۱۷ دی ۱۳۹۰، ۱۰:۲۴

نشست دست‌های هگمتانه در مهر/2/

الستی: "دست‌های هگمتانه" تماشاگر را به تاریخ وصل می‌کند

الستی: "دست‌های هگمتانه" تماشاگر را به تاریخ وصل می‌کند

احمد الستی منتقد و کارشناس سینما معتقد است مستند "دست‌های هگمتانه" فیلمی است که تماشاگر را به تاریخ وصل می‌کند و یادآور این نکته است که تاریخ فرهنگ و هنر ایران مانند دانه‌های تسبیحی است که انسان ایرانی میان این دانه‌ها ایستاده و به تاریخ می‌نگرد.

به گزارش خبرنگار مهر، احمد الستی منتقد سینما که در نشست نقد و بررسی "دست‌های هگمتانه " به عنوان کارشناس حضور داشت ضمن ابراز خوشحالی از ساخته شدن این فیلم، درباره مسائل تکنیکی و زیبایی شناسی این فیلم سخن گفت.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: حرکت دوربین در کنار چیدمان درست صحنه یکی از ویژگی‌های مهم "دست‌های هگمتانه" است، اگر مایل باشید برای آغاز به نقش دوربین در این فیلم اشاره کنید؟

-احمد الستی مدرس سینما: اشاره خوبی است حرکت دوربین و نوع قرار گرفتن آن در صحنه یکی از فاکتورهای مهم این فیلم است  که مرا به شدت تحت‌تاثیر قرار داد چراکه از آغاز تا پایان فیلم دوربین مانند چشمی جستجوگر و فعال مدام در جریان است به‌گونه‌ای که بیننده را آهسته‌آهسته به عمق ماجرا می‌کشد. با این تصور و تفکر که دوربین در جریان زمان حرکت می‌کند و این حرکت به هیچ وجه صرفا به منظور خودنمایی و آفریدن صرف میزانس‌های پرطمطراق نیست، بلکه هدف این است که پدیده‌هایی که در این مستند مطرح می‌شود را ببیند و به جزئیات تاکید کند.

* یکی دیگر از ویژگی‌های دوربین در این مستند حرکت غیرخطی در طول زمان فیلم است.

 - به اعتقاد من دوربین در این فیلم به یک عامل جستجوگر در دوره‌های مختلف تاریخ تبدیل شده است. در واقع تصور من این است که این دوربین سیال خیلی سریع نماینده زمان می‌شود و همانگونه که اشاره کردید بسیارغیرخطی حرکت می‌کند. به شکلی که به هیچ عنوان در قید نیست و آزاد گذاشته شده‌است. به شکل بسیار آزادانه در جستجوی آنچه که باید دیده شود است . درادامه متوجه می شویم که دوربین جهت های خطی را  پشت سر می گذارد و گاهی پایین می آید و گاهی بالا می رود. در واقع حرکت دوربین به همراه صدایی که روی فیلم آورده می شود به جریان سیال ذهن تبدیل شده است.

دوربین در "دست های هگمتانه" طبق اصول کلاسیک فیلمبرداری نمی کند و به هیچ عنوان در قید فرمول های قدیمی حرکت دوربین در سینما نیست. عدم پیروی از این اصول است که می گویم قید و بندها را کنار گذاشته و لحظه های ناب فیلم را دریافته است. یکی از لحظه هایی که من بسیار دوست دارم صحنه ای از فیلم است که زنی یک جام سفالین زیبا را مانند نوزادی در آغوش گرفته است و مانند مادری که نگران نوزاد خود است از آن نگهداری می کند. در ادامه می بینیم که این نما به قاب مدیوم بر می گردد و به سرعت به مدیوم کلوزاپ می رسد و در نهایت نمای کلوزاپ محض را می بینیم و در همان نما به سوی زن می چرخد و توجیه این چرخش هم این است که این زن راه خود را طی می کند اما از نگاه سینمایی همان سیر در فضا را مطرح می کند و از این جهت کار دوربین بسیار زیبا و سینمایی است. البته زمانی که درباره دوربین صحبت می کنیم درباره کارگردانی نیز صحبت می کنیم چراکه این حرکات دوربین توسط صاحب اثر طراحی شده و قطعا تصادفی نیست.

* ترکیب حرکات دوربین با صدایی که گاهی به شکل نریشن در فیلم شنیده می شود و گاهی اشاره مستقیم افراد به کاری است که در لحظه انجام می دهند از فاکتورهای مهم این هم نوازی است.     

صدا در این فیلم چند لایه ای است. به این معنا که نه تنها گفتار روی آن قرار می گیرد بلکه چند صدایی هم در این فیلم شنیده می شود و به نوعی پولی فونیک هم هست به این معنا که یک بار چند نفر درباره طرحی صحبت می کنند و یک باردیگر یک پیشه ور سخن می گوید و درنهایت یک بار دیگر صدایی خیلی پر قدرت درباره تاریخ کهن کوروش و داریوش صحبت می کند، بنابراین صدا از یک کلاژ صوتی تشکیل شده است به این معنا که همه حق دارند صحبت کنند و این یعنی دموکراسی در تصویر و صدایی که دستهای هگمتانه ارائه می دهد.

کم و کیف حضور صدا در این فیلم یادآور مقاله ای از "بیل نیکولز" است او در مقاله خود چنین گفته است که سعی نکنید در فیلم همه اطلاعات را تنها یک نفر مانند پدرخوانده روی فیلم به تماشاگر ارائه دهد. چون زمان ارائه اطلاعات به این شکل گذشته است و باید یک بار اطلاعاتی جمع شود که فیلم نیاز دارد یک بار درباره موضوع با مردم مصاحبه میدانی کنید در فیلم قرار دهید و یک بار دیگرهم مجموع صداها را روی فیلم آورید تا به نظر برسد که این اطلاعات حساسی است و دراین صورت دسترسی گسترده ای به انواع اطلاعات دارید.

* تغییر در نوع گویش اطلاعات یکی از جذابیت ها و نگاه طنز گونه ای است که کارگردان اثر به کل مجموعه داشته است ، اینطور نیست؟

مقدارزیادی از اطلاعاتی که در دست های هگمتانه به مخاطب ارائه می شود از طریق تحقیقات تاریخی و میدانی است که این اطلاعات گاهی با صدای یک متخصص  شنیده می شود گاهی با صدای فردی با لهجه بومی به گوش می رسد و گاهی اوقات هم  متن کتاب ها خوانده می شود که خوب این تغییر در بیان دیده می شود. اما در برخی از صحنه های فیلم صدا به یک منولوگ درونی تبدیل شده است که با صدای زن یک زمزمه می شود و این زمزمه اطلاعات تاریخی است و تماشاگر باید گوش دل به این اطلاعات بسپارد.

ترکیب صدا و تصویر در این فیلم فرم تازه ای از جستجو را ارائه می کند و این ترکیبی است که من بسیار دوست دارم و به دانشجویان خود همواره می گویم که اطلاعات را با چکش نمی توان به ذهن مخاطب وارد کرد، بلکه باید اختیار را به بیننده سپرد و او با اختیار کامل این را بپذیرد. درست به همین دلیل است که اگر صدا و تصویر به درستی با یکدیگر ترکیب شود به هیچ عنوان کسل کننده نخواهد بود ؛ اما آنچه که سرانجام برای من خیلی زیبا است توجه به این مطلب است که از طریق شهری چون همدان ما می فهمیم که تاریخ هنر ایران در این شهر است و اگر همدان را درست یاد بگیریم چه بسا تاریخ و هنر ایران را نیز  آموخته ایم. بنابراین گاهی فکر می کنم که آیا اصفهان و یا شیراز ظرفیت ساخت چنین مستندی را دارد اما در نهایت بعد از دیدن این فیلم به این نتیجه رسیدم که هیچکدام از این شهرها این ظرفیت را ندارد.

* با این اوصاف صداهای روی فیلم انتظارهای بسیاری از تماشاگر دارد.

- دقیقا همینطور است گاهی اوقات مخاطب باید آگاهانه به اطلاعات گوش دهد ، گاهی وقت ها باید آگاهانه بشنوید ولازم نیست که تمام قوای مغزی خودرا به کار گیرد تا کلمات را کشف کند خوب این کارکرد صدا در این فیلم به این معنا است که فیلم در نهایت تمام حواس انسانی را به کار می گیرد و کمتر فیلم مستندی به این شیوه کار شده است . در طول سال های گذشته شاهد فرم های خیلی کهنه نریشن گویی در فیلم های مستند هستیم که با کمال تاسف دو دقیقه از ان فیلم ها را هم نمی توان دید. از همین رو باید اطلاعات را حسی بپذیریم و آماده باشیم تا اطلاعات را بگیریم.

* دست های هگمتانه را از جهت تحقیق و پژوهش چگونه ارزیابی می کنید؟

- در این فیلم پژوهش و تحقیق درستی انجام شده است و دست آخر اطلاعات دلنشینی به بیننده می دهد چراکه مخاطب در این فیلم لازم دارد که بداند و در عین حال هم خسته نشود. جالب تر این است که نگاه کنیم و ببینیم که چه حسی نسبت به این اطلاعات آفریده شده که از دل این پژوهش بیرون آمده است. در واقع حاصل پژوهش در این فیلم توجه به این مطلب است که ببینیم ایران چیست چرا که وقتی فیلم درباره ایران صحبت می کند ما حتما باید بدانیم و ببینیم که از پیش از مادها صحبت می شود. در نتیجه این فیلم جریان سیالی است که در تاریخ هنر ایران از طریق یک دوربین سیال دیده می شود و ترکیب درستی از صدا و تصویر به منظور اینکه سیالیت تاریخ هنر ایران را ثبت کند به بیننده ارائه می کند تا تماشاگر متوجه شود وقتی از یک ایرانی صحبت می شود در واقع از تاریخ دو هزارسال تمدن ایران و ایرانی سخن به میان می آید. حرف فیلم هم همین است.

در یک تعریف کلی مستند "دست های هگمتانه" فیلمی است که تماشاگر را به تاریخ وصل می کند و یادآور این نکته است که تاریخ فرهنگ و هنر ایران مانند دانه های تسبیحی است که انسان ایرانی میان این دانه ها ایستاده و به تاریخ می نگرد.

* تدوین در به ثمر رسیدن این مهم نقش بسزایی داشت.

- دقیقا همینطور است و باید از کار خوب تدوینگر تشکر کرد به خصوص اینکه لحظاتی از فیلم ریتمیک می شود. تدوینگر با توجه به حرکت دوربین به درستی از عهده پیوند پلان ها برآمده و این ریتم را حفظ کرده است. البته تدوینگر در امتداد دیگران حرکت کرده است.

کد خبر 1498168

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha