به گزارش خبرنگار مهر، در این یادداشت میخوانیم:
مجید بهرامی عزیز، از آن زمانی که بیماری تو را اسیر و در زندان ناامیدی به تخت نداری زنجیر کرد، دلمان گرفت. دلمان بدجوری گرفت، اما جز همدردی خالصانه و دیدار برادرانه کاری از دستمان برنمی آمد و نمیآید. با تمام توان، مظلومیت تو را در آوردگاه مطبوعات و خبرگزاریها فریاد زدیم تا تو و دیگرانی که همدرد تو هستند و خواهند بود به حق خود برسند. هرگز روا نمیداشتیم برخی ازمسئولان و دیگرانی که میخواهند خود را مطرح کنند، در کنار تن و دل رنجور تو عکس یادگاری بیندازند!
مجید عزیز، آنانی که دست در جیب بودجه برده و کمک به تو را در بوق و کرنا کرده و میکنند، کسانی هستند که میخواهند آبروی تو را ببرند تا برای خود آبرویی دست و پا کنند. امروز تو نردبانی شدهای که بیهنران میخواهند از پلههای لرزان تو خود را بالا بکشند. میدانیم که از این موضوع رنج میکشی، اما ناتوانی جسمی، روحی و مالی، به تو اجازه برخورد با چنین افراد نان به نرخ روز خور را نمیدهد.
مجید جان، غصه مخور، زیرا بیماری، به اندازه کافی روح و جسم تو را خورده و میخورد. تو هیچ تقصیری در این ماجرا نداشته و نداری. این سرنوشتی بود که برای تو رقم خورد. سرنوشتی که سکوی پرتاب برخی از مدعیان تئاتر ندیده و خاک صحنه نخورده شد. امروز تو به جای اینکه روی صحنههای تئاتر هنرنمایی کنی، در سالن بیمارستان و بر صحنه تخت، درد و نداری را به نمایش میگذاری.
مجید بهرامی عزیز، بازیگر بیادعای تئاتر، از این بازیها و ژستهای هنرمند دوستنما غمگین مشو و خون دل مخور. تمام این کمکهای مالی که به تو دادند و در بوق و کرنا کردند، حق مسلم تو و دیگرانی چون توست، اما آنان عادت دارند تا حق تو و دیگران را با منت بدهند. آنان دوست دارند از ناتوانی تو بهره برده تا خود را توانا کنند.
مجید جان، بیماری به قدر کافی تو را رنجور کرده و میکند. تو خود با خود خوری به این رنج بیکران دامن مزن. سوگند به تمام مقدسات این حق توست، حق مسلم تو که بیادعا با هزار مشکل روی صحنه رفتی و با دل خونین، لب خندان به مردم نشان دادی. ای کاش من، تو و دیگرانی که دلشان برای هنر، به خصوص تئاتر میتپد، آن قدر شجاعت داشتیم که مردانه مرگ را در آغوش میکشیدیم، اما دست به این کمکهای با منت نمیزدیم! اما چه کنیم که نه این شجاعت را داریم و نه میتوانیم شانه از زیر بار مسئولیت زندگی خالی کنیم. اصلاً چرا شجاعت به خرج دهیم؟ این حق مسلم ماست که در روزهای نداری و بیماری تئاتر دستمان را بگیرد.
همه آنانی که دستی از دور و نزدیک بر آتش تئاتر دارند، باید به این حق قانونی و انسانی خود برسند. ای آنانی که حق امثال مجید را با منت و باژست هنرمند دوستی، مقابل دوربینهای عکسبرداری و تصویربرداری به آنان میدهید، بدانید که شما دارید از ناتوانی افرادی چون او، برای خود توانایی نداشته را کسب میکنید. بودجه تئاتر و دیگر هنرها، فقط متعلق به هنر و هنرمندان است. احدی حق ندارد از این بودجه که از بیتالمال مردم است، برای خودشیرینی و بالا کشیدن خود بهره ببرد. آنچه حق مسلم هنرمندان است، در خفا و با احترام بدهید.
چرا باید عالم و آدم از دادن حق مسلم هنرمندان ناتوان، تنگدست و بیمار آگاه شوند؟! مگر مجید و امثال او، آبروی خود را از سر بازار خریدهاند که میخواهید آن را درته بازار فخرفروشی به حراج بگذارید؟ خداوند رحمان در قرآن مجید، پیامبر گرام و ائمه کرام در احادیث، بارها اشاره کردهاند کمک به ناتوان، باید در خفا انجام شود تا رضایت خالق جلب شود. کمکهایی که در بوق و کرنا گذاشته شود، پشیزی اجر اخروی نداشته و نخواهد داشت.
خداوند آبروی کسی را نریخته و دوست ندارد کسی آبروی بندهاش را بریزد. با این وصف چطور به خود اجازه میدهید آبروی هنرمندان آبرودار، اما ندار را بریزید؟! مجید و دیگر هنرمندان تئاتری و غیرتئاتری حقشان است که در ایام بیماری و نداری از حق مسلم خود بهرهمند شوند. حق آنان را بدهید، با عزت و بیمنت. آن گونه که شایسته آنان است.
-------------------------------
سیدرضا اورنگ
یک روزنامه نگار و منتقد تئاتر در یادداشتی به خبرگزاری مهر به بهانه پرداخت کمک مالی به مجید بهرامی هنرمند جوان تئاتر جهت درمان تأکید کرد این کمکها حق هنرمندان است، اما برخی از ناتوانی هنرمندان جهت منافع شخصی و ژست گرفتن مقابل دوربینهای عکاسی و فیلمبرداری استفاده میکنند.
کد خبر 1458728
نظر شما