۲۸ آبان ۱۳۹۰، ۱۴:۰۱

یادداشت/

آب در خوابگاه مورچگان

آب در خوابگاه مورچگان

یک روزنامه‌نگار و منتقد تئاتر در یادداشتی به خبرگزاری مهر تصریح کرد مسئولیت در تئاتر خرقه ارادت نیست که فقط بین نورچشمی‌ها دست به دست شود.

به گزارش خبرنگار مهر، در این یادداشت چنین آمده است:

گاهی باید در خوابگاه مورچگان خود خفته آب ریخت تا به خود بیایند. این کار، نه بی‌رحمی است و نه می‌توان بر آن نام آزار گذاشت، بلکه عملی است مفید که باید هر از گاهی به آن دست زد. این آب ریختن، هر چند باعث آشفتگی مورچه‌های خواب‌زده می‌شود، اما هم برای خودشان لازم است و هم برای جامعه، جامعه‌ای که عاشق پویایی، عدالت و مشارکت عمومی است و بیزار از منت‌گذاری، تبعیض و خود محوری. مسئولیت، خرقه ارادت نیست که بین نور چشمی‌ها دست به دست شود! بلکه امانتی است سنگین که بر دوش نفر منتخب می‌گذارند.

مسئول مردمی هیچ‌گاه از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکرده و نمی‌کند، اما مسئول دست نشانده، از همان لحظه اول شانه از بار مسئولیت خالی کرده و به راهی که از او خواسته‌اند یا خود می‌خواهد می‌رود. برای او، هیچ اتفاقی مهم‌تر از خود و دیگرانی که برای آنان کسب وجهه می‌کند نیست. مسئول مردمی، دائم در حال رفع مشکل‌ها و اصلاح امور است تا خدمت بیشتری به مردم کند، اما مسئول منتصب ، به جای انجام امور اصلی به کارهای فرعی پرداخته و سعی می‌کند به زرق و برق بپردازد تا همه فقط او را ببینند. این گونه مسئولان، مسئولیت هر جایی را که به عهده می‌گیرند، تنها به ظاهر توجه می‌کنند، چون با ظاهرفریبی می‌توانند، هر چند کوتاه مدت، خود را به چشم دیگران بکشانند و در دل منتصبانشان جا خوش کنند.

تئاتر، مکانی است مقدس که هرگز جای چنین مسئولانی نیست و نخواهد بود. تئاتری واقعی عاشق است، مدیران ریز و درشت آن هم باید عاشق باشند و عاشقانه کار کنند. در غیر این صورت، هم تئاتری‌ها او را پس می‌زنند و هم دیر یا زود خود مجبور است یا مجبورش می‌کنند تا دل از میز عریض و طویل‌اش بکند و برود. مدیرانی که تئاتر را سکوی پرتاب خود محسوب می‌کنند سخت در اشتباهند، آن هم اشتباهی مهلک. آنانی که دائم کارهای کرده و ناکرده خود را در بوق و کرنا می‌کنند، نه تنها مدیر نیستند، بلکه با الفبای این کار هم ناآشنایند.

با تئاتری‌های بیمار و ناتوان عکس گرفتن، فروش بلیت تمرین‌های تئاتر، برگزاری جشن‌های آنچنانی، انداختن فرش قرمز زیر پای این وآن و حمایت از نور چشمی‌ها برای بردن نمایش روی صحنه، نشان مدیریت نیست، بلکه سوء مدیریت است. یک مدیر موفق، با کار و تدبیر خود را نشان می‌دهد، نه با راه انداختن شوهای آنچنانی و ظاهر فریبی. تئاتر، محل عرضه بازی است، اما بازیچه هیچ کسی نبوده و نخواهد بود. آنانی که تئاتر را بازیچه خود می‌دانند و می‌خواهند، سخت در اشتباه هستند و بزودی تاوان اشتباه خود را پس خواهند داد. بدترین تاوان هم رو شدن دست آنان پیش تئاتر‌ی‌ها و مردم است.

مدیرانی که این گونه فکر می‌کنند، بهتر است هرچه زودتر دست از این کارهای ظاهر فریبنده کشیده و به خادمان واقعی تئاتر تبدیل شوند. زیرا اگر خادم نشوند نادم خواهند شد! مردان و زنانی هم که در خانه تئاتر جاخوش کرده‌اند بدانند، آنجا خانه امید تئاترییها باید باشد، نه منشأ ناامیدی. خانه تئاتر، پاتوق نیست که در آنجا فقط بنشینند پا روی هم بیندازند، سیگار بکشند، چای بنوشند و از سر شکم سیری بیانیه صادر کنند! خدا می‌داند چند تئاتری چشم امیدشان به اینجا بود و ناامید بازگشتند.

اگر قرار نیست خانه تئاتر محل امن تئاتری‌ها و خانه امیدشان باشد، پس اصلاً برای چه باید باشد؟! دست و پا زدن برای گرفتن بودجه دولتی جهت ساختن بنایی رفیع، چه دردی از دردمندان تئاتر دوا می‌کند؟ ساختن رستوران و محل تفریح بر بالای این بنای رفیع، به چه کار تئاتری‌های تنگدست و آبرودار می‌آید؟! آنانی که به نان شب‌شان هم محتاجند، به رستوران آنچنانی چه احتیاجی دارند؟ به خود بیایید ، به تئاتر و اهالی تئاتر فکر کنید و دل بسوزانید. تا زمانی که شما خود را به خواب زده باشید، ما هم مجبور هستیم آب در خوابگاهتان بریزیم!

----------------

سیدرضا اورنگ

کد خبر 1463443

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha