آری یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت...
شب یلدا، آخرین شب پاییز، جشن آجیل و شیرینی، شب دور هم بودن، شب تا سپیده بیدار ماندن و میان بیت های حافظ سیاهی شب را رویایی کردن ...
شاید کنارتان نشسته باشند آنها که سالیان سال وقتی صدای پای یلدا را می شنوند، خانه را برای استقبالتان آماده می کنند. پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها را می گویم. شاید هم نباشند اما می شود یادی کرد از بودنشان در گذشته، زمان شاهنامه خوانی و قصه گویی هایشان یادش بخیر کرسی گرم خانه شان .....
حافظ امشب در بزممان شعر می گوید، شعر که نه فالمان را می گیرد، چشم هایت را می بندی و دل به بیت های حافظ می سپاری...
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل ای بسا در که به نوک مژهات باید سفت
امشب کنار هم یک آذر ماه دیگر را به گذشته می سپاریم….
برگزاری مراسم یلدا ، آیینی خانوادگی است و گردهمایی ها به خویشاوندادن و دوستان نزدیک محدود می شود.
ایران کشوری با فرهنگی غنی است که مردمانش بنا به ذوق و سلیقه و طبیعت منطقه ای که در آن زیست می کنند هر یک برای برگزاری سنت های کهن آداب خاص خود را دارند.
آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند.
یلدا به روایت تاریخ
به روایت تاریخ ایرانیان سالیان سال است که شب یلدا، آخرین شب پاییز و آذر ماه را که درازترین و تاریک ترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند، شاید اینگونه غیبت خورشید و تاریکی و سردی شب را صبوری می کنند و دل به روشنی آسمان دارند و شاید هم اینگونه می خواهند به خورشیدشان بگویند که بر آسمان صبح نمایان نشود بیدار می مانند.
آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نکرده و ایرانیان در این شب، میوه هایی را که انبار کرده اند و خشکبار و تنقلات می خورند و دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می نشینند تا سپیده دم بشارت شکست تاریکی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی (در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید که بدون آن حیات نخواهد بود) را بدهد، زیرا که به زعم آنان در این شب، تاریکی و سیاهی در اوج خود است.
واژه یلدا، از دوران ساسانیان که متمایل به به کارگیری خط ، الفبای از راست به چپ سریانی شده بودند به کار رفته است.
یلدا همان میلاد به معنای زایش، زاد روز یا تولد است که از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. باید دانست که هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن بلندترین شب سال، به جای شب یلدا از واژه مرکب شب چله استفاده می شود.
ایرانیان قدیم شادی و نشاط را از موهبت های خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیده های اهریمنی می پنداشتند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوری و شب یلدا و سنت های دیگر در واقع بیانگر این حقیقت است که ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم به شکرانه بازیافتن آزادی، جشن برپا می ساختند و پیروزی نیکی بر بدی و روشنایی بر تاریکی و داد بر ستم را گرامی می داشتند.
شب یلدا نیز یکی از این موارد است. در دوران کهن، شب مظهر تاریکی و تباهی و وحشت بوده و اغلب سعی می کردند که شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد. تا پلیدی و تباهی در آن راه نیابد. شب یلدا طولانی ترین شب ها است.
یعنی تسلط تاریکی بر زمین از تسلط نور خورشید و روشنایی می کاهد. و چون فردای این شب روشنایی بر ظلمت غالب و روز طولانی می شود، ایرانیان تولد دوباره خورشید را که مظهر روشنایی است جشن می گیرند.
نظر شما