۱۲ آذر ۱۳۹۰، ۹:۳۷

شیرخوارگان حسینی/

آخرین سرباز کربلا / علی اصغر سند مظلومیت حسین(ع)

آخرین سرباز کربلا / علی اصغر سند مظلومیت حسین(ع)

کهک - خبرگزاری مهر: هنوز کربلا گریه‌های کودک 6 ماهه را که ملتمس جرعه‌ای آب بر لب‌های ترک خورده‌اش بود را به یاد دارد. کربلا به خاطر دارد که چگونه داغ دل اهل حرم با صدای گریه‌های علی اصغر تازه تر می‌شد.

به گزارش خبرنگار مهر، کربلا به یاد دارد که رباب چگونه با دستان خسته گهواره گل 6 ماهه اش را تکان می داد و با چشمان اشک بار برایش لا لایی می‌خواند به امید اینکه لحظه ای، خواب چشمانش را برباید و تشنگی سینه کوچکش را نسوزاند.

سرزمین کربلا هنوز به خاطر دارد آن زمانی که حسین(ع) لب های خشکیده و پر عطشش را بر گلوی نازک غنچه ی پژمرده نهاد تا بوسه ی وداع را بگیرد.

کربلا هرگز از یاد نخواهد برد آن زمانی که تیر سه شعبه میان اصغر و حسین(ع) و رباب جدایی انداخت. دستان حسین پر از خون شده بود، خونی که بر آسمان‌ها پاشید، بی آنکه قطره‌ای از آن به زمین بازگردد.

زمین و آسمان می­گریست از غربت حسین(ع) آن زمان که در پشت خیمه‌ها با دستان زخمی و دلی آکنده از غم قبر کوچکی را میکند تا گل پر پر شده‌اش را در آن جای دهد و او آرام بگیرد.

علی اصغر آرامش قلب ابا عبدالله بود. نفرین خدا بر حرمله که امید حسین را نا امید کرد و دل پر دردش را دردمندتر. علی اصغر سند مظلومیت ابا عبدالله است.

این کودک 6 ماهه در کربلا چه کرده است که او را باب الحوائج می نامند؟ آن زمانی که حسین(ع) تمام یاران خود را از دست می‌دهد و در کنار میدان می‌ایستد، صدای غریبانه‌اش در فضا می پیچد: " هل من ذابٍ یَذُبُّ عَن حرم رسول الله، هل من معینٍ یعیننا لِوجهِ الله "؛ آیا کسی هست برای خدا مرا یاری کند؟ آیا کسی هست از حرم رسول خدا دفاع کند؟ "

کسی نیست!

ابا عبدالله لحظه ای می‌ایستد و نگاهی به یاران پرپر شده اش می اندازد، یا حبیب، یازهیر، یا بریر برخیزید، حسینتان تنهاست. تا ابا عبدالله از غربت و تنهایی سخن می‌گوید صدای گریه اصغر بلند می‌شود.

این گریه یعنی: بابا جان نگران نباش، هنوز سرباز داری و من هستم. یاری نداری اما من هستم، احساس تنهایی و بی کسی نکن پدر زیرا آخرین سرباز تو علی اصغرت هنوز زنده است.

علی اصغر این 6 ماهه کربلا در رکاب پدر جان فشانی کرد. پرپر شدن علی اصغر چه بر دل داغدار ابا عبدالله کرد که از میان همه حادثه‌های کربلا  ما را دعوت کرده که یک صحنه را خوب نگاه کنیم: لیتکم فی یوم عاشورا جمیعا تنظرونی/ کیف استقسی لطفی فابوا یرحمون، کاش همه شما در کربلا بودید، می‌دیدید، چگونه کودکم را سیراب کردند.

علی اصغر با تیر سه شعبه حرمله سیراب شد. او رفت و با رفتننش داغی سوزان بر دل رباب گذاشت، رفت و رباب ماند و گهواره علی اصغر، گهواره‌ای که رباب از شدت دوری 6 ماهه اش او را تکان می داد و باز هم لالایی می خواند.

کربلا در اینجا بود که احساس کرد مادر بودن چقدر سخت و دشوار است، و از آن دردناکتر وقتی است که مادر پاره ای از تن خود را که با شیره ی جانش به او زندگی بخشیده و آرزوی بزرگ شدنش را می کشد و لحظه شماری می کند تا روزهایی فرا رسد که فرزندش با او حرف بزند را در بستر خاک ببیند.

علی اصغر آخرین سرباز امام حسین(ع) بود که با شهادت مظلومانه‌اش حقانیت قیام عاشورا به اثبات رساند.
 

کد خبر 1475303

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha