۱۰ دی ۱۳۹۰، ۸:۳۳

نشست دست‌های هگمتانه در مهر/1/

اصلانی: مستندسازان جوان مدام در حال صدور حکم هستند

اصلانی: مستندسازان جوان مدام در حال صدور حکم هستند

محمدرضا اصلانی کارگردان مستند بلند "دست‌های هگمتانه" معتقد است مستندسازان نسل جدید و به خصوص جوانان این حرفه در مستندهایی که می‌سازند مدام در حال قضاوت و حکم صادر کردن هستند و این حکم صادر کردن مصداق کامل برده‌داری است.

به گزارش خبرنگار مهر، مستند بلند 100 دقیقه‌ای "دست‌های هگمتانه" به کارگردانی محمدرضا اصلانی نگاهی به تاریخ شهر همدان دارد و نخستین اکران خود را در سینما آزادی با حضور عوامل این فیلم و علاقمندان به سینمای مستند به ویژه سینمای محمدرضا اصلانی تجربه کرد.

از همین رو محمدرضا اصلانی به همراه احمد الستی؛ منتقد، محمدرضا بایسته؛ تدوینگر و فرهمند منتقد در محل خبرگزاری مهر حاضر شدند و در خصوص کم و کیف ساخت این فیلم، وضعیت سینمای مستند و جایگاه فیلم‌های گزارش - خبری در عرصه سینمای مستند و بسیاری از مسائل دیگر سخن گفت.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: چطور شد که سراغ ساخت فیلم سفارشی رفتید؟ 

 محمدرضا اصلانی: قبل از پاسخ به این سئوال باید یک نکته را متذکر شوم که فیلم مستند اصولا یک امر سفارشی است و برای ساخت یک مستند باید موضوعی به مستندساز سفارش داده شود. بهتر بگویم که من بدون سفارش فیلم مستند نمی‌سازم چرا که بدون سفارش امکان ساخت فیلم مستند مهیا نمی‌شود و ضرورتی پیدا نمی‌کند. پدیده سینما در گونه‌های مختلف تصویری امری سفارشی است و حتی در سینمای داستانی هم به نوعی بنابر ضرورت موضوع سفارش ساخت فیلم داده می‌شود؛ این سفارش‌ها است که محیط و امکان مناسبی برای فعالیت در عرصه سینما به وجود می‌آورد. به عنوان مثال مستندهایی که ابراهیم گلستان ساخته است جملگی سفارش‌هایی بود که از شرکت نفت می‌گرفت و اگر آن سفارش‌ها نبود قطعا فیلمی ساخته نمی‌شد؛ اما مسئله این است که مستندساز سفارش را باید بگیرد و نوع نگاه خود نسبت به  سوژه را بیان کند ولی متاسفانه اغلب فیلمسازان سفارش گرفتن را با سفارشی کار کردن اشتباه می‌گیرند.

*ضرورت ساخت فیلمی درباره شهر همدان چگونه ایجاد شد و چرا شهر همدان را برای ساخت این مستند درنظر گرفتید؟

اصلانی: ملیت برای یک روشنفکر یک شاخصه بنیادین است و ملی بودن یک شرط روشنفکرانه است. متاسفانه این شرط از جمله فاکتورهای است که بین روشنفکران ایرانی مورد غفلت قرار گرفته است و من به عنوان فیلسماز نمی‌توانم تصور کنم اندیشه‌ای دارم به همین دلیل عنصر ملی گرایی طعم و عطر و بوی فیلم‌هایی است که تا کنون ساخته‌ام و بدون این نگاه نمی‌توانم تصور کنم که اندیشه‌ای دارم، از همین رو طبیعی است که در راستای سفارش‌هایی که برای ساخت فیلم می‌دهند سوژه‌هایی برای من اولویت دارد که رنگ و بوی ملی داشته باشد. شهر همدان هم یکی از شهرهای سرزمینم است و طبیعی است که ساخت مستندی درباره این فیلم را با جان و دل می‌پذیرم. البته عشق به سینمای ملی آن هم از نوع مستند تنها مختص همدان نیست بلکه همه شهرهای کشورم ایران را شامل می‌شود از همین رو دلیل خاصی نداشت که همدان را برای ساخت دست‌های هگمتانه انتخاب کردم؛ چراکه هر شهر دیگری از شهرهای ایران بود با عشق فیلم می‌ساختم.

*در اغلب سفارش‌هایی که ساخته می‌شود اهداف سازمانی سفارش دهنده همواره مدنظر است و به تصویر کشیدن همین اهداف سازمانی است که مخاطب را از دیدن فیلم سفارش منصرف می‌کند ولی خوشبختانه مستند "دست‌های هگمتانه" از این قاعده مستثنی است، نگاه شما به ساخت این فلیم چگونه بود؟ 

اصلانی: به تصویر کشیدن خواست سفارش دهنده به معنای خدمت به سفارش دهنده نیست چراکه گزارش صرف از یک نهاد، شهر و یا یک محصول نتیجه‌ای جز واخوردگی مخاطب را ندارد و از سوی دیگر مسئله این نیست که فیلمساز با متامع یا نیات سفارش‌دهنده همواره در تضاد باشد، بلکه مسئله این است که من به‌عنوان یک فیلسماز چگونه سفارش‌دهنده را ارتقا دهم، درست همانگونه که فیلمساز توانایی ارتقا موضوع را دارد سفارش دهنده را نیز باید ارتقا دهد چراکه سازمان سفارش دهنده ممکن است دیدگاه محدودی نسبت به موضوع داشته باشد و این وظیفه فیلمساز است که تصور محدود او را به گستره بزرگ‌تری پیوند دهد.

همانگونه که در تدوین دو پلان را به هم اتصال می‌دهیم در بحث ارتقا سفارش دهنده نیز باید دو جهان یعنی فیلسماز و سفارش دهنده را که در یک ظرف می‌توانند به معنای مشترک برسند را با یکدیگر پیوند دهیم، از همین رو باید دیدگاه‌ها را گسترش داد تا این اشتراک به درستی معنا پیدا کند چون سفارش دهنده معمولا تصور مبهمی در ذهن خود نسبت به حوزه فعالیتش دارد و اشراف به کلیت موضوع ندارد. درست مثل ماهی که وقتی در آب زندگی می‌کند تصورش از محیط خویش فقط در آب بودن است و حال اینکه باید یک تفکر از بیرون از دایره زندگی و فعالیت او بیاید تا او را از اشتباه درآورد و متوجه‌ش کند که او با دریاچه کوچکی مواجه نیست بلکه پیش روی او یک اقیانوس پهناور است.

* با این اوصاف این آگاهی بخشی وظیفه یک فیلمساز است.

اصلانی: این آگاهی‌بخشی از وظایف مهم فیلمساز مستند است چراکه یک مستند ساز باید حوزه کار یک سفارش دهنده را گسترش دهد نه اینکه آنچه که او می‌خواهد را عینا اعمال کند و اعمال نظر او یعنی محدودیت و زمانی که خواست سفارش دهنده به شکل صرف اعمال می‌شود فیلم تولید شده به امری صرفا تبلیغاتی تبدیل می‌شود چون تصور سفارش دهنده از سفارش یک موضوع فقط تبلیغ و ثبت است و البته این خواسته تا اندازه‌ای هم مشروع است اما این مشروعیت وقتی که محدود به خواست سفارش دهنده می‌شود در واقع خاموش می‌ماند و در نهایت از دست می‌رود و به طمع تبدیل می‌شود.

*  ساختار در کجای مستندهای سفارشی قرارمی گیرد؟

اصلانی: دقیقا سئوال همین است که ساختار چگونه تعریف می‌شود؟ و من در پاسخ به این سئوال باید بگویم که وقتی یک فیلمساز یک سفارش را به ایده می‌رساند و آن ایده را پرورش می‌دهد در حقیقت موضوع را به ساختار تبدیل کرده است در واقع دیدگاه فیلمساز با آنچه سفارش دهنده می‌خواهد به یکدیگر پیوند داده می‌شود در ادامه این پیوند، این اندیشه است که تمامی پلان‌های فیلم را نیز به هم پیوند می‌دهد و در ادامه هم تمامی اعضای فیلم به یکدیگر می‌پیوندند و به یک هم بندی می‌رسند به همین جهت در سفارش نوعی تدوین تداعی و معانی صورت می‌گیرد که همدیگر را توصیف و تشریح می‌کند، این پدیده‌ای است مولانا هم در اشعار خود انجام می‌دهد یعنی هر واژه، واژه دیگر را تعریف می‌کند و زنجیره‌وار به هم متصل هستند. 

زمانی که بحث از تداعی معانی پیش می‌آید اعتراف نیز شکل می‌گیرد و این اعتراف هم در عرصه مستندسازی وجود دارد و به این معنا است که دروغی در بین نیست، پدیده پنهانی وجود ندارد و فیلمساز هرآنچه که هست را بیان می‌کند. درست به دلیل همین تداعی معانی است که تمام کاراکترهای این فیلم از گوینده تا استاد کارهایی که در دست‌های هگمتانه دیده می‌شود درباره کارهای خود صحبت نمی‌کنند بلکه راجع به افکار و اندیشه سخن می‌گویند و مدام در حال اعتراف هستند؛ این اعتراف‌های متعدد ساختار فیلم را پیچیده می‌کند ساختاری که یک شهر را به جهان و هستی وصل می‌کند.

*یکی از شاخصه‌های دست‌های هگمتانه این است که در لابلای تصاویر و پلان‌های فیلم ردپایی از قضاوت دیده نمی‌شود، چرا؟

اصلانی: همانطور که گفتم زمانی که فیلمساز به جهان کیهانی متصل می‌شود، دیگر قضاوتی در کار نیست و اصولا مفهوم خوب یا بد بودن مهم نیست بلکه پای تحلیل و دیدگاه فیلمساز به میان می‌آید و در اختیار مخاطب قرار می‌گیرد. در واقع به مخاطب پیشنهاد داده می‌شود که یک نقد خلاقانه از جنس یک اثر خلاقانه را ببیند و درست در نگاه خلاقانه فیلمساز است که تحلیل شکل می‌گیرد و دیگر سفارش معنا ندارد.

آنچه در ذهن فیلمساز و سفارش دهنده می‌گذرد به یک تعامل آشکار می‌رسد؛ به همین دلیل است که اگر ساخت این فلیم برای هر شهر دیگری نیز اتفاق می‌افتاد باز هم من فیلم خودم را می‌ساختم. برای من مسئله این نیست که چه سوژه‌ای را پیش روی من می‌گذارند بلکه مهم این است که من چگونه فکر می‌کنم در واقع با فکر کردن فیلمساز است که سوژه به فکر کردن وا داشته می‌شود و در نتیجه این تفکر است که گفتگو و تعامل بین سوژه، فیلمساز و در نهایت مخاطب ایجاد می‌شود. این ها در حالی است که مستندسازان نسل جدید و به خصوص جوانان این حرفه در مستندهایی که می‌سازند مدام در حال قضاوت و حکم صادر کردن هستند و این حکم صادر کردن مصداق کامل برده‌داری است.

*بیان شاعرانه از سوژه، مصداق سینمای شما است درباره چگونگی رسیدن به این نگاه بگویید.

اصلانی: این نگاه شاعرانه از همان دیدگاه ملی‌گرایانه که در آغاز به آن اشاره کردم سرچشمه می‌گیرد و مسئله این است که وقتی پیشنهاد ساخت یک فیلم به من داده می‌شود این پیشنهاد برای من یک موقعیت ایجاد می‌کند تا اندیشه خود را ارائه دهم و در عین حال هم قرار نیست که من کارگزار سوژه باشم اما مسئله این است که من در مقام یک ایرانی باید در آثار خودم سوژه را به ملیت و ایرانی بودن خودم بدل کنم یعنی وقتی دست روی شهری مثل همدان می‌گذارم این همدان در نگاه من تنها یک شهر نیست بلکه ایران است و در نگاه کلی‌تر یک جهان است.

