برمی دارند، فرآیند جمع جبری سود و فایده و هزینه را خارج می کنند، می بینند اگر این جواب داد آن را در سیاست داخلی اعمال می کنند. دلیل این که پوتین با اقبال عمومی در سطح نخبگان و مردم مواجه می شود این است که این مدل عقلانیت محدود حکمفرما است، یعنی اگر گزینه اول جواب بدهد دیگر سراغ گزینه بعدی نمی روند. به همین دلیل است که اندیشه هایی مانند اندیشه های کاسپاروف اصلا ارائه نمی شود چون گزینه شماره یک دارای کارآمدی است.
ولی در سطح بین المللی روسها متفاوت از داخل عمل می کنند. مدل فعالیت آنها در سیاست خارجی بر اساس مدل عقلانیت کامل است، یعنی روسها تمام گزینه های محکم را روی میز گذاشته و دلتای هزینه و فایده را حساب می کنند و از بین اینها بهینه ترین انتخاب را برداشته و در یک ملغمه رسانه ای و حتی دیپلماتیک آن را اعمال می کنند که شما نتوانید غرض آنها را پشت خوانی کنید.
قدرت روسها با چانه زنی در حوزه بین الملل بدست آمده است. آنها تجربیاتی را از دوران جنگ تسلیحاتی دارند و برای به کرسی نشاندن خواسته های خود از گزینه های سیاسی ، اقتصادی و انرژی بهره می گیرند، به همین نحو نیز با گاز حداقل زمستان اروپا را اداره کردند. |
حسین هواسی |
گفتیم روسیه هر تهدید استراتژیکی را در حوزه جغرافیای سیاسی با قدرت جواب می دهد. مقداری از این ناشی از قدرت روسیه است، اما نکته ای که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد ضعف کشورهای اروپایی و آمریکا است. بنیاد کارنگی گفته است که آمریکاییها 20 درصد قدرت جهان را دارند، اما آنها در 15 سال گذشته به تنهایی بیش از 45 درصد قدرت جهان را داشتند. یعنی یک مقدار از قدرت گیری روسها با چانه زنی در حوزه بین الملل بدست آمده است. آنها تجربیاتی را از دوران جنگ تسلیحاتی با خود دارند و برای به کرسی نشاندن خواسته های خود از گزینه های سیاسی و گزینه های اقتصادی و انرژی بهره می گیرند. روسها با گاز حداقل زمستان اروپا را اداره کردند. ما در تصمیم گیری اروپایی ها دچار نوسانات فصلی هستیم، یعنی واقعا یک فصل موجب می شود در نوع تصمیم گیری آنها تغییر ایجاد شود. این در حالی است که خطوط انتقال گاز تاپی و ناباکو نیز به اهرم های فشار روسیه افزوده شده است.
در اطراف روسیه کشورها را ببینید، ژاپن از لحاظ قدرت ملی دچار افت شده، چینی ها دیگر نمی توانند روسیه را ببری با دندان کاغذی بخوانند، آنها نگاه ایئولوژیک را کنار گذاشته اند و نگاهشان همکاری در حوزه های قابل همکاری و نگاه منتقدانه و حتی معارضانه در سایر حوزه ها است، یعنی به تفکیک حوزه ها دست پیدا کرده اند. به نظر من روسها از مجموع اینها در سیاست خارجی شان در مدل عقلانیت کامل استفاده می کنند و کار خود را پیش می برند.
نقش آفرینی غرب در خاورمیانه با هدف پایان دادن به بازی روسها با انرژی
دکتر مطهرنیا: نکته آقای هواسی نکته خوبی است اما باید توجه کرد که این تولیدی که گفته می شود روسیه دارد، مبتنی بر چه داده ای است، آیا اینها مبتنی بر تولیدات روسیه و تصاحب بازارهای جهان است و با مبتنی بر نفت و گاز است؟ ما امروز کشورهای حاشیه خلیج فارس را هم داریم که به عنوان ثروتمندترین کشورهای جهان شناخته شده و درآمد سالانه آنها جلوتر از کشورهای اقتصادی جهان است، اما واقعا قدرت حقیقی آنها چقدر است؟ آنچه که امروز به روسیه قدرت داده دلارهای بادآورده نفتی و گازی است، اما تا چه موقع کشورهای اروپایی و آمریکا خواهند پذیرفت که روسیه با آنها در هر فصل بازی کند؟ تا زمانی که در خاورمیانه اتفاقی نیافتد. چرا امروز ناتو و کشوری مانند فرانسه و انگلیس در بحران فزاینده اقتصادی حاضر می شوند در لیبی هزینه کنند و قذافی را از سریر قدرت به لوله آب بفرستند و در بیابان مدفونش کنند، چرا که روسیه با گاز و نفتش با مغرب زمین بازی می کند. پس باید جایگزینهای روسیه فراهم شود، به همین دلیل است که غرب به ملک عبدالله برای اصلاحات و به علی عبدالله صالح برای کناره گیری فشار می آورد. می بینیم که غرب بدنبال حل مسئله منابع انرژی و کنترل این منابع در خاورمیانه است تا بعد وارد حل مسائل خود با روسیه شود.
چرا ناتو و کشوری مانند فرانسه و انگلیس در بحران اقتصادی حاضر می شوند در لیبی هزینه کنند و قذافی را از سریر قدرت به لوله آب بفرستند و در بیابان مدفونش کنند، زیرا روسیه با گاز و نفتش با مغرب زمین بازی می کند، پس باید جایگزینهای روسیه فراهم شود. |
دکتر مهدی مطهرنیا |
همه اینها مقدمه ای است برای ایجاد یک دوران جدید در نظام بین الملل که به نظم کنونی پایان خواهد داد. من باز تذکر می دهم که دهه آینده دهه ای است که جهان شاهد تراکم تغییرات خواهد بود، حتی دولت کشورها دیگر در نظام وستفالیایی بازی نخواهند کرد بلکه ملت کشورهایی بوجود خواهد آمد که مجازی است. ما باید آماده پذیرش شهروندان فیسبوکی و توییتری باشیم. جهان آینده چنین جهانی است و در آن معادلات بین المللی تغییر پیدا خواهد کرد و اگر روسیه این را ملاک قرار ندهد و بخواهد فقط با انرژی خود در جهان بازی کند، با توجه به تلاشی که غرب در یافتن جایگزین انرژی دارد، دیگر این امتیاز به آنها کمکی نخواهد کرد. به گونه ای که می بینیم قذافی در لیبی سقوط می کند، سوریه تحت فشار قرار می گیرد، عربستان ولیعهد خود را از دست می دهد اما قیمت نفت تکان نمی خورد، در حالی که اگر در بافت موقعیتی قدیم یکی از این اتفاقات روی می داد آیا قیمت نفت تکان نمی خورد؟ امروز این قیمت دیگر تکان نمی خورد، این نشان می دهد که مسائل در جایی در جهان مدیریت می شود و سعی می شود که این ثبات حفظ شود.
عقب نشینی روسها در برابر غرب ناشی از نیاز تکنولوژیکی است
روسیه پس از اصلاحات اقتصادی که در اولویت خود قرار داده، فضای بازی را در آینده مدیریت کرده و اجازه نمی دهد منافع و حوزه هایش به راحتی از دست برود، از این رو روسیه 2020 به مراتب قدرتمندتر و موثرتر از روسیه فعلی خواهد بود. |
دکتر اکبر ولی زاده |
روسها در حال حاضر سنگرهای سابق خود در منطقه را از دست داده اند، مصر و لیبی که بطور سنتی در حوزه روسها تعریف می شدند، ظرف ماههای اخیر به راحتی فروریختند و غرب جایگاه محکمی در آنها پیدا کرده و روسیه را کنار گذاشته اند. به نظر می رسد روسیه پس از اصلاحات اقتصادی که در اولویت خود قرار داده، این فضای بازی را در آینده مدیریت کرده و اجازه نمی دهد منافع و حوزه هایش به راحتی از دست برود. به نظر می رسد روسیه قدرتمند 2020 به مراتب قدرتمندتر و موثرتر از روسیه فعلی خواهد بود.
نظر شما