به اعتقاد من یکی از دلایلی که فیلم‌های مستند اغلب موفق نیستند عدم توجه به این مطلب است که کاراکتر فیلم‌ها تاریخی نیستند البته منظورم از تاریخی نبودن کارکترها این نیست که مثلا درباره کوروش، داریوش و یا دیگر شخصیت‌های تاریخی صحبت کنند؛ منظورم این نیست، بلکه حرفم توجه به این مطلب است که کاراکترهای روزمره مثل یک کارمند، بازاری، استاد کار و... یک پشتوانه تاریخی دارند و باید به تمام انسان‌هایی که در این دنیا زندگی می‌کنند با پشتوانه تاریخ نگریست. گواه این مطلب هم این است که هریک از انسان‌هایی که در این کره خاکی زیست می‌کنند یک تاریخ دو هزار ساله را طی کرده و به امروز رسیده‌اند و با یک زبان سی هزارساله صحبت می‌کنند از همین‌رو است که تاکید دارم که انسان ذاتا یک امر تاریخی است.

* شما مستندسازی است هستید که با دیدگاه و پشتوانه اندیشه فیلم می‌سازید اما یکی از مشکلاتی که در فیلم‌های مستندسازان جوان دیده می‌شود ساخت فیلم با ساختار گزارش گونه است. نظرشما درباره ساخت چنین مستندهایی چیست؟   

اصلانی: سینمای مستند در چند سال اخیر دچار افت کیفی شده است و متاسفانه یک تعریف رسانه‌ای بر مقوله مستند حاکمیت پیدا کرده است. البته به این معنا نیست که رسانه بد است بلکه رسانه کارکرد و تعریف مشخصی دارد که این کارکرد با تعریف سینمای مستند متفاوت است ولی اغلب مستندسازان جوان این تفاوت را قائل نیستند و گمان می‌کنند که مستند خوب یعنی گزارش دادن سوژه در حالی که چنین نیست. البته سینمای مستند هم در ذات خود یک رسانه است اما تعریف و کارکرد آن با تعاریف معمول و مشخص رسانه به معنای خبر و اطلاع رسانی متفاوت است؛ جهان اطلاعات آنقدر گسترده و سریع شده که یک رسانه می‌تواند کمتر از 30 ثانیه خبر و یا گزارش یک رویداد را منتشر کند و دیگر نیازی نیست به اطلاع سانی مستندساز نیست.

به اعتقاد من در یک اثر مستند گزارشی نگاه فیلمساز نسبت به رخداد مهم است در واقع تفکر فیلمساز، خبری است که باید ارائه دهد. چراکه بیان این تفکر است که هیچ رسانه دیگری جز خود فیلمساز از آن خبر ندارد در واقع این تفکر یک خبر است که خاص فیلمساز است؛ ولی متاسفانه فیلم‌های مستند گزارشی در حال حاضر به مصاحبه‌های صرف تبدیل شده‌اند که یکسری از راش‌ها هم در تایید و یا تکذیب این مصاحبه‌دیده می‌شود است به عبارت بهتر سینمای مستند در حال حاضر به کباب قفقازی تبدیل شده‌است! چراکه یک کباب قفقازی از یک مقدار گوشت، یک مقدارمرغ، یک مقدار پیاز، یک مقدارفلفل دلمه تشکیل شده و تنها تفاوت کباب قفقازی با سینمای مستند این است که کباب کارکرد و ذائقه خاص خودش را دارد که بنابر سلیقه مطبوع نیز هست اما سینمای مستند از نوع گزارش گونه صرفا یک پدیده خنثی است!       

.........................

گفتگو : پریسا ساسانی

کد خبر 1494538

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